پاس بداریم


             به‌نام خداوند ایران زمین              خداوند رحمان مهرآفرین

انقلاب، نتیجه و حاصل‌جمع حوادث و دگرگونی‌های گونه‌گون تاریخی یک کشور است. در پیدایش این رخداد عظیم، مجموعه‌ی تحول‌ها و شرایط فکری، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... نقش محوری را ایفا می‌کند. بدین‌ترتیب، انقلاب، نسبت به آن‌چه پیش از انقلاب و در نظام خودکامه‌ی گذشته بوده است، دگرگونی بنیادین در همه‌ی زمینه‌های اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... است؛ چراکه:

نظام خودکامه تلاش می‌کند تا وضعیت موجود را در راستای منافع خود حفظ کند؛ اما انقلاب در صدد برهم‌زدن آن به‌نفع جامعه است.

نظام خودکامه تلاش می‌کند تا شرایط اجتماعی را به‌نفع خودکامگان ثابت نگه دارد؛ اما انقلاب می‌کوشد تا مستضعفین از شرایط ناهموار و ناهمگون اجتماعی رهایی یابند.

نظام استثمارگر تلاش می‌کند تا شریان‌های اقتصادی در دست درباریان و افراد خانواده‌اش باشد؛ اما انقلاب می‌خواهد منابع اقتصادی در خدمت مردم و رشد و شکوفایی کشور و آحاد جامعه باشد.

نظام خودکامه تلاش می‌کند تا فرهنگی را که جهت ثبات حکومتش باشد ترویج کند؛ اما انقلاب می‌کوشد تا فرهنگ، باورها و سنت‌های انسانی و الهی جامعه را به آن‌ها بازگرداند.

نظام وابسته تلاش می‌کند تا جهل، خرافه و بی‌بند و باری را رواج دهد؛ اما انقلاب عزم خود را جزم می‌کند تا عقلانیت، علم، آگاهی و آزادگی در جامعه استوار گردد.

نظام نامردمی تلاش می‌کند تا هویت جعلی در جامعه رسوخ کند؛ اما انقلاب بر آن است تا خودباوری و هویت دینی جامعه ثابت و استوار بماند.

نظام وابسته تلاش می‌کند تا سیاست‌های استعمارگران در تار و پود جامعه رونق پیدا کند؛ اما انقلاب، خواهان استقلال، آزادی و برپایی عدل است.

همه‌ی این موارد در «چهار عامل برای وقوع یک انقلاب» نهفته است که معمولاً در هر انقلابی دیده می‌شود. این چهار عامل عمده عبارت است از:

1. نارضایتی عمیق از شرایط موجود؛

2. گسترش و پذیرش اندیشه‌های اصیل و جدید جایگزین؛

3. گسترش روحیه‌ی انقلابی در افراد جامعه؛

4. وجود رهبری و نقش‌آفرینی ساختارهای سیاسی- اجتماعی.

انقلاب اسلامی ایران که یک دگرگونی بنیادین در ساختار کلی جامعه بود، در مرحله‌ی پیدایش، هر چهار عامل فوق را دارا بود. آن‌چه در این مجموعه از همه مهم‌تر بود، آموزه‌های اسلامی و باورها و سنت‌های دینی جامعه بود که با رهبری هوشمندانه‌ی امام خمینی، انقلاب اسلامی به ثمر نشست.

در این رهگذر، نقش درخور توجه خانواده حائز اهمیت است. آنانی که انقلاب اسلامی را درک کردند، نیک می‎‌دانند که کانون خانواده، عامل مهم و تأثیرگذار حضور کوچک و بزرگ، پیر و جوان و زن و مرد در صحنه‌های انقلاب بود. این کانون خانواده بود که فرزند خود را آماده می‌کرد تا در راهپیمایی شرکت کند. این کانون خانواده بود که به فرزندانش راه استقامت را نشان می‌داد. این کانون خانواده بود که روحیه‌ی انقلابی به فرزندانش می‌داد. این کانون خانواده بود که فرمان خمینی کبیر را لبیک می‌گفت. برای حفظ کانون خانواده باید بکوشیم که استعمار در صدد متلاشی کردن این کانون مهم و ارزش‌مند است. آن‌ها خوب می‌دانند در صورت متلاشی‌شدن کانون خانواده، می‌توانند نقشه‌های شوم خود را به‌راحتی اجرا کنند. وقتی پشتوانه‌ی مهمی هم‌چون کانون خانواده از کوچک و بزرگ جامعه گرفته شود، فرهنگ وارداتی در آن‌ها ریشه می‌دواند و تبدیل به موجودی بی‌هویت خواهند شد. بیاییم کانون خانواده و ارزش‌های اصیل آن را پاس بداریم که پاس‌داشت انسانیت، آزادگی و شعائر اسلامی است.