یک استقبال مدرن از عید نوروز



هر چه بیش‌تر به پایان زمستان نزدیک می‌شویم ابرهای بیش‌تری را می‌بینیم که در تکاپو هستند تا خانه‌تکانی کنند و آسمان را بشویند و بیارایند؛ پس چرا ما خانه‌تکانی نکنیم؟ آن هم یک خانه‌تکانی مدرن!
حیف که مبلغ وامی که گرفته‌ایم زیاد نیست تا یک‌باره، یک خانه‌ی نو با تمام وسایل نو و مدرن بخریم. پس در این خانه‌تکانی مدرن مجبوریم اول از همه، از رنگ مد سال آگاه شویم؛ سپس از یک آرشیتکت دعوت کنیم تا به منزل‌مان بیاید و در و دیوار خانه را بر حسب رنگ سال و بهترین مدل‌های گچ‌بری، نورپردازی و ... طراحی کند. سپس باید به بازار رفته و برترین و آپدیت‌ترین برندهای لوازم خانگی را سفارش دهیم. بعد از یک سمسار محترم دعوت کنیم تا تمام اسباب و اثاثیه‌ی فرسوده و قدیمی را که تنها یک سال از مدت زمان خرید آن گذشته است، به نصف نصف قیمت از خانه‌ی ما بیرون ببرد. توجیه ما هم برای این مهم، رازی‌ست که در رستاخیز دوباره‌ی حیات نهفته است. ما باید حتماً نو شویم و هیچ یادگاری را از سال گذشته به سال جدید منتقل نکنیم. همه‌ی وسایل باید جدید و مصرف نکرده باشند؛ چون ممکن است غبار ناشی از کهنگی آن‌ها بر ذهن ما هم بنشیند و خاطر ما را پریشان سازد. شعار خانه‌تکانی مدرن این است: ما می‌خواهیم از رستاخیز طبیعت درس بگیریم و همانند درختان باشیم. چرا؟ چون درختان هیچ برگ به جا مانده‌ای از سال گذشته بر روی شاخه‌های‌شان ندارند.
پس از تهیه‌ی لوازم خانگی حال باید فکری در مورد دکوراسیون منزل کرد. واقعاً حیف است طرح دیوارها و گچ‌بری‌ها و لوسترها آخرین مدل‌های سال 2013 باشد اما دکوراسیونش متعلق به قرن نوزدهم! بدین ترتیب نتیجه می‌گیریم در جست‌وجوی یک طراح دکوراسیون بسیار حرفه‌ای باشیم و چینش وسایل منزل را به ایشان واگذار کنیم. خوب، از هر چه بگذریم، خودمان واجب‌تریم.
پس از خانه‌تکانی منزل، اینک نوبت خانه‌تکانی خودمان است. مگر نه این‌که بزرگان گفته‌اند: نوروز یعنی نو شدن؛ پس ما هم باید نو شویم. ابتدا هر چه لباس، کیف و سایر وسایل شخصی از کتاب گرفته تا مسواک را، چونان زباله‌های غیرقابل بازیافت از سطح منزل جمع‌آوری کرده و سپس همه را به دور می‌ریزیم. با این کار از تمام خاطرات سال گذشته دل می‌کنیم تا یک وقت خدای ناکرده خاطره‌های ناخوش سال گذشته که هنوز هم به پایان نرسیده، دل‌مان را نرنجاند.
پس برای خرید هر آنچه مورد نیاز است به بزرگ‌ترین بازارهای شهر و در صورت امکان به بازارهای پایتخت می‌رویم و گران‌ترین لباس‌ها، کیف‌ها و سایر وسایل موردنیاز از وسایل تزئینی گرفته تا وسایل شخصی مد روز را می‌خریم. حتماً در خرید باید به این نکته توجه کنیم که ‌هاله‌ای از رنگ شال‌مان با رنگ کیف و کفش‌مان، ماشین‌مان و لوسترمان سِت باشد. ای داد بیداد! ماشین! مسأله‌ی به این مهمی یادمان رفته است که ماشین‌مان را هم باید عوض کنیم و لوکس‌ترین ماشین سال را با باقی‌مانده‌ی پول وام گرفته شده، بخریم.
بعد از خریدهای اساسی حالا نوبت می‌رسد به خریدهای جزئی. سرویس طلاهای‌مان را هم باید عوض کنیم. سرویس جدید باید با طرح گل باشد و در آن نگینی از جنس الماس به کار رفته باشد، چون بیش‌تر کلاس دارد و در اکثر تبلیغات اینترنتی به چشم می‌خورد.
آخرین خریدها هم خرید هفت سین، آجیل، میوه، ماهی، و .... است. البته نباید یادتان برود رنگ مارهای شیشه‌ای هفت سین حتماً باید تلفیقی از رنگ مبل، فرش، دیوارها، لوستر باشد و گرنه جذابیت لازم را ندارد و دل‌چسب نیست. در مرحله‌ی آخر یادمان باشد تا چیزی از قلم نیفتد تا یک وقت خدایی ناکرده در مقابل خواهر، خاله، دخترعمو، دوست و .... کم نیاوریم. بی‌صبرانه منتظر رسیدن روز عید هستیم تا در مقابل اقوام و دوستان‌مان فخرفروشی کنیم و با تمام وسایل‌مان کلاس بگذاریم.
ای بابا می‌خواهی بگویی غافلیم از آن‌که این نوروز فرصتی است که ما به زندگی جاویدان بیاندیشیم و خود را برای حیات ابدی آماده کنیم؛ می‌خواهی بگویی:
این بهار نو، از بعد برگ ریز      هست برهان بر وجود رستخیز  
می‌خواهی بگویی ای کاش کمی از زمانی را که به دیدن کفش، کیف، لباس و ... اختصاص می‌دادیم به یک گل زیبا نگاه می‌کردیم تا شاید کمی به زیبایی‌های طبیعت فکر کنیم! می‌خواهی ما را یاد شعر زکریا اخلاقی بیندازی؟
گل، دفتر اسرار خداوند گشوده است
صحرا ورق تازه‌ای از پند گشوده است
تقریر ادیبانه‌ی برهان معاد است
فصلی که نسیم از پی اسفند گشوده است
می‌خواهی بدانیم زمان، زمان تغییر است؛ ما نیز باید هم‌چون همه‌ی هستی تغییر کنیم، نو شویم و این نو شدن و تغییرات نباید فقط در ظاهر ما نمایان باشد. باشد فهمیدیم؛ از همان اولش هم خودمان مرام داریم و همه‌ی این‌ها را می‌فهمیم. آخر ما کی هستیم که بهمان وام میلیاردی بدهند و بتوانیم این آرزوهای طول و درازمان را برآورده کنیم!
حواس‌مان هست؛ یادمان نرفته چه دل‌هایی را شکسته‌ایم! یادمان نرفته آتش کینه چه کسانی را در قلب‌مان شعله‌ور ساخته‌ایم!
یادمان نرفته چه روزهایی گذشته و ما گرد بی‌خبری از دوستان و اقوام‌مان را بر آن‌ها پاشیده‌ایم. می‌دانیم وقتی در بازارهای خیالی‌مان غرق می‌شویم، باید به یاد اشک چشم کودکان حسرت‌زده و روز احسان و نیکوکاری هم باشیم. می‌دانیم به جای این همه حساب و کتاب‌های مالی و پشت سر هم، باید حساب‌دار اعمال و رفتار خودمان باشیم. می‌دانیم ما با خرج‌های بیهوده در پی شادی هستیم؛ اما غافل از آن‌که شادی در لبخند کودکی است که لحظه‌ی سال تحویل، لباس نواش را به عروسک‌اش هدیه می‌کند.
نمی‌دانیم چرا ما آدم‌های قرن بیستم برای رسیدن به آرامش به مسکن نو، ماشین نو، لباس نو و هر آنچه نشانی از تازگی و نو بودن دارد، پناه می‌بریم؛ اما پس از مدتی به‌سرعت تمام تازگی‌ها تأثیر خودشان را از دست می‌دهند و ما باز هم در پی آرامشی دیگر هستیم. خوشا به حال آنان که برای آرامش‌شان حول حالنا را از خداوند می‌خواهند، نه تجملات را. خوشا به حال آنانی که به قول سلمان هراتی در پنهان خویش بهاری برای شکفتن دارند. خوشا به حال آنان که با پاکیزگی و خانه‌تکانی به سراغ نوروز می‌روند چرا که امام صادق(ع) فرموده است: «خداوند، زیبایی و آراستگی را دوست دارد.» (وسایل الشیعه، ج3، ص 341)
خوشا به حال آن‌هایی که پاکیزگی را تجمل‌گرایی، مدگرایی و اسراف نمی‌دانند و خانه‌تکانی روح و قلب را در رأس پاکیزگی‌ها قرار می‌دهند و از تمام ناراستی‌های خود توبه می‌کنند. خوشا به حال آنان که لباس نو را بر روح خود می‌پوشانند، نه فقط بر جسم. خوشا به حال آنان که در دفتر دل‌شان به حساب خود می‌رسند، و خودشان را برای سرای دیگر آماده می‌کنند. خوشا به حال آنان که با عشق بهاری، بذر آشتی و دوستی را به جای کینه و دشمنی در دل‌شان می‌کارند.
چون بهاران می‌شود، غم می‌رود
کینه‌های مردمان کم می‌شود
آشتی بر خانه‌ها در می‌زند
دوستی بر بام‌ها پر می‌زند
دیدی! حال کردی! باورت شد که ما هم یکی هستیم مثل خودت! تازه بلدیم دعاهای خوب‌خوب هم برای خودمان و همه‌ی دوستان‌مان بکنیم. خداوندا اینک با قلبی پر از تازگی؛ از تو می‌خواهیم به حرمت شکوفه‌های بهاری، ایمان و محبت به هم‌نوعان‌مان را در دل‌مان شکوفا کنی! خداوندا از تو می‌خواهیم که ما را از چنگال غفلت زمستانی که وجودمان را فراگرفته است برهانی. خداوندا به حرمت دعای بهاری در این سال جدی، قلب‌مان را از یاد خودت سرشار کن!