خواستگاری‌های پنهانی

نویسنده


کارشناس ارشد مطالعات زنان، سطح دو حوزه

 

مهارت‌های اجتماعی در یک زندگی دخترانه(4)

پیش از این مرسوم بود که پسرها برای دوست دختر گرفتن بیش‌تر به سراغ دخترهایی می‌رفتند که به صورتی خودشان آمادگی برای این کار را اعلام می‌کردند: آرایشی، لباس خاصی، خنده‌ای، اشاره‌ای، حرفی و ... این روش به مرور زمان تغییر یافت و پسرها یاد گرفتند که برای به دست آوردن دل دخترها باید از چه ترفندهایی استفاده کنند. اما امروزه در وادی مشاوره با موارد متعددی روبه‌رو هستیم که پسر به‌عنوان ازدواج پیش‌قدم شده و الان بعد از مدتی که از چند ماه تا چند سال! طول کشیده هنوز نتیجه‌ای حاصل نشده و دختر و پسر هم‌چنان سرگردان هستند. بیش‌تر این پسرها ادعا می‌کنند که: «قصد من مزاحمت نیست و اصلاً از روابط مرسوم بین بعضی دخترخانم‌ها با آقایان خوشم نمی‌آید؛ فقط می‌خواستم مقدار بیش‌تری با هم آشنا بشویم و در صورت توافق بعداً برای ازدواج اقدام کنم.» دختر هم مصرانه می‌گوید که قصد دوست شدن ندارد و فقط برای ازدواج است که به این رابطه تن داده است.

سؤال مهم و اساسی این‌جا این است که آیا این پسر که برای خواستگاری اقدام کرده، از نظر موقعیت اجتماعی و اقتصادی به جایگاهی رسیده که بتواند به «تنهایی» برای ازدواج اقدام کند؟ مطمئناً یک دانشجوی سال دوم یا حتی آخر دانشگاه که هنوز از نظر مالی و اجتماعی وابسته به خانواده است، برای امر مهمی مانند ازدواج نیازمند تأیید آنان است. پس خواستگاری در خلوت و پنهانی و بدون اطلاع خانواده‌ها کم‌ترین اثرش دل‌گیری خانواده‌ی طرفین و به سرانجام نرسیدن کار است. حتی اگر پسر و دختر هیچ وابستگی به خانواده‌ی خود نداشته باشند باز کدام انسان خوش‌فکر و قدردانی است که بخواهد بدون حضور والدین مهربان و زحمت‌کش خود، بر سر سفره‌ی عقد و ازدواج بنشیند؟ همه‌ی ما اعم از دختر و پسر برای تشکیل خانواده و ازدواج نیازمند تأیید و حمایت خانواده‌ی خود هستیم، پس خواستگاری پنهانی چرا؟

نتیجه‌ی این نوع خواستگاری‌ها تردید دختر در پاسخ‌گویی، دوستی‌های پنهانی و طولانی‌مدت، سوءاستفاده‌ی پسر یا دختر از طرف مقابل در جنبه‌های روابط جنسی یا مالی، عذاب وجدان از انجام گناه، نگرانی مدام از برملا شدن رابطه، ترس از قطع رابطه به صورت یک طرفه، ترس از مخالفت خانواده‌ها، تردیدهای مدام در مورد صحت انتخابی که کرده‌اند و نگرانی‌های گوناگون دیگر است؛ که بر روح و جسم جوان اثر می‌گذارد. به دلیل پیامدهای نامطلوب این قبیل روابط است که اسلام چنین روابطی را مجاز نمی‌شمارد. در قرآن کریم چنین آمده است: «امروز چیزهاى پاکیزه براى شما حلال شده؛ و طعام اهل کتاب، براى شما حلال است؛ و طعام شما براى آن‌ها حلال؛ و زنان پاک‌دامن از مسلمانان، و زنان پاک‌دامن از اهل کتاب، حلالند؛ هنگامى که مهر آن‌ها را بپردازید و پاک‌دامن باشید؛ نه زناکار، و نه دوست پنهانى و نامشروع گیرید.» (مائده/ آیه‌ی 5)

هم‌چنین در آیه‌ای دیگر زنان را از ارتباط دوستانه با جنس مخالف باز داشته است: «آن‌ها که توانایى ازدواج با زنان (آزاد) پاک‌دامن باایمان را ندارند، مى‌توانند با زنان پاک‌دامن از بردگان باایمانى که در اختیار دارند ازدواج کنند -خدا به ایمان شما آگاه‌تر است؛ و همگى اعضاى یک پیکرید- آن‌ها را با اجازه‌ی صاحبان آنان تزویج نمایید، و مهرشان را به خودشان بدهید؛ به شرط آن‌که پاک‌دامن باشند، نه به‌طور آشکار مرتکب زنا شوند، و نه دوست پنهانى بگیرند.» (نساء/ آیه‌ی 25) با توجه به این آیات معلوم می‌گردد که ارتباط دوستانه با ارتباط نامشروع متفاوت است، و به همین دلیل در عرض آن ذکر شده و مورد نهی خداوند قرار گرفته است. نکته مهم و اساسی این است که حتی جوان مومن و دین‌دار ما هم این نهی را نمی‌داند و گمان می‌کند که به صرف داشتن قصد ازدواج، داشتن رابطه با جنس مخالف قابل توجیه می‌شود.

در واقعیت پسر و دختر هم‌دیگر را می‌پسندد و اعلام آمادگی می‌کنند اما موانع متعددی مانند تفاوت‌های فرهنگی خانواده‌‌ها، مناسب نبودن شرایط پسر برای ازدواج (تحصیل، سربازی، شغل)، برنامه‌ها و آرزوهای مادران و پدران برای ازدواج پسر و دخترشان و ... مانع از به سرانجام رسیدن این نوع خواستگاری‌ها می‌شود. در نهایت دو قلب شکسته و مجروح به همراه شک و بدبینی والدین برای دختر و پسر جوان ما باقی می‌ماند. چه باید کرد؟ اگر پسر جوان ما دختری را به دلیل داشتن صفات و رفتار پسندیده برای ازدواج برگزید، چگونه باید عمل کند؟ اگر دختر جوان ما در دانشگاه یا محل کار با پسر مناسبی روبه‌رو شد که از وی خواستگاری کرد، چه عکس‌العملی باید از خود نشان دهد؟

پسران جوان در صورتی که دختری را برای ازدواج پسندیدند، بهترین راه اقدام از طریق خانواده است. اغلب پسران اصرار دارند که اول از جواب مثبت دختر مطمئن شوند بعد خانواده‌ی خود را در جریان قرار دهند. بسیار خوبست که قبل از اقدام خانواده، خود پسر در مورد صحت انتخابش و جواب مثبت او به یقین برسد اما اگر وی به یقین رسید و دختر هم جواب مثبت داد اما خانواده مخالفت کردند این‌جا پسر مسئول آسیبی است که به روح لطیف دختر وارد شده و این به دور از جوان‌مردی است. پسران جوان به جای اصرار بر این‌که «یا این دختر یا هیچ کس» این فرصت را به خود و خانواده‌ی خود بدهند تا از دور و نزدیک و با تحقیق، با دختر و خانواده‌ی وی آشنا شوند و سپس در جوّی آرام در مورد ازدواج کردن با این دختر تصمیم بگیرند. اگر قرار است که پسر خانواده خود را برای این ازدواج آماده یا راضی کند، اخلاقی‌تر این است که بدون درگیر کردن دختر مورد علاقه‌ی خود، اقدام کند و پس از آماده شدن خانواده‌ی خود، دختر و خانواده‌ی وی را در جریان علاقه و خواستگاری قرار دهد. بدترین اتفاقی که در این حالت رخ می‌دهد این است که دختر با این درخواست و خواستگاری مخالفت می‌کند! مادران بزرگوار روش‌های پی‌گیری مناسب را می‌دانند و چون از ابتدا با همراهی و رضایت خانواده کار آغاز شده، پسر جوان ما از حمایت معنوی و روحی آنان هم در مورد پی‌گیری و هم در زمان شکست برخوردارست و کم‌تر آسیب می‌بیند.

اما دختران! اگر پسری در موقعیتی غیررسمی از یک دختر خواستگاری کند، مثلاً در دانشکده یا در خیابان، معمولاً دختر با این تردیدها مواجه می‌شود که: اگر این پسر درست و راست و صادق باشد چه؟ اگر درست برخورد نکند ممکن است یک موقعیت خوب را برای ازدواج از دست بدهد و اگر دروغ‌گو باشد چه؟ هیچ‌کس دوست ندارد که بازیچه‌ی دست آدمی دغل‌کار شود!

احساس و فکر دختر جوان ما در این موقعیت، دو حالت بیش‌تر ندارد: یا از این پسر خوشش آمده و احساس رضایت می‌کند و یا ناراضی است و پسر را نپسندیده است. این‌که از قبل این آقا پسر را بشناسد و یا نشناسد چندان فرقی ندارد. چون گاهی اوقات‌ پسر را ازقبل می‌شناسد و با ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری و... او آشناست و از او خوشش می‌آید و یا اصلاً نمی‌شناسد ولی در اولین برخورد احساس می‌کند که به نظر پسر خوبی می‌آید و گزینه‌ی مناسبی برای ازدواج است. یا دقیقاً برعکس او را می‌شناسد و از او خوشش نمی‌آید و یا در اولین برخورد به دلش نمی‌نشیند.

اگر این پسر به نظر شما گزینه‌ی مناسبی برای ازدواج نیست، راه حل ساده است: بسیار محترمانه جواب منفی بدهید و قضیه قاعدتاً باید تمام شود. ممکن است اصرار و پی‌گیری از طرف پسر باشد که اگر واقعاً جواب شما منفی است و از این فرد به هر دلیلی خوش‌تان نمی‌آید باید سفت و سخت همان جواب خود را بدهید و به خاطر این‌که ناراحت نشود و یا دلش نشکند از دادن جواب صریح منفی، طفره نروید. دل‌سوزی در این موارد فقط برای خودتان زحمت درست می‌کند. البته اگر احساس کردید که این فرد دارای شرایط مناسبی برای ازدواج است، برای ازدواج به او فرصت داد، به طور طبیعی دادن جواب صریح مثبت برای دختران سخت است؛ پس باید به صورت ضمنی او را متوجه این نکته بسازید؛ مثل این‌که بگویید «باید در این مورد با خانواده‌ام صحبت کنم.» و یا «من این نوع تصمیم‌گیری‌ها را با کمک خانواده‌ام انجام می‌دهم.» بعد هم از این فرد بخواهید که با پدر شما یا خانه‌تان تماس بگیرد و یا شماره‌ی تماسش را بدهد تا پدر شما با او تماس بگیرد.

تجربه ثابت کرده که پسری که قصد ازدواج ندارد به هیچ وجه حاضر به تماس با خانه‌ یا پدر شما نخواهد بود و یا شماره‌ی تماس خود را نمی‌دهد. پس اگر پسری شماره‌ی تماس خود را داد و یا با پدرتان تماس گرفت حتماً قصد ازدواج دارد و از این بابت فرد سالمی‌ است. فراموش نکنید که اگر شماره‌ی تماس این آقا را گرفتید وسوسه نشوید که خودتان با او تماس بگیرید، چون نتیجه‌ی آن در نهایت همان دوستی پنهانی خواهد بود.