متخصص اعصاب و روان
مروری بر اختلالات شخصیتی و رفتاری
انسان به توجه به شخصیتی که دارد به انواع مختلفی، دستهبندی میشود. در این میان سه شخصیت که بیشترین نمود را در میان افراد خانواده دارند، معرفی میشوند.
شخصیت ضداجتماع Antisocial disorder
مشخصهی اصلی اختلال شخصیت ضداجتماع انجام کارهای خلاف قانون است. این اشخاص به مقررات و قوانین اجتماعی بیاعتنا هستند و به عبارت دیگر ناتوان در رعایت مقررات میباشند. آنها برای رسیدن به خواستههای خود اقدام به جعل و فریب دیگران میکنند. گویا همیشه و در همه حال بهطور مداوم و مستمر مرتکب اعمال خلاف قانون میشوند و دائماً با مردم در حال ستیز هستند. شیوع این اختلال در مردها بیشتر از خانمهاست؛ و معمولاً در مناطق فقیرنشین شهرها بیشتر دیده میشوند. شخصیت ضداجتماعی در بین دخترها حوالی سنین بلوغ و در پسرها حتی زودتر از سنین بلوغ شروع میشود. اختلال شخصیت ضداجتماعی الگوی فامیلی و خانوادگی دارد. شیوع اختلال شخصیت ضداجتماعی در بین زندانیان حدود 75 درصد است.
تشخیص: گاهی ماهرترین روانشناسان و روانپزشکان نیز ممکن است فریب اینگونه بیماران را بخورند. در مواقع معاینهی این اشخاص اغلب وانمود میکنند که آرام هستند؛ اما در پشت این نقاب فریبکارانه، دنیایی از تنش و خشم و پرخاشگری، تحریکپذیری و خصومت پنهان شده است. در مصاحبه معمولاً تناقضگویی در گفتار بیمار وجود دارد باید او با واقعیات مواجه شود. مردم نیز تحت تأثیر ظاهرسازیهای این شخصیت قرار میگیرند؛ چون آنها خود را در ظاهری آرام و دوست داشتنی به دیگران نشان میدهند.
در بررسیهای دقیقتر میتوان متوجه بسیاری از اشکالات در عملکرد کلی فرد شد. در سوابق او فرار از خانه، دعوا و درگیریهای خیابانی و سابقهی سوء مصرف مواد مخدر و الکل دیده میشود. افراد کلاهبردار و جاعل نمونهی واضحی از اختلال شخصیت ضداجتماعی هستند. آنها تمایل زیادی برای تحت تأثیر قرار دادن روانشناسان و بالینگران جنس مخالف دارند. در حالی که اگر از طرف بالینگران جنس موافق معاینه و مصاحبه شوند، افرادی خلافکار، پرتوقع و فریبکار تشخیص داده میشوند! در مجموع اشخاص دچار اختلال شخصیت ضداجتماعی، بسیار دروغگو هستند و با چربزبانی بسیار دیگران را فریب میدهند و مردم را اغلب در طرحهای اقتصادی خود گرفتار میسازند. طرحهایی که راههای بسیار ساده برای پولدار شدن و مشهور شدن را به دیگران القا میکنند و نتیجهی اعتماد به آنها همیشه ویرانگر و نابودکننده است.
با اینکه این اشخاص سعی میکنند علائمی از افسردگی و اضطراب از خود نشان ندهند؛ اما با وضعیت آنها مغایرت دارد. آنها فریبکاری، اعتیاد، دروغگویی و سایر رفتارهای ضداجتماعی خود را ناشی از بیفکری و بیتوجهی خود میدانند. اشخاصی که مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی هستند، طعمهها و قربانیهای اقتصادی و اجتماعی خود را به ورطهی فساد مالی و تباهی و رسوایی و بدنامی میکشانند! آنها تقریباً هیچوقت راست نمیگویند و هرگز نمیشود به آنها اعتماد کرد. آنها اساساً به هیچیک از معیارهای مرسوم و متعارف اخلاقی پایبند نیستند. اشخاص ضداجتماع دچار اعتیاد و سوء مصرف مواد، لاابالیگری جنسی، همسرآزاری، کودکآزاری و عدم رعایت مقررات قانونی و رانندگی با مستی هستند و اینها جزئی، بلکه کلی از زندگی روزمرهی آنها را تشکیل میدهند! موضوع قابل توجه این است که اشخاص ضداجتماع از اعمال و رفتارهای خود ابراز و احساس پشیمانی نمیکنند. اوج رفتارهای ضداجتماعی در اواخر نوجوانی بروز پیدا میکند؛ بنابراین شناسایی این افراد کمک زیادی به حفظ امنیت و آرامش در فضای اجتماعی و اقتصادی جامعه میکند.
درمان: این اشخاص بهشدت نیازمند درمان هستند. رواندرمانی و رفتاردرمانی و گروهدرمانی بهتر از محیط زندان میتواند روی آنها تأثیر بگذارد؛ با این وجود با شناسایی اینگونه اشخاص و زیر نظر گرفتن آنها میتوان از آسیبهای اجتماعی و اقتصادی و صدمات جسمی جامعه و قتل و تجاوز بهصورت مؤثر و قاطع جلوگیری کرد؛ چون اغلب این افراد به علت ارتکاب جرم راهی زندان میشوند. لازم است درمانهای دارویی و غیردارویی از قبیل رفتاردرمانی و شناختدرمانی و گروهدرمانی در داخل محیط زندان بهصورت مستمر انجام شود. همچنین تجویز داروهای کنترل کنندهی خشم و تثبیت کنندهی خلق و داروهای ضدافسردگی نیز برای کنترل و مهار این اشخاص ضروری است. به این ترتیب اقدام مؤثری برای حفظ و ارتقاء بهداشت و سلامت روانی جامعه صورت خواهد گرفت.
شخصیت خودشیفته Narcissistic
ویژگی اصلی افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته، احساس خودبزرگبینی و خودشیفتگی است. آنها تصور میکنند که آدم بسیار مهمی هستند و نظیر ندارند و به عبارت دیگر خودشان را عقل کل میدانند. این اشخاص بهصورت اغراقآمیز و غیرواقعبینانهای تصور میکنند که توانایی همه کاری را دارند. بنابراین در هیچ موردی خود را نیازمند مشورت نمیدانند . آنها میگویند هر چه من میگویم درست است. روز به روز بر تعداد مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفته اضافه میشود.
تشخیص: در جامعه با انسانهای زیادی مواجه هستیم که ویژگیهایی از اختلال شخصیت خودشیفته را دارند؛ اما این ویژگیها در حد اختلال نیست. آنها نسبت به سایر مردم خود را منحصر به فرد میدانند و دیگران باید آنها را تأیید کنند. مبتلایان به شخصیت خودشیفته قادر به تحمل انتقاد و مخالفت دیگران نمیباشند و اگر مورد انتقاد قرار بگیرند، خشمگین و عصبانی میشوند و یا نسبت به انتقادها بیتفاوت و بیاعتنا میباشند. شخصیتهای خودشیفته فقط برای نظر خودشان ارزش و احترام قائل میشوند؛ و بسیار مغرور و خودخواهانه رفتار میکنند و فقط برای رسیدن به اهداف خود ممکن است بهطور مقطعی با دیگران همدلی نشان دهند. روابط این شخصیتها بسیار شکننده است و معمولاً بهدلیل اینکه به قواعد مرسوم اجتماع عمل نمیکنند، ممکن است با رفتارهای خودخواهانه، خون دیگران را به جوش آورند! منفعتطلبی و سودجویی در روابط بین فردی آنها امر رایج و پیش پا افتادهای است. آنها با رفتارهای نامتعادل و نامتناسب برای خودشان مشکلات شغلی و اجتماعی زیادی ایجاد میکنند و محبت دیگران را نسبت به خود از دست میدهند؛ در حالی که به شدت محتاج تحسین هستند.
درمان: اشخاصی که مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته هستند با پروژهی شناختدرمانی و رفتاردرمانی طولانی درمان میشوند. در واقع وقتی پیشرفت درمانی حاصل میشود که شخص دست از خودشیفتگی بردارد. از نظر دارویی تجویز داروهای ضدافسردگی توصیه شده است. اگر افراد خودشیفته کنترل و مهار شوند، کمک زیادی به حفظ و ارتقاء بهداشت روانی جامعه صورت گرفته است.
شخصیت منزوی Skizoeed
الگوی این اختلال انزوای اجتماعی همیشگی است. افراد منزوی از تعاملهای اجتماعی و انسانی بسیار ناراحت و نگران میشوند. این افراد برخلاف شخصیت بدگمان، بسیار درونگرا هستند و از نظر عاطفی بسیار محدود و کُند هستند. از نظر مردم عادی این اشخاص بسیار غیرمعمولی و نامتعارف میباشند و میل به تکروی دارند. در بعضی مطالعات مردها دو برابر بیشتر از زنها به این مشکل مبتلا میباشند. افراد مبتلا به شخصیت منزوی بیشتر تمایل به کارها و مشاغل انفرادی دارند.
تشخیص: بیماران مبتلا به اختلال شخصیت منزوی بهندرت تماس چشمی با دیگران برقرار میکنند و اگر مجبور به صحبت با دیگران شوند، لحظهشماری میکنند تا زودتر بتوانند فرار میکنند. این اشخاص بهطور آشکاری از نظر عاطفی سرد و بیروح بهنظر میرسند و در پشت این وضعیت اضطراب و ترس قرار دارد. شادی و نشاط برای این اشخاص بسیار سخت است و در مواردی ممکن است به اجبار شوخی کنند. حافظهی این اشخاص معمولاً خوب کار میکند و قادر به تفسیر انتزاعی است. نسبت به تعریف، عیبجویی و بیاعتنایی دیگران نسبت به خودشان بیتفاوت هستند. اینها هیچ علاقهای به اتفاقات روزمره و علایق دیگران نشان نمیدهند.
شخصیت منزوی اشتیاقی برای ارتباط با دیگران نشان نمیدهند و اصلاً اهل رقابت با سایرین نیستند. اینها در مشاغل یک نفره با علاقه کار میکنند. ممکن است هیچوقت ازدواج نکنند؛ چون علاقهای به ایجاد رابطهی صمیمانه ندارند. البته خانمهایی که مبتلا به شخصیت منزوی هستند ممکن است بهصورتی منفعلانه و تحت تأثیر و فشار خانواده مجبور به ازدواج شوند. خواستگار چنین زنهایی معمولاً مردانی سلطهجو و پرخاشگرند که در جستوجوی چنین زنانی میباشند. افراد مبتلا به شخصیت منزوی معمولاً خشم خود را مستقیماً بروز نمیدهند. این اشخاص در بعضی امور مثل ریاضیات و علم نجوم وقت زیادی صرف میکنند و به پیشرفتهایی نائل میآیند و گاهی ممکن است دلبستگی زیادی به حیوانات پیدا کنند با اینکه این اشخاص دیرتر از همه دنبال مد میروند؛ اما اغلب علاقهمند به گیاهخواری و خامخواری میشوند.
مبتلایان به این اختلال گاهی جذب مکاتب خودساخته و شعارهای مربوط به تغییر وضعیت اجتماع میشوند؛ البته شرایطی را میپذیرند که نیاز به دخالت مستقیم و فعالیت خودشان نداشته باشد. این بیماران به شدت غرق رؤیاهای روزمرهی خود هستند و گاهی خلاقیتها و ابتکاراتی به ذهنشان خطور میکند که میتوانند آنها را پرورش دهند و در اختیار جامعه قرار دهند. اغلب احساسات خود را بروز نمیدهند و به نوعی در خود فرورفتگی و انزواطلبی دچارند. اختلال شخصیت منزوی معمولاً از کودکی شروع میشود و طولانی و حتی دائمی است.
درمان: درمان آنها شامل رواندرمانی، شناختدرمانی و گروه درمانی همراه با مقادیر کمی از داروهای اعصاب و روان است که توسط روانپزشک تجویز میگردد. تشخیص و درمان سریعتر میتواند این اشخاص را تا حدودی به فعالیتهای اجتماعی بازگرداند.