شاخص‌های تربیت دینی

نویسنده


قسمت دوم : تفکر و تعقل

شاخص تفکر و تعقل در آدمی را می‌توان یکی از بنیادی‌ترین و زیربنایی‌ترین شاخص‌های تربیت و تکامل او دانست. «عقل عبارت است از نیروی تشخیص، سنجش فهم، انقیاد، فعالیت و درک مسئولیتی که به نیکی و خوش‌رفتاری می‌گراید. با این تفسیر، عقل بر یک جوهر مستقل مورد اعتماد تطبیق می‌کند و بر نیروی تابنده و معنوی در وجود انسان، فرشته و جن صدق می‌کند» (آموزگار، 1386).

عقل در نگاه اسلام در پرتو راهنمایی و هدایت آموزه‌های دینی، معنا می‌یابد و می‌تواند از دیگر قوای آدمی مانند خشم، شهوت و احساسات رها شده در جایگاهی فراتر، مهار و کنترل آنان را در اختیار بگیرد. «در اسلام مبحث عقل را در سه سطح می‌توان بررسی کرد:

الف- عقلانیت بنیادین: شناخت فلسفه‌ی زندگی و جایگاه حساس و استثنایی انسان در آن و شأن و جلالت عقل در تنظیم رابطه‌ی انسان با جهان و خدای متعال.

ب- عقلانیت ارزش‌ها: که عبارت از شأن عقل در تنظیم روابط انسان و معماری اخلاقیات است.

ج- عقلانیت ابزاری: که عبارت است از مهندسی اندازه‌گیری، نظم، پیش‌بینی و نقش عقل در محاسبات معشیتی برای رسیدن به اقتصادی شکوفا و تمدنی آباد و مرفه.

عقلانیت مدرن غرب تنها به سطح سوم محدود می‌شود‌؛ اما عقلانیت اسلامی از هر سه سطح برخوردار است و در یک موالات و ترتیب منطقی، نخست یک پرسش اصلی و کلان درباره‌ی انسان و زندگی می‌پرسد، هنگامی که سنگ بنای عقلانیت را گذاشت و مختصات، اهداف و مبانی آن را آشکار کرد، ارزش‌های اخلاقی را تنظیم کرده، سرانجام به روش‌ها و ابزار تأمین اهداف مادی و معنوی می‌پردازد» (رحیم‌پور ازغدی، 1387).

وجود بیش از سیصد آیه در قرآن کریم، پیرامون تعقل و تفکر، نشان‌دهنده‌ی جایگاه ویژه‌ی تعقل و تفکر در فرهنگ اسلامی است. تا جایی‌که در متون دینی از عقل به‌عنوان حجّت باطنی نام برده شده است (کلینی، ج1، ص 16) و حتی هم‌نوایی آن را با شرع به‌عنوان یکی از ملاکات و دلایل صحت احکام دانسته و به‌عنوان یک قاعده‌ گفته‌اند که: «کلّ ما حکم به العقل، حَکَمَ به الشَّرع.»

البته تعقل و تفکر ضمن آن‌که امری فطری است از قابلیت آموزش و پرورش نیز برخوردار بوده، و با بالا بردن آگاهی و علم و تجربه قابل ارتقا است. امام صادق (ع) می‌فرمایند: «علم‌آموزی بهترین کمک برای رشد عقل است» (آمدی،1366).

چنان‌که امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرمایند: «العقلٌ عزیزه، تزیدُ بالعلم و التجارب» (همان، ص67) و در جای دیگر می‌فرمایند: «هر کس در آنچه می‌داند، بسیار بیندیشید، ضمن اتقان و استحکام‌بخشی به آگاهی‌های خود، از آنچه خبر ندارد، آگاه می‌شود‌« (مجلسی،1403، ج 68، ص316).

بنابراین از دیدگاه قرآن و روایات، در تعلیم و تربیت، هدایت و رشد انسان در گرو پرورش و رشد قوه‌ی عاقله و زمینه­سازی برای شکوفایی قوای عقلی و از جمله قدرت استدلال و تفکر است.

در پایان این قسمت ذکر چند نکته ضروری به‌نظر می‌رسد:

- چنان‌که در بررسی شاخص بصیرت و بینش هم گفته شد توجه به تفاوت‌های فردی و سنّی در بالا بردن قدرت تعقل و تفکر، نکته‌ای است اساسی.

بی‌شک مربی اگر به تفاوت‌ها و توان‌مندی‌های فردی دانش‌آموزان توجه نکند و از همه‌ی آنان انتظاری یک‌سان داشته باشد، نمی‌تواند توفیق چندانی حاصل کند؛ «چرا که به لحاظ روان‌شناسی، به واسطه‌ی اختلاف استعدادها تحمیل یک برنامه‌ی ثابت برای همه‌ی دانش‌آموزان، اشتباه است؛ اما از آن‌جا که ممکن است این جداسازی و تفکیک، امکان نداشته باشد، باید در تهیه‌ی برنامه‌ی آموزشی و نیز تألیف کتب درسی، حدّ متوسط دانش‌آموزان را از نظر استعداد مدّ نظر قرار داد». (باهنر،1388، 42)

- نکته‌ی  قابل توجه دیگری که در این خصوص باید بدان توجه کرد این است که وظیفه‌ی حساس مربی آن است که گوهر خردورزی و تعقل را در صدف جان کودکان و نوجوانان پرورش دهد، نه آن‌که با ارایه‌ی حجمی فراوان از معلومات، از آنان بخواهد تا به حفظ و بیان طوطی‌وار آن‌ها مبادرت کنند. به کار انداختن دستگاه تفکر در دانش‌آموزان چیزی است و مبدّل ساختن آنان به دستگاه ضبط صوت چیزی دیگر. حفظ کردن به تنهایی دلیل بر فهم درست و صحیح مطالب نیست، بلکه مهم ادراک آن و فراگیری طرز استفاده از آن است.

مرحوم شهید مطهری در این‌باره می‌گوید: «شما می‌ببینید که افرادی-حال یا به‌علت نقص استعداد و یا به‌علت نقص تعلیم و تربیت- نسبت به آن معلوماتی که آموخته‌اند درست حکم ضبط صوت را دارند. کتابی را درس گرفته، خیلی هم کار کرده، خیلی هم دقت کرده، درس به درس آن را حفظ کرده و نوشته و یاد گرفته، بعد مثلاً مدرس شده و می‌خواهد همان درس را بدهد. آن‌چه که در این کتاب دور حاشیه‌ها و شرح آن بوده همه را مطالعه کرده و از استاد فرا گرفته است. هر چه شما راجع به این متن و این شرح و این حاشیه بپرسید خوب جواب می‌دهد. یک ذره که پای‌تان را از آن طرف بگذارید، او دیگر لنگ است. معلوماتش فقط همین مسموعات است... و لهذا شما می‌بینید که یک عالم مغزش جاهل است» (مطهری،1377، 20).

بنابراین مسئله‌ی تفکر و تعقل، به‌خصوص آن‌گاه که در حوزه‌ی  پذیرش دین و تعالیم دینی مطرح می‌شود‌، از اهمیتی فوق‌العاده برخوردار می‌گردد؛ چراکه اساس پذیرش دین، تفکر و تعقل است؛ و اگر این مهم توسط مربی لحاظ نگردد، چه بسا ریشه‌ها و بنیادهای اصلی دین‌مداری، دچار آسیب و تزلزل خواهد گردید.

 

منابع:

- آموزگار، محمدحسن (1386)، تبیین روش‌های تربیت اجتماعی در نهج‌البلاغه، فصل‌نامه‌ی تربیت، ش 21 و 22.

- آمدی؛ عبدالواحد (1366) غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.

- باهنر، ناصر، (1388) آموزش مفاهیم دینی همگام با روان‌شناسی رشد، چاپ یازدهم، تهران، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی.

- رحیم‌پور ازغدی، حسن (1387)، عقلانیت، طرح فردا.

- کلینی، محمدبن‌یعقوب‌بن‌اسحاق (1367) اصول کافی، تهران، دارالکتب‌الاسلامیه.

- مجلسی، محمدباقر (1403) بحارالانوار، ج 68.

- مطهری، مرتضی، (1377) تعلیم و تربیت در اسلام، چاپ سی و دوم، تهران، انتشارات صدرا.