داخلی/ اتاق پیرزن/ روز
پیرزن که لباس تیره به تن دارد، پشت میز نشسته و بهآرامی بافتنی میبافد. صدای نی بلند میشود. پیرزن بافتنیاش را روی میز میگذارد و به فکر فرو میرود.
خارجی/ حیاط/ روز
مرد میانسال روی پلههای حیاط نشسته است و با شور نی مینوازد. حیاط، بزرگ و قدیمی است؛ با یک درخت خشکیده. ناگهان صدای طبلی بلند میشود. گنجشکی به صدای طبل از روی درخت میپرد. انگشتهای مرد، با فشار روی سوراخهای نی میرود. مرد چهره درهم میکشد و نی را از لب میگیرد. نفس عمیقی میکشد و به پنجرهها نگاه میکند.
داخلی/ راهرو/ روز
دری نیمهباز در انتهای راهرو است که صدای طبل از آنجا میآید.
داخلی/ اتاق پسربچه/ روز
پسرک پنجساله، طبل به گردن انداخته و در میان اسباببازیهایش میچرخد و طبل میزند. پسر، به عروسک خرس کوکی میرسد که طبلی از گردنش آویزان است و بهآرامی طبل میزند. ناگهان صدای پیانو شنیده میشود. پسرک، طبل را رها میکند؛ روی اسب چوبیاش مینشیند و به صدای پیانو، سرش را تکان میدهد.
داخلی/ اتاق زن/ روز
اتاق بزرگ و مجلل با مبلهای گرانقیمت و قدیمی. یک پیانو، بالای اتاق در زیر یک تابلوی نقاشی بزرگ است و زن جلوی آن نشسته و سوناتی مینوازد. زن با پایش، پدال طنین صوت را درست میکند. یک لحظه، صدای نی شنیده میشود. انگشتان زن سست میشود. چهرهاش درهم میرود. دستهایش آرام روی پاهایش سُر میخورد و سرش را روی پیانو میگذارد. صدای چند شاسی آن بلند میشود. زن، همچنان سرش روی پیانوست که صدای نی میآید. زن، سرش را از روی پیانو بلند میکند.
خارجی/ حیاط/ روز
مرد به ستون ایوان تکیه داده و به درخت نگاه میکند که گنجشکها رویش سر و صدا راه انداختهاند و از این شاخه به آن شاخه میپرند. صدای پیانو میآید. مرد با خوشحالی نی را برمیدارد و شروع به نواختن میکند. گربهای کنج حیاط خمیازه میکشد و سرش را روی دستشهایش میگذارد و چشمهایش را میبندد. صدای قارقار کلاغی بلند میشود. مرد همچنان نی میزند.
داخلی/ اتاق پیرزن/ روز
پیرزن دارد بافتنیاش را میبافد. صدای آرام ساعت بزرگ دیواری پشت سرش با صدای بههمخوردن میلهای بافتنی در هم ادغام میشود. پیرزن، عینکش را جابهجا میکند و باز به کارش ادامه میدهد. صدای طبل میآید. پیرزن با چهرهای مضطرب تندتر میبافد و میلهایش بهسرعت بههم میخورند. عقربهی ثانیهشمار ساعت هم با سرعت شروع به چرخیدن میکند. صدای ساعت که تندتند کار میکند، کمکم به صدای قلب پیرزن تبدیل میشود که با سرعت میتپد.
داخلی/ اتاق پسرک/ روز
صدای نی بلند است. پسر ابتدا گوش میکند و بعد از مدتی کوبهاش را برمیدارد و یکبار به طبل میکوبد.
داخلی/ اتاق زن/ روز
زن در حال نواختن پیانوست که ناگهان صدای بلند کوبهی طبل میشود. زن، دستش اشتباهی روی شاسیها میرود و ناراحت بهطرف در اتاق نگاه میکند.
داخلی/ اتاق پیرزن/ روز
صدای پیانو میآید. پیرزن با صدای پیانو بهآرامی بافتنی خود را میبافد و چیزی زیر لب زمزمه میکند. گاهی هم سرش را بهآرامی تکان میدهد. ساعت با چند ضربهی آهنگین وقت را اعلام میکند. پیرزن به ساعت نگاه میکند و سمعکش را از گوش بیرون میآورد و روی میز میگذارد. پیرزن به دیوار روبهرویش نگاه میکند که پر از عکسهای قدیمی سیاه و سفید و چند عکس رنگی است. از دید پیرزن، عکس یک دختربچه که روسری سفیدی بهسر دارد و چند سکه از پیشانیاش آویزان است، دیده میشود. عکس مردی در لباس محلی که دارد سنتور میزند. عکس رنگی پیرزن همراه پسرک طبلزن. عکس سیاه و سفید دختر جوانی در لباس عروسی. عکس سیاه و سفید مردی همراه با یک پسربچه که فلوتی در دهان دارد. عکس رنگی زن پیانیست و مردی که نی مینوازد. عکس رنگی دستهجمعی پیرزن همراه با مرد، زن و بچه طبلزن. عکس قدیمی و بزرگ از یک دختر جوان که کمانچهای بهدست دارد. کمکم صدای کمانچه روی این تصویر شنیده میشود.
پیرزن تبسمی میکند و با حسرت سرش را تکان میدهد و به صندلیاش تکیه میدهد. چشمان پیرزن به کمانچهی شکستهای است که در تاقچه قرار دارد. صدای کمانچه کمکم ناموزون میشود و پیرزن پریشان به کمانچه نگاه میکند و عینکش را از چشم برمیدارد و قطره اشکی از چشمش سرازیر میشود. تصویر کمانچهی شکسته و خاکگرفته در تاقچه دیده میشود که صدای بلند کوبهی طبل شنیده میشود. صداهایی آمیخته از نی، پیانو، سنتور، سهتار، ویولون، فلوت، ساکسیفون، ترومپت، کنترباس، آکوردئون، ویولونسل، سنج و صدای شیپور شنیده میشود. کمکم صدای شیپور بر همهی صداها غالب میشود و تا پایان باقی میماند.