دکترای معارف و تبلیغ
جاذبههای معنوی و گرایشهای دینی، نیاز فطری آدمی است و هر یک از انسانها، فراتر از تعلیم و یادگیری، در درون خود تمایل به عبادت و بندگی خدا را احساس میکنند و علاقهی ذاتی به عشق و پرستش و ستایش پروردگار دارند. بهویژه، وقتی چونان نهالی نورس و تازه رشدیافته در اوان نوجوانی و جوانی باشند که دراینصورت، معنویات، داربست وجودی نسل جوان است و جوان با ندای ارزشها به لرزه درمیآید.
ظهور زیبا و ارزندهی این رخداد خجسته در گفتار و رفتار افراد احساس میشود و نسبتی بین آدمی با دین میآفریند که در مقولهی «هویت دینی» و «گرایشهای معنوی» قابل ترسیم است. زیرا احساس فردی و جمعی، هویت را در او تقویت میکند و در پی آن، احساس «تعهد» و «مسئولیت» در برابر ارزشها و باورهای مکتب را ریشهدار میسازد.
به موازات پیچیدگی و دشواری فزایندهی زندگی، نیاز همگان بهویژه نسل جوان به معنویت، تعبد و بندگی و گرایشهای دینی جدیتر احساس میشود؛ اما از آنسو، انتظارات و خواستههایی شایسته از سوی نسل نو نسبت به دین و معنویت وجود دارد که باید به آنها پاسخ داده شود همانند:
*یافتن پاسخی مطمئن به زندگی؛
*بهدست آوردن تکیهگاهی مطمئن در دنیای پرشتاب و متغیّر امروزی؛
*پر کردن خلأهای آرمانی و مفهومی زندگی به مدد معنویتی منطقی و مستدل؛
*اقناع حس مذهبی یا بُعد چهارم روح انسانی.
*غلبه بر احساس بیهودگی و پوچی و یافتن راههای جلوگیری از تحلیل رفتن و از درون تهیشدن، در نگاه «آرمانگرایی، هدفمندی، مثبتنگری و ابدیتنگری» وظیفهی مهم دین و دینباوران در زندگی است. چنانکه رهبر عظیمالشأن انقلاب فرمودهاند: «تقوایی که از بشر خواسته شده است این است که مراقبت کند تا راه را پیدا کند، مراقبت کند تا راه را گم نکند، مراقبت کند تا هدف را فراموش نکند» (تهذیبالنفس از منظر مقام معظم رهبری، ص12).
چرایی دینگریزی نسل جوان
«جهالت» و «غفلت»، بنیان آسیبهای فردی – اجتماعی و دنیوی– اخروی انسانها در زندگی است. جهالت، «ندانستن» و غفلت، «فراموش کردن» است که خسارتهای فراوان و گاه بیجبرانی به انسان وارد میکند، بهویژه آنگاه که موضوع مهم حیات و هستی، منزلت و شخصیت آدمی و ارزش جاودانگی و ابدیت مطرح باشد.
نخستین عامل دینگریزی
اولین عامل در دینگریزی همگان، بهویژه نسل جوان، بیخبری از «خودیابی و خدایابی» است که رهاورد زرین «خودشناسی» است. چنانکه امام علی(ع) فرمود: «کسی که خود را شناخت همانا پروردگار خویش را شناخته است» (مجلسی، ج95، ص456).
هر کس خود را شناخت، خویش را «دربند» «بندگی» قرار میدهد و به این باور دست مییابد که بندهی آنی که در بند آنی؛ به آن میارزی که بدان میورزی.
و با این شناخت، زمزمهای اینچنین سر میدهد که آنکس که تو را شناخت جان را چه کند؟ فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟
پیامبر پرمهر اسلام، به تمامی پیروان خود «مژدهی رحمت و مرحمت» پروردگار را اینچنین بازگو میکند و میفرماید: «خداوند رحمت کند آنکس را که بداند از کجا آمد، در کجاست و به کجا رهسپار میشود» (همان، ج28، ص401).
آیات نورانی قرآن نیز، «دانایی و هوشیاری» در عرصههای مختلف زندگانی را یادآور میشود که آیا انسان، گمان میکند بیهوده آفریده شده است (قیامت، آیهی36). سپس «عبادت و تکامل» هدف نخست آفرینش دانسته، میفرماید: «جن و انس را نیافریدم، مگر برای آنکه عبادتم کنند [و از این طریق تکامل یافته به من نزدیک شوند.]» (ذاریات، آیهی 56). بدونشک، هدفمندی و آرمانگرایی، باعث نشاط و سرحالی و دوری از دینگریزی و مادیگرایی گردیده، تمامی سختیها و تلخیها را سهل و آسان و حتی شیرین و دلنشین میسازد.
دومین عامل دینگریزی:
دومین عامل، عبارت است از ناآشنایی با «هدف آفرینش» یا بیگانگی با «معنا بخشیدن به جهان». هویت دینی و روحیات معنوی، معنای جدیدی به جهان میبخشد و موجب همدلی و یگانگی با جهان هستی و جهانآفرین میشود. هرگاه پدران و مادران، مربیان و مبلغان از رهگذر آموزههای دینی، نخست نوع نگاه و بینش فرزندان و مخاطبان خود را نسبت به آفرینش دگرگون کنند یا تعالی بخشند، سپس گرایش آنان را تکامل بخشند، با طبیعت زیبا، ستارگان درخشان، کوههای بلند و باابهت و همهی موجودات، احساس خویشاوندی میکنند، چنان که رسول خدا(ص) فرمود: «مراقب عمهی خود باشید که درختان نخل عمههای شما هستند» (مستغفری، 1362، ص26).
*یک پرندهی کوچک که زیر برگها نغمهسرایی میکند، برای اثبات وجود خدا [و انس با او در لحظههای مختلف حیات] کافی است.
*هرگاه خدا را در همهچیز ببینیم، در پستترین چیزها، عالیترین حقایق را خواهیم یافت و مشیّت الهی را در ذرهذرهی هستی بهتماشا خواهیم نشست.
دراینصورت، اگر بخواهیم برای تمام شادمانیهایی که آفریدگار به ما داده شکر کنیم، دیگر وقتی برای گلهگذاری و طغیان و سرکشی در برابر قانونگذاری خداوند نخواهیم داشت (لقمانی، 1389، 376).
سومین عامل دینگریزی:
عامل سوم، بیخبری از «تأثیرات بسیار بندگی در زندگی» و برکات فراوان معنویت در دنیای مادی است. چنانکه در آیات قرآن میخوانیم:
*معنویات، امروز و فردای ما را سرشار از برکات و حسنات میکند (بقره، آیهی201).
*معنویات، باقی و برقرار است و مادیات فانی و نابودشدنی. «ما عِندَکُم یَنفَدُ وَ مَا عِندالله بَاق...» (نحل، آیهی 96).
*معنویات، جایگاهی یکتا دارند و مادیات توان جایگزینی آنها را نخواهد داشت. «انّ الذینَ کَفَروا لَن تُغنی عَنهُم أَموالَهُم وَلا اولادُهُم منَ الله شَیئاً وَ اولئِکَ هُم وَقودُ النار (آلعمران، آیهی10).
*ضربه به معنویات خساراتی جبرانناپذیر دارد. «وَ مَن اظلَمُ ممّن مَنَع مساجدَ الله أَن یُذکَرَ فیهَا اسمُهُ و سَعی فِی خَرابِها...» (بقره، آیهی114).
چهارمین عامل دینگریزی
عامل بعدی، نبود صبر و استقامت، طاقت و پایداری در مسیر دینداری است. کسانی که آزمون و امتحان در راه خداباوری و انجام وظایف بندگی را نادیده میانگارند، پس از مدت کوتاهی دینداری به لاابالیگری یا اباحهگری رو میآورند و دچار عاقبتی شوم و زیانبار میشوند، درحالیکه آثار مادی و معنوی فراوانی نصیب خداجویان میشود:
*وَ اِن لَوِاستَقامُوا عَلی الطَریقَه لاَسقَیناهُم مَاء غَدقا (جن، آیهی 16) و اینکه اگر آنها [جن و انس] در راه (ایمان) استقامت ورزند با آب فراوان سیرابشان میکنیم.
*وَ یَزدِکُم قُوه الی قُوَتِکُم (هود، آیه52) و نیرویی بر نیرویتان بیفزایید.
*یُرسِلُ السَماءَ عَلَیکُم مِدراراً و یُمدِدکُم بِاَموال وَ بَنِین (نوح، آیهی 11) بارانهای پربرکت پیدرپی بر شما فرستد، شما را با اموال و فرزندان مددرسانی کند.
و اگر از راه خدا که در آن «استَعِینُوا بِالصَبرِ و الصَلاه» یعنی مددگیری از نماز و روزه مطرح است، رویگردان شویم، زندگی سخت و دشوار یا تلخ و طاقتفرسایی نصیبمان میشود: «وَ مَن اعرَض عَن ذِکری فانَّ مَعِیشه ضَنکا» (طه، آیهی 124) و هرکس از یاد من رویگردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور خواهیم کرد.
آشنایی همگان، بهویژه نسل جوان با شیرینی و دلنشینی خداجویی، دینمداری و پاکدامنی در زندگی، آنان را علاقهمندتر از گذشته به آموزههای دینی و بایدها و نبایدهای مذهبی میسازد، چنانکه «محبوبیت و مقبولیت اجتماعی» یکی از این دستاوردهاست: «همانا کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دهند، بهزودی [خدای] رحمان برای آنان محبتی [در دلها] قرار میدهد» (مریم، آیهی96).
امیر مؤمنان علی(ع) نیز با زیبایی و توانایی هرچه تمامتر، اصلی از اصول روانشناسی و جامعهشناسی را برای ما بازگو کرده تا حفظ آبروی اجتماعی و موقعیت مردمی را امتیاز والا برای خدمترسانی به انسانها بدانیم: «... من اصلح فیما بینه بین الله اصلح اللهُ تبارک و تعالی فیما بینه و بین النّاس» (شیخ کلینی، ج8، ص307)؛ کسی که بین خود و خدا را اصلاح کند [و به وظایف بندگی خویش عمل کند] خداوند بین او و مردم را اصلاح کند [و موقعیت و محبوبیت اجتماعی به وی عطا میکند].
پنجمین عامل دینگریزی
دیگر عامل دینگریزی، «نبود ظرفیت در رفاه و راحتی در زندگی» و «آشنا نبودن با وظیفهی بندگی» است که باعث «طغیان و سرافکندگی» میشود.
فَخَلَفَ مِن بَعدِهم خَلف أضاعوا الصَلوه واتَّبَعوا الشَهَوات فَسَوفَ یَلقَونَ غَیّا (مریم، آیهی59) پس از آنان، فرزندان ناشایستهای روی کار آمدند که نماز را تباه کردند و از شهوات پیروی کردند و بهزودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید.
بدونشک، آشنایی با زندگانی صالحان و معصومان(علیهم السلام) و فراز و نشیبهای مختلف زندگی آنان، آموزندهی این حقیقت گرانبهاست که رسیدن به اقیانوس آرامش الهی، تنها راه سربلندی و رستگاری است. آنگاه که هدف را درست انتخاب کنیم، راه را سنجیده برگزینیم و پیشوایان و اسوههای سعادتآفرین خود را برتر بیابیم، خوشبختی و آرامش حقیقی را در دینباوری و بندگی مییابیم. چنانکه رسول اکرم(ص) در صحنهی هجرت، بههمراه خویش که دچار آشوب خاطر و دغدغهی درونی بود، فرمود: «لا تَحزَن انّ الله مَعَنا فَاَنزَلَ اللهُ سَکینَتَه علیه و أَیَّدَهُ بِجُنود لَم تَرَوها» (توبه، آیهی40)؛ محزون نباش و غم مخور [که] خدا با ماست، در این موقع، خداوند آرامش خود را بر او فرستاد و با لشگرهایی که مشاهده نمیکردید او را تقویت کرد... .
منابع:
- تهذیب نفس (1378)، تهران، امیرکبیر.
- شیخ کلینی (1362)، اصول کافی، چاپ دوم، تهران، اسلامیه.
- لقمانی، احمد (1389)، موضوعات و شیوههای گفتوگو با نسل جوان، چاپ هشتم، قم، بهشت بینش.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، اسلامیه.
- مستغفری، ابولعباس (1362)، طبالنبی، قم، انتشارات رضی.