چیستی اباحه‌گری و چرایی مدگرایی

نویسنده


اباحه‌گری، مباح‌کردن، حلال دانستن و جایز شمردن است؛ لذا زمانی‌که این کلمه در کنار تجمل‌گرایی، مدپرستی و خرافه‌پرستی می‌آید، بدین معنی است که راحت می‌شود تمام آن‌ها را قبول کرد، بدون هیچ عذر شرعی. این حربه و جنگ سردی است از سوی دشمنان. جوانان بیدار و مطلع، هیچ‌گاه به‌دنبال چنین مطالبی نخواهند رفت و تن به زیبایی‌های ذلت برانگیز نخواهند سپرد (شریعتی، 1381، 286) .

دین اسلام، دین اعتدال است و استفاده از زینت، زیبایی‌های طبیعت، اسباب و لوازم مناسب و... را نه‌تنها جایز دانسته، بلکه به‌آن توصیه و سفارش کرده است؛ لذا قرآن می‌فرماید: «و در آن‌چه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب و بهره‌ات را از دنیا فراموش مکن و همان‌گونه که خدا به تو نیکی کرده، نیکی کن و هرگز در زمین در جست‌وجوی فساد مباش که خدا، مفسدان را دوست ندارد» (قصص، آیه‌ی77) .

هم‌چنین در سوره‌ی مائده می‌خوانیم: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چیزهای پاکیزه را که خداوند برای شما حلال کرده است، حرام نکنید و از حد تجاوز نکنید؛ زیرا خداوند، متجاوزان را دوست ندارد» (مائده، آیه‌ی87) .

بنابراین، استفاده از زینت و زیبایی، اگر در حد اعتدال باشد، هیچ اشکالی ندارد؛ ولی بسیاری از مردم در جریان زندگی، راه افراط را در پیش می‌گیرند و به بهانه‌های گوناگون رو به تجمل‌گرایی می‌آورند. به‌همین‌خاطر، قرآن کریم بلافاصله مسلمانان را از زیاده‌روی و اسراف و تجاوز از حد، بر حذر داشته و نهی می‌کند: «ای فرزندان آدم! زینت خود را، به‌هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید؛ بخورید، بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد» (اعراف، آیه‌ی31) . بنابراین، از نظر مکتب جاوید اسلام، دل‌باختگی نسبت به امور دنیا و زرق و برق آن -که در قالب تجمل‌گرایی ظاهر می‌شود- محکوم است.

طغیان و سرکشی، انحطاط اجتماعی، وابستگی اجتماعی، گسترش فحشا و منکرات، و پشتکردن به ارزش‌ها از پیامدهای تجملگرایی هستند.

مد بهتر است یا الگو، مسئله این است!

«مد» کلمه‌ای فرنگی است که امروزه، پایه‌ی ثابت اکثر کارهای برخی جوانان شده و تنها دلیل‌شان هم، به‌روز بودن و عقب‌مانده نبودن‌شان است. آن‌ها می‌گویند دوست نداریم به ما بگویند جهان سومی؛ اما غافل از آن هستند که در کنار کلمه‌ی مد، می‌توان کلمه‌های دیگری به نام «الگو» قرار داد و می‌توان آن را از نظر مفهوم با کلمه‌ی عربی «اسوه» مقایسه کرد. در اصطلاح، مد، تنها به مظاهر و نمادهای زندگی روزمره اشاره می‌کند و بخشی از مقدمه‌ی الگوپذیری است. در دیدی وسیع‌تر، الگوپذیری، شامل رفتار و منش‌های اجتماعی- فردی در زندگی است و محدود به ظواهر زندگی مادی و صورت زندگی نیست .

از آن‌جا که گرایش به الگو، از جمله گرایش‌های انسان است و روح آدمی، از یک‌نواختی گریزان بوده و میل به تنوع دارد، قرآن کریم که کتاب هدایت و پاسخ‌گو به نیازهای فطری بشر است، به این نیاز مهم (نیاز به الگو) پاسخ گفته و انسان‌ها را به الگوپذیری از پیامبران، اولیای الهی و قرآن کریم، برای پیمودن مسیر کمال مطلع ساخته است؛ چنان‌که پیامبر اکرم(ص) (مظهر انسان کامل و بهترین فرد عالم) را بهترین سرمشق انسان‌ها قرار داده است (احزاب، آیه‌ی21).

دشمن، مد را وسیله‌ای قرار داد برای گریزان‌شدن جوانان از اسلام و تغییردادن آن‌ها به سمت‌و‌سویی که به‌نفع خود دشمنان باشد.

 بدون‌شک، یکی از اهداف بلند پیامبران، فراهم ساختن زمینه‌ی درست اندیشیدن، آزادی از قیدو‌بندهای خرافی و غیرعقلی و برداشتن زنجیر‌های سنگین موانع حرکت تکاملی به‌سوی حق است. اباحهاندیشی و بیاعتنایی عملی به محرمات، منهیات و منکرات، با توجه به دو منشأ اساسی مورد بحث قرار گرفته است: یا ناشی از شبهه‌ی نظری است و یا ناشی از شهوات عملی.  

اباحه‌‌گری، ناشی از شهوات عمل: منظور از شهوت عملی، این است که شخص مباحی، با علم به حرمت و با آگاهی از ممنوعیت قانونی و شرعی، و حتی با توجه به عواقب نامطلوب و آثار منفی اعمال ناشایست، ارزشها و روش‌های متعارف اخلاقی را رعایت نمی‌کند. دنیاطلبی، لذت‌طلبی، تنوعطلبی، تنآسایی، حرص، استعلا، استکبار، استغنا، عجول بودن و تنها در پی منافع آنی و عاجل گشتن، منافع مقطعی و موقت را، که به‌حسب ظاهر آسان، ارزان و نزدیک میآید و نیازی به صبر، سعی، ثبات، استقامت و صلابت ندارد و آن را بر مصالح مستمر و پایدار ترجیح دادن، همه از مظاهر شهوت عملی و تبعیت از هوای نفس‌اند.

اباحه‌‌گری، ناشی از شبهه‌ی نظری :شبهه‌ی نظری، گاهی ناشی از این جهت است که معانی و مبانی دستورالعمل‌های دینی و اخلاقی، متناسب با فهم مخاطب، در قالب زبان روز و با روشهای نافذتر، تبلیغ و تبین عقلانی نمی‌شود. باید کوشید که افق فکر و استوای فهم عمومی، از افق مادیات و حواس ظاهری، فراتر رود و قلمرو هستی را شهوداً گستردهتر از ماده و مادی ببینند. عموم مردم، باید از صمیم ذات معتقد و متقاعد باشند که کمال انسان به لذت‌پرستی نیست. سعادت را، با لذت دنیوی و جسمی مساوی ندانند و یا حداقل این‌که، لذت را محدود به لذت حسی و لذت غریزی ندانند. باید میان محدودیت و محرومیت، تمایز آشکار قایل شوند و هر محدودیتی را لزوماً، به‌معنای محرومیت ندانند. باید مصالح جمعی و جاری را بر منافع فردی و راکد خود ترجیح دهند. باید یقین پیدا کنند که دین نه عقل‌ستیز است نه عقل‌گریز، بلکه تمامی اخلاق و احکام اسلامی، مبتنی بر دریافتهای فطری و حکم مسلم است. باید به آنان آموخت که تکلیف شرعی، از مقدمات و مقومات نیل به‌کمال است. باید بدانند که موازین و مضامین شرعی قفل و زنجیر اسارت نفس را از دست و پای آدمی باز می‌کنند. انسان‌ها باید دین را در بیان، شیوا و در عمل، شیرین بیابند (اعراف، آیه‌ی١٥٧).

چه کسانی به اباحه­گری دامن می­زنند؟

آنان که حقیقت را دست‌نایافتنی میدانند و با تشکیکهای پی‌در‌پی، در پی تبدیل یقین دیگران به شک‌اند و برای یقین سابق ازدست‌رفته، هیچ یقین لاحق و بدیلی را قرار نمیدهند و میکوشند که یقین را، مبین واقعیت جلوه دهند و برای مبانی منطقی و واقع‌نما یا نه یقین، هیچ اعتباری قایل نیستند و نزدیک شدن (نه نایل شدن) به حقیقت را، صرفاً در گرو آزمون تجربی میدانند - اگرچه مورد آزمون، از اموری باشد که اولین تجربه‌ی مساوی با آخرین تجربه است، میکوشند عدالت و اخلاق را از بزرگترین ضمانت اجرای آن، یعنی دین، جدا سازند و تعالیم دینی را نسبت به مسایل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، ناکارآمد و یا بیطرف جلوه دهند، دانسته یا ندانسته به اباحه‌گری دامن میزنند. آنان، اندیشه و اخلاق را نسبی می‌دانند و پشتوانههای بینشی ارزشها را نادیده می‌گیرند. (عدم ارتباط منطقی میان جهان‌بینی و ایدئولوژی) و راه را برای توجیه اباحه‌گری هموار می‌سازند .

رابطه‌ی گروه­های مرجع و اباحه­گری!

گروههای مرجع که عمدتاً روحانیون و صاحبان مقامات دولتی هستند و به‌دلیل برخورداری از علم و سمت، بالاترین گروه‌های اثرگذار است، باید این امر خطیر را همواره در نظر داشته باشند که چشم مردم، به‌سلوک و سیره‌ی عملی آن‌هاست. امر به معروف و نهی از منکر وقتی کمال تأثیر را دارد که از سوی علمای ربانی، به‌صورت عملی صورت گیرد. مطابق روایت اخیر که از امام صادق(ع) نقل شده: «بدعتگذاران و آنان که بدون تفقه در دین و بدون مستند اطمینانبخش شرعی، حرام خدا را حلال میکنند و فتوا به اباحه و حلیت محرمات میدهند تا محبوبیت و موقعیت ممتاز دنیوی کسب کنند نیز، مستأکل به علم‌اند» (صدوق، ج1، ص181).

منابع:

- قران کریم.

- شیخ صدوق، محمدبن علی، معانی الاخبار.

- شریعتی، علی (1381) مذهب علیه مذهب، مجموعه آثار22، انتشارات چاپخش، بنیاد فرهنگی شریعتی.