حُسن خلق، کلید خوب زیستن است


دانشجوی کارشناسی ‌ارشد فرق تشیع

 

درآمدی بر سبک زندگی در روابط خانوادگی و اجتماعی

سبک زندگی از جمله مفاهیم معروفی است که جامعه‌شناسان مسلمان و غیرمسلمان، آن را در ادبیات علوم اجتماعی به کار برده و مجموعه مدل‌ها و الگوهای رفتاری هر فرد در زندگی اجتماعی می‌دانند، به عبارتی سبک زندگی محتوای روابط و تعاملات یک فرد در جامعه‌ی کوچک و بزرگ پیرامون اوست.

سبک زندگی ارتباط مستقیم با هویت، شخصیت، اخلاق، رفتار و سلوک انسان دارد. شناخت هویت فردی و جمعی و محیطی و نیز هویت دینی انسان و این‌که از چه منظری به خویشتن نگاه می‌کند و خود را در چه جایگاهی از کمالات و ویژگی‌های انسانی می‌بیند؛ مقدمه‌ای است بر مبحث سبک زندگی او؛ زیرا ناچار است ابتدا به سؤالاتی از چیستی و کیستی خود پاسخ گوید. شناخت نسبت به توانایی‌ها، استعدادها و اهداف نیز پس از شناخت هویت واقعی انسان می‌‌تواند به چینش درست پایه‌های سبک زندگی او کمک کند. لذا ابتدا باید مشکل اساسی و مانع مهم ارائه‌ی الگویی مناسب از سبک زندگی ایرانی اسلامی را شناخت؛ و سپس با تحلیل درست به بیان راه کار مناسب پرداخت. 

مشکل از کجاست؟

مبحث سبک زندگی موضوعی است که در اسلام و آموزه‌هایش بر آن تأکید کرده و از لسان معصومین(ع) نیز به کرّات و مرّات و در مضامین مختلف، ساری و جاری بوده است. این مبحث در حوزه‌ی سنت و تجدد نیز مورد پژوهش قرار می‌‌گیرد. سبک زندگی اسلامی در مقابل سبک زندگی غربی است و برای شناخت درست سبک زندگی اسلامی، باید سبک زندگی غربی را شناخت چرا که تعرف الأشیاء بأضدادها.

دنیایی که غرب بر پایه‌ی تفکرات نیهلیستی برای جوامع مختلف بشری ترسیم کرد، در حقیقت نه «آرمان شهر» بلکه یوتوپیای به معنای واقعی آن، یعنی «جایی که وجود ندارد» و «ناکجا آباد» است! ترغیب ملت‌ها به تلاش برای رسیدن به آرمان شهری که غرب نمودارش را کشیده است، یعنی همان غربی شدن زندگی و از دست رفتن هویت‌ واقعی و اصیل انسان. در جامعه‌ی ایرانی حرص و آز برای رسیدن به دنیای غربی بیش از پیش خود را در سلوک اجتماعی و رفتارهای روزمره‌ی ایرانیان نشان می‌‌دهد. غرب‌گرایی اکنون با هویتی جدید و جعلی، خود را به جامعه‌ی ایرانی تحمیل کرده و در همه‌ی شئونات آن نظریه می‌‌دهد. در واقع غرب چگونه متولد شدن را، چگونه زیستن را و چگونه تربیت شدن را در قالب متُدهای از قبل طراحی شده به ما دیکته می‌‌کند!

این سبک به ما می‌‌گوید معیار سواد چیست و معیار انسانیت چیست. برای زیستن در این دنیا باید چه لباسی پوشید، چه خورد و چه تحصیل کرد! نوجوان و جوان ایرانی امروزه در حقیقت آموزه‌های علمی غربی را در قالب علوم تجربی و ریاضی و حتی علوم انسانی در مدارس و دانشگاه‌ها می‌‌آموزد و به همان سیاق آزمون می‌‌دهد و به شیوه‌ی غربی تجارت و صنعت را در پیش می‌‌گیرد! این یعنی دخالت اندیشه‌ی غربی در همه‌ی شئونات زندگی یک مسلمان ایرانی! غافل از این‌که در بسیاری از موارد، آنچه را برای کشورهای جهان سوم و در حال توسعه دیکته می‌‌کنند، خود به آن پایبند نیستند. به طور مثال مدرک‌گرایی را هدف و غایت علمی یک فرد جهان سومی می‌‌کنند و خود به تولید علم می‌‌پردازند.

چالشی به نام غربی شدن رابطه‌ها

غرب با علم به این‌که حیات دنیایی بشر عین فنا و زوال و مرگ است، مدینه‌ای آرمانی را که بهشتی زمینی است، نوید می‌‌دهد؛ و از انسان ماشینی شده‌ی غربی و شرقی می‌‌خواهد برای رسیدن به این آرمان شهر و تمتع از آن، روابطی سخت و خشک و گرایشی انزوایی در برخوردهای اجتماعی داشته باشد و تمرکز اصلی خود را رسیدن به آن باغ سبز کرده و آنچه به او دیکته می‌‌شود، هم‌چون کارگری «صمٌ بکم» عمل کرده و از عواطف انسانی تخلیه شود؛ و به معنای واقعی کلمه ماشینی گردد. این تلقّی از زندگی، در جامعه‌ی ایرانی اسلامی ما نیز به چشم می‌‌خورد! کم شدن رابطه‌های خویشاوندی، پایین آمدن آمار ازدواج و به همان نسبت اوج گرفتن آمار طلاق خود واقعیتی از خشکی روابط و اضمحلال عواطف را نشان می‌‌دهد.

 خانواده‌هایی که ترجیح می‌‌دهند به جای صله‌ی ارحام که امری ممدوح و موکّد از جانب خداوند است، به سینما و بازار بروند. یا پارک بی حال و رمق محله‌شان و یا حتی نشستن پای تلویزیون را به حضور در خانه‌های یک‌دیگر خوش‌تر دارند.

اجتماعات کوچکی که در گذشته زیر کرسی‌های سنتی در منازل ایرانیان شکل می‌‌گرفت، نمادی از بهترین اشکال و انواع ارتباطات خانوادگی بود؛ که نتیجه‌ی آن چیزی جز تحکیم روابط اعضای خانواده نبود. گفت و شنودی که در پای همین کرسی‌ها روزگاری پیش شکل می‌‌گرفت، حلّال مشکلات اعضای خانواده و رافع گرفتاری‌ها و مجمع فکری در اندازه‌ای کوچک بود؛ و به نوعی اتاق اندیشه‌های پاک و زلال یک خانواده‌ی باهویت. لیکن امروزه با از بین رفتن آن سنت‌های نیکو، خانواده‌ها از هم جدا افتاده و هر یک به کار خویش مشغول است و در حقیقت در دهکد‌ه‌ی جهانی «مک لوهان» ایفاگر نقش خویش است.

گسستگی و سردی عاطفه‌ها چنان موج می‌‌زند که گویی نسبتی میان خانواده‌ها وجود ندارد! فزونی جمعیت سالمندان در آسایشگاه‌ها همان سرعتی را دارد که مهدکودک‌ها دارند! این رابطه را سبک زندگی غربی به ما آموخته است؛ زیرا با مبانی اخلاقی اسلامی به شدت ناسازگار است. در غرب رابطه‌ها بر اساس منافع شکل می‌‌گیرد و هر فردی در یک ارتباط به دنبال سود و دوری از زیان است؛ این به معنای مرگ عاطفه و محبت است؛ نتیجه آنکه، روابط اجتماعی تماماً بر اساس کسب است نه انسانیت! مادیات درد جوامع غربی است و درمان نیز هم! در چرخ‌دنده‌های مدرنیته نسبت‌هایی چون خانواده، خویشاوندی، رفاقت، برادری از بین می‌‌رود و به جای آن مفاهیمی به دور از احساسات انسانی می‌‌نشیند. لازمه‌ی رشد حیرت‌انگیز صنعت و تکنولوژی، حذف زنجیره‌های وابستگی و قطع ارتباطات خویشاوندی است و اگر قرار است رابطه‌ای وجود داشته باشد، باید بر اساس مصالح و منافع فردی باشد.

در این نوع نگاه غربی به مقوله‌ی روابط اجتماعی، بنیان خانواده و در رأس آن ازدواج بیش‌ترین آسیب رسیده است. ماشینی بودن زندگی‌ها در غرب چنان است که زوجین حتی برای یک رابطه‌ی عاشقانه‌ی ساده که اساس زندگی مشترک است، فرصت ندارند؛ چه رسد به تحکیم بنای خانواده و ازدیاد نسل بر مبنای صحیح و تربیت فرزندان!

شهید آوینی به درستی این نگاه غربی را ترسیم می‌کند و می‌نو یسد: «اگر تکنولوژی بتواند از لوله‌های آزمایش، زهدانی برای پرورش جنین انسانی بسازد، این تمایل همگانی که امروز به صورت پنهان در جامعه‌ی غربی وجود دارد آشکار خواهد شد و به زودی زنده زایی، خانواده، پدر، مادر، برادر و خواهر به مفاهیمی منسوخ و حتی قبیح مبدل خواهد شد.» (آوینی،1390،43) 

نیم نگاهی به سبک زندگی اسلامی

بنای دین اسلام، توصیه بر حفظ کیان خانواده و حسن رفتار آدمی و نیکویی کردار و احترام و تکریم در روابط با دیگر انسان‌هاست و آموزه‌هایی که در قرآن بدان اهتمام ورزیده شده و لسان معصومین(ع) آن را تفسیر و تحلیل کرده است، تمامی شئونات زندگی یک فرد را در جامعه در بر می‌‌گیرد این خود به آن معناست که یک مسلمان اگر پایبند به اصول اخلاقی و توصیه‌های دینی خویش باشد، همواره بی‌نیاز از دیگر فرهنگ‌هاست. اسلام با معرفی سبک زندگی سالم و به دور از پوچی، هرزگی و روزمرگی، انسان واقعی بودن را می‌‌آموزد. اسلام در بحث روابط خانوادگی و اجتماعی نیز توصیه‌های فراوانی دارد که بنا به اقتضای بحث مختصراً به سه مورد اشاره خواهیم کرد:

حفظ حقوق انسان‌ها

سبک زندگی اسلامی در نقشه‌ی راهی که ترسیم می‌‌کند پاسداری از حقوق افراد جامعه را توصیه می‌کند. اسلام به دور از تعصبات جاهلی و اختلاف طبقات اجتماعی، حقوق متقابلی را برای آحاد جامعه در نظر گرفته است. خانواده به منزله‌ی نهادی کوچک در دل جامعه، خود حاوی حقوق افراد در درون خویش است. حقوقی که زن و مرد نسبت به یک‌دیگر دارند؛ هم‌چون ادب، احترام متقابل و رازداری و یا حقوق والدین بر ذمّه‌ی فرزندان؛ مانند تکریم والدین. حقوق فرزندان بر عهده‌ی والدین؛ هم‌چون برگزیدن نام مناسب و آشنا کردن فرزندان با قرآن و آموزه‌های اسلام. در نگاهی وسیع‌تر تعهداتی که در جامعه برای همه انسان‌ها قرار داده است؛  هم‌چون حقوق خویشاوندی (ابن شعبه حرانی،1404،263)، همسایگی، حقوق مسلمان نسبت به برادر دینی خود (مجلسی، ج71، ص2)، حقوق حکومت بر مردم و بالعکس از جمله‌ی آن‌هاست، که باید به آن پایبند بود. انجام تعهداتی این‌چنین، مانع اختلافات درون خانواده و در نظام اجتماعی خواهد بود. در این شکل از سبک زندگی، اسلام به ما می‌‌آموزد با حفظ و رعایت حقوق دیگران، در حقیقت به آنان بیاموزیم، چه‌گونه حقوق ما را رعایت کنند.

حُسن خلق کلید معمای خوب زیستن

دین مقدس اسلام همواره پیروان خویش را به نرم خویی و گشاده‌رویی دعوت کرده است؛ این لازمه‌ی یک ارتباط صمیمی و محترمانه با افراد است و موجب می‌‌شود، جاذبه‌ی انسان در برقراری ارتباط بیش‌تر گردد. خداوند در قرآن می‌فرماید: «در پرتو رحمت الهی در برابر آنان (مردم) نرم‌خو شده‌ای و اگر خشن و سنگ‌دل بودی از گِرد تو پراکنده می‌‌شدند.» (آل‌عمران، آیه‌ی 159) بدین جهت است که خداوند متعال پیامبران و فرستادگان خویش را انسان‌هایی خوش‌رو و نرم‌خو قرار داد تا بتوانند تأثیرگذارتر باشند. حُسن خلق نه تنها دوستان را شیفته‌ی انسان می‌‌کند؛ بلکه گاهی دشمنان را نیز شرمسار می‌‌کند. بدیهی است که خوش‌رفتاری با برادر دینی، یکی از ارزش‌های والای اخلاقی به حساب می‌‌آید. قرآن کریم، یاران پیامبر اکرم(ص) را به خاطر این صفت ستوده است: «محمد(ص) فرستاده‌ی خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند.» (فتح، آیه‌ی 29) بر اساس این آیه، مسلمانان باید نسبت به عموم امّت، مهربان و دل‌سوز باشند و با آنان خوش‌رفتاری کنند و البته این بدان معنا نیست که خوش‌رویی صرف تمام سبک و سیاق حیات یک انسان باشد؛ بلکه عمل به دستورات دیگر دین نیز مستمراً باید وجود داشته باشد.             

اعتدال و میانه‌روی

اعتدال به معنای میانه‌گیری ما بین دو حالت یک چیز است. اصل اعتدال باید به شکلی کلّی و فراگیر در سراسر زندگی فردی و اجتماعی انسان حاکم باشد و همه جا و در همه حالت، رفتار و کردار انسان را در بر بگیرد. میانه‌روی در عبادت، کار، محبت و علاقه به دیگران، در هزینه‌های زندگی و در همه‌ی شئونات حیات انسان مورد تأکید دین مبین اسلام است.

انسان میانه‌رو در همه حال یک مشی و رفتار و کردار دارد، نه زیاده می‌‌بخشد و نه زیاده خسّت به خرج می‌‌دهد؛ نه بر آزادی خانواده چنان سخت می‌‌گیرد که چونان محصور شدگانی در دست او باشند؛ و نه چنان آزادی می‌‌دهد که فرمان زندگی از دست خارج می‌‌شود. سبک زندگی انسان معتدل هیچ‌گاه دچار تغییر فاحش در راه و روش نمی‌گردد؛ چه آن‌که افراط و تفریط است که چرخ زندگی را از مدار خارج می‌‌کند. انسان میانه‌رو نه اهل اسراف است و نه تبذیر؛ و ملاک و معیار انسان معتدل نیز قرآن و سنت رسول خداست. خداوند در قرآن می‌‌فرماید: «همان‌گونه (که قبله‌ی شما، یک قبله‌ی میانه است) شما را نیز امت میانه قرار دادیم.» (بقره، آیه‌ی143) و نیز در آیه‌ای دیگر چنین می‌‌فرماید: «هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن (ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد (نیز) دست خود را مگشای تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار خود فرو مانی.» (اسراء، آیه‌ی29) این دستورات در حقیقت معیار و شاخصی است برای همه‌ی عمر و فرقی نیست در دنیای مدرن زیست کنی یا سنتی؛ بلکه نقشه‌ی راهی است برای صحیح زیستن و مسلمان بودن.

تردیدی نیست که سبک زندگی اسلامی والاترین روش برای زیستن است و کارآمدترین متُد برای بقا و حفظ ارزش‌های انسانی است. در پرتو آموزه‌های اخلاقی اسلام هویت انسانی به عنوان بالاترینِ مخلوقات حفظ شده و از گزند آموزه‌های مصنوعی و خود ساخته‌ی بشری مصون می‌‌ماند.

راه نجات

بازگشت به سنت‌های صحیح گذشته، شاید تنها راه نجات انسان، خانواده و جامعه از حصاری است که مدرنیته به گِرد ما تنیده است، مدرنیته و ساز و کارش، نه به طور مطلق؛ ولی در عموم موقعیت‌های زندگی با آموزه‌های دینی ما تضاد جدی دارد. حذف مولّفه‌های غربی از زندگی امروزی و جایگزینی صحیح آن، ما را به هویتی که از آن دور ماندیم نزدیک‌تر می‌‌کند. پس ناچاریم در گذرگاه‌های زندگی یکی از این دو راه را اختیار کنیم: یا به جریان عموم ملت‌ها که تابع غربند بپیوندیم و یا دین خویش و سنت‌های نیک‌مان را اختیار کنیم.

و نیک می‌‌دانیم، بازگشت به سنت‌های صحیح دینی، به معنای نفی همه‌ی داشته‌های بشر امروز نیست؛ و نیز می‌‌دانیم که دنیای مدرن در برابر اسلامی شدن زندگی‌مان به شدت مقاومت خواهد کرد.

 

منابع:

-آوینی، مرتضی، فردایی دیگر، نشر واحه،1390.

-ابن شعبه حرانی، تحف العقول، انتشارات جامعه‌ی مدرسین، 1404.

-مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار الجامعه، لدرر اخبار ائمه الأطهار، انتشارات اسلامیه.