در هفت آسمان نگاشتهاند: حوریهای از بهشت به زمین میآید و از آمدنش رنگینکمانی از هفت رنگ حجاب، عفاف، نجابت، عبادت، معرفت، عصمت و طهارت بر سرِ زمینیان سایه میافکند. گویی همای سعادت است که بر سر دخترکان نشسته است تا فرصت دیدن دنیا را جشن بگیرند. پیش از این در شورهزار تفتیدهی عربستان، توفانهای سهمگینی از شنهای جنسیتپرستی تمام روزنهها را برای ترنم بسته بود؛ تا اینکه بارانی از جنس نور و رحمت، از جنس آب و آیینه آغاز گشت، تا معنای زندگی را در سرزمین خشکیده و قحطیزده تفسیر کند. آری باران آغاز گشت، بارانی که سرازیر قطرهقطره نور در زمین بود. گویی چلچراغی از عرش بر زمین آمده بود تا برای همیشه فروغ هدایتی برای خاکیان باشد.
فاطمه(س)؛ دختر رسالت
میآید فاطمه(س)، «دختر رسالت»! میآید تا امابیها باشد و تا ابد برای پدرش مادری کند. میآید تا غمخوار پدر باشد و مرهمی برای زخمهای دل او. میآید؛ هدیهای از بهشت. اینک خداوند بزرگ ریحانهای از بهشت را برای خاتم پیامبران هدیه کرده است؛ ریحانهای که شمیم وجودش مشام هستی را پر از عطر سیب ساخت. فاطمه(س) یگانه دُردانهی رسول خدا(ص)، فرزندی بیمثال و تکرار ناشدنی در دل تاریخ است. یگانه خورشیدی که «دختر رسالت» است و آیینهای از صفات و رفتار محمد(ص)!
فاطمه؛ همسر ولایت
و به راستی که پیوند نور با نور است؛ فاطمه نیمهی دیگر علی(ع) است. آری او «همسر ولایت» است، ولایتی که از نان جو و بخشش حکایت دارد. آری فاطمه همسر ولایت است و هنوز خاطرهی لباس عروسیاش، قلب فقیر زمین را پر از سرور میسازد. گویی هنوز صدای دستاساش در گوش تاریخ میپیچد و بوی نانهای تازهاش، طراوت را در جانهای گرسنه و مستحق میدمد. آری فاطمه همسر ولایت است؛ ولایت، یعنی عدالت! عدالتی علیوار! عدالتی که در قاموس آن کنیز و ارباب برابرند؛ همانگونه که فضه در خانهی زهرا کنیز نبود.
فاطمه؛ مادر امامت
زمین و زمانه تاکنون مادری چونان حضرت زهرا(س) به خود ندیده بود. آری فاطمه(س)، مادر درخت طوبی است. درختی که یازده شاخهی امامت دارد.
مادر، یعنی علم، حکمت، عبادت!
مادر، یعنی آغوشی پر از احساس!
مادر، یعنی درس آزادگی، استقامت!
مادر، یعنی بیمنتها! مادر یعنی فاطمه(س)!
یا فاطمه(س)! ای مادر خوبیها! ای تبلور عصمت! ای آینهی لطافت هستی در ضمیر خاک! ای اسطورهی نجابت! سلام بر تو و لحظهلحظه زندگیات! سلام بر تو تا خدا! ای کاش تو را آنگونه که باید، بشناسیم!