کارشناس حقوق
رعایت قانون و توجه به رفتار و معاشرت افراد با یکدیگر یکی از روشهایی است که باید در زندگی رعایت کنیم. قانون دارای واژههایی است که انجام و مراقبت از معنای واقعی آن، ما را به مسیر درست زندگی و استمرار آن سوق میدهد. هر فرد میتواند نخست از خود شروع کند و با بازبینی هر روزهی عملکردش و سنجش خیر و شر آن به نتایجی دست یابد که درس او از زندگی باشد؛ و با سعی در اجرای هر روزهی این روند، شاهد رشد و پویایی معرفت و آگاهی خود شود. بیشک این خودآگاهی با الگوگیری از فرد، به جمع هم راه مییابد و ثمرهاش گسترش خواهد یافت.
در قانون خانواده، حقوقی که بیشتر به صورت اخلاق مطرح است تا صرف حقوقی که اجرا و یا عدم اجرای آن منجر به صدور حکم و مجازات شود؛ دارای ویژگیهایی است که در صورت درک درست از آن میتوان خانوادهای سالم، سعادتمند و توانمند ایجاد کرد، به شرط آنکه فراموش نکنیم همراه و یاور ما در زندگی دارای حقوقی است که باید پاس داشته شود. اکنون به بخش کوچکی از آن واژهها و مفاهیم توجه میکنیم. این مطلب اختصاص به سبک زندگی از دیدگاه حقوق مدنی و در حوزهی روابط زوجین دارد و قانون مدنی مورد توجه قرار گرفته است و به تناسب موضوع، به موادی از آن استناد میشود.
در قانون مدنی، فصل هشتم و مواد 1102 تا 1119 آن با عنوان در حقوق و تکالیف زوجین نسبت به یکدیگر مورد بررسی است. علیرغم تفکیک برخی حقوق و تکالیف که خاص جنس زن یا مرد حساب میشود؛ در درون خانواده به منظور تحکیم مبانی راهی جز مشارکت و همکاری متقابل نیست. هنگامی که در زندگی زناشویی من و تو، ما، میشود نمیتوان با عنوان اینکه من مرد هستم و یا اینکه تو زن هستی، شأن انسانی زوجین را به زیر سؤال برد و او را در سطحی پایینتر نگاه کرد. هر چند که نباید به گونهای زندگی کرد که زن و یا مرد از این مشارکت خسران ببینند و حقوقشان پایمال شود و از اعتمادی که در زندگی کردهاند، پشیمان شوند و از سالهای از دست رفته مکرر بر خود نهیب بزنند؛ لذا صداقت و شفاف بودن در زندگی مشترک باید مبنای واقعی این ارتباطات در زندگی قرار گیرد.
از بین پرسشهایی که مقام رهبری در تبیین سبک زندگی بیان کردهاند، طرح دو سؤال نشاندهندهی دغدغهی کنونی جامعه و در حیطهی روابط و حقوق زوجین است و آنچنان آسیبهای آن مشهود شده که ناگزیر به یک معضل کلی تبدیل شده است و ضرورت بیان سؤالاتی را طلبیده است. آن دو پرسش این است: آیا حقوق متقابل زن و شوهر و فرزندان در خانوادهها بهطور کامل رعایت میشود؟ چه کنیم تا زن هم کرامت و عزت خانوادگیاش حفظ شود و هم بتواند وظایف اجتماعی خود را انجام دهد؟ تبیین این دو سؤال، دهها و صدها ورق را در برمیگیرد؛ اما در این نوشتار تلاش میشود مختصری در دو سؤال فوق در حوزهی خانواده نکاتی را یادآورشد.
قانون مدنی
قانون مدنی، هر چند که مصوب سال 1307 است؛ ولی در طول ایام قانونگذاران سعی کردهاند که به تناسب روز تغییراتی در آن ایجاد کنند و رعایت حقوق انسانها را بنا به شرایط روز مناسبتر کنند. این قانون در بخش خانواده موضوعاتی را مورد توجه قرار داده است؛ و قانونپذیری افراد موجب میشود که رعایت مواد قانونی در زندگی عینیت پیدا کند و در حد شعار باقی نماند.
برقراری حقوق زوجین و روابط زوجیت در مادهی 1102 قانون مدنی: قانون در آغاز این فصل نخست از حقوق و تکالیف متقابل زن و شوهر میگوید و روابط زوجیت آنان را موجود میداند. در واقع این ازدواج انجام شده و طرفین ملزم هستند در مسائل به طور مشترک عمل کنند. حقوق یکدیگر را به رسمیت بشناسند و تکالیف خود را انجام دهند. در عین حال هدف اصلی ازدواج که تشکیل خانواده و آغاز زندگی مشترک و روابط خانوادگی با هدف تکامل زندگی است را برقرار کنند. این نخستین مرحله است که نشان میدهد تا چه حد به ازدواج و قواعد آن پایبند هستیم.
حسن معاشرت طرفین با یکدیگر در مادهی 1103 قانون مدنی: این حق که بیشتر بر پایهی اخلاق استوار است، برای هر دوی زوجین تکلیف هم هست. هر طرف حق دارد که با او به حسن معاشرت رفتار شود و خود نیز متقابلاً تکلیف دارد که این حق را برای زوج خود اعمال کند. اگر این معنا درک شود بسیاری از مشکلات خانوادهها که ناشی از سوء معاشرت و ایجاد خشونت در خانواده میشود، کم و کمتر شود. برای رسیدن به مقصود، باید در صدد تدوین آموزشهایی بود که بتوان سریع به رنجهای حاصل از دعواهای خانوادگی، و برخوردهای نادرست زن و شوهر در خانه و روبهروی فرزندان پایان داد.
معاضدت زوجین در مادهی 1104 قانون مدنی: معاضدت به معنای همکاری است و طرح این واژه پرمعنا نشان از نیاز به همکاری و همدلی زوجین دارد. معاضدت هم امر متقابلی است که در مورد زوجین بهکار رفته است. در عمل قصور بسیاری در خانوادههای امروزی وجود دارد؛ نگرانی از افزایش طلاق و یا کاهش ازدواج و تشکیل خانواده و یا بیمسئولیتی زوجین در طول زندگی موجبات طرح این مسائل در جامعه است. متأسفانه خانوادهها به این کلمات مهم وعمیق توجه نکردهاند و فقط به نظر خود بها دادهاند؛ حال آنکه هیچ خانهای با یک ستون استوار نمیماند. عدم همکاری زوجین در خانواده، موجب خودمحوری زن و یا شوهر میشود و منجر به افزایش اختلافات و در نهایت افزایش طلاق و جدایی عاطفی و یا موجب فروپاشی روابط والدین و فرزندان میشود.
این معاضدت در دو حوزه مورد تأکید است: اول اینکه تحکیم بخشیدن به نهادی چون خانواده، با درک صحیح از جایگاه خانواده به ثمر مینشیند. طرفین باید در سالهای زندگی از هر اقدامی که بتواند این محیط را سالم و مصون از هر گونه خطری نگه دارد، دریغ نورزند. باید همهی اعمال و رفتار و کردار زوجین به هدف حفظ و حراست از این کانون باشد.
نکته دوم تربیت فرزند است. همکاری در تحکیم مبانی خانواده، با تربیت فرزند و پرورش او کامل میشود. اینکه مرد یا زن به فرزند توجه نداشته باشند و برنامهی خاصی برای آینده پیش روی او ترسیم نکنند؛ و فرزند را بیهوده رها کنند، عملی نادرست است. وظیفهی هر دوی والدین این است که در پرورش، آموزش، ارتباطات اجتماعی و کسب مهارتهای لازم برای فرزند نهایت کوشش را به کار گیرند تا نسل آنان به بهترین اخلاق و صفات پسندیده مجهز باشد. در طول کودکی است که میتوان با تهذیب و تربیت، انسانهایی به جامعهی بشری تحویل داد که موجب فضیلت انسان بر سایر موجودات شود و خدماتش نجاتبخش جامعهی بشری گردد.
ریاست خانواده در مادهی 1105 قانون مدنی: در تقسیم وظایف و تصمیمگیری نهایی برای خانواده، قانون، مردان را به عنوان سرپرست خانواده میشناسد؛ لذا از او انتظار دارد که به مسئولیت خود بها بدهد و آن را درست و صحیح به انجام برساند. هر چند که نوع این ریاست و چگونگی آن در قانون شفاف بیان نشده است؛ ولی میتوان دریافت که به جهات گوناگونی این مسئولیت مهم به شوهر داده شده است تا بتواند هم خانواده را اداره کند و به تأمین هرینهی خانواده اقدام کند. این موقعیت وقتی استمرار دارد که اعضای خانواده از عملکردهای همسر و پدر خانواده رضایت داشته باشند و مجموعه حقوق و تکالیف رعایت شود. از این رو مسئول خانواده باید از خودکامگی، اجبار، سلطه و هرگونه رفتاری که موجب خسران به زن و فرزندان خود شود، پرهیز کند. مسئول خانواده باید با مشورت و نظرخواهی از اعضای خانواده به بهترین وجه به ادارهی خانواده بپردازد.
پرداخت هزینهی خانواده در مادهی 1106 قانون مدنی یکی از مسئولیتهای مهم همسر و پدر خانواده است. این وظیفه آنقدر مهم است که مرد موظف است نفقه و کلیهی هزینههای همسر و فرزندان خود را بپردازد. داشتن مسکن مناسب که در زمرهی نفقه محسوب است از جمله مهمترین بخش نفقه است که باید به تهیهی آن توسط پدر خانواده اقدام شود. پرداخت نفقه و مخارج خانواده از وظایفی است که در صورت عدم پرداخت، قانون این حق را به زن میدهد که با رجوع به محکمه در مادهی 1111 قانون مدنی حق خود را مطالبه کند. این دو سؤال نشان داد که توسعهی مطالب مربوط به نحوهی زندگی و انتخاب سبک متناسب با وضعیت محیط، تا چه حد میتواند گسترده باشد. مواردی چون: معذوریت زن از بودن در مسکن همسر به جهت خوف از ضرر بدنی، مالی و شرافتی، ممانعت از اشتغال زن بدون دلیل موجه و تحت شرایطی، وعده به شروط ازدواج، مسألهی نشوز، استقلال مالی زن و ... همه و همه نشان میدهد که مرد دارای مسئولیتی دشوار است و باید به بهترین صورت خانوادهی خود را اداره کند. اینجاست که بررسی موضوع مهمی چون سبک زندگی و اینکه باید چگونه زندگی کرد و رضایتمندی در خانواده چه میزان بوده است را، باید دوباره مورد بازنگری قرار داد.
هرگاه توانستیم نهاد خانواده را به نهادی توانا، سالم و سعادتمند تبدیل کنیم، به پاسخ پرسش دوم هم دست خواهیم یافت. حقوق زن در خانواده و حقوق زن در جامعه هر کدام به طور مستقل قابل بررسی است؛ ضمن آنکه در حوزهی عمل جمع این دو حقوق به هنرمندی و همراهی هر دو نفر نیازمند است و نمیتوان فراموش کرد که مفهوم «ما» در داخل خانواده و مفهوم «من» در عرصهی بیرون از خانه باید با هنرمندی هماهنگ شود. به صورتی که هیچکدام نتواند بخش دیگر را نفی کند و با همان هنرمندی تطبیق لازم برای جمع دو حضور فراهم شود. به امید رسیدن به سبک زندگی مطلوب و شایستهی انسانها.