ارزش‌ها وارونه می‌شوند!


«تو را به‌خدا آن چادرت را بکش عقب‌تر دلم گرفت. رویت را چرا این‌قدر کیپ گرفتی؟ هرکس نداند فکر می‌کند قیافه نداری که این‌طوری خودت را پوشاندی!» این مکالمه‌هایی است که امروزه در بسیاری از محافل در دیدارها بین یک خانم محجبه با خانمی بی‌حجاب و یا بدحجاب رد و بدل می‌شود.

یکی از معضل‌های امروزه‌ی جامعه‌ی ما ترویج بی‌حجابی و بی‌بند و باری است به‌گونه‌ای که انگار ارزش در بی‌حجابی و بیبند و باری است! بسیاری هم این مشکل و معضل را با عبارت‌هایی از جمله این‌که دلت باید پاک باشد و یا جامعه این‌گونه می‌پسندد و این‌که هر کس را در گور خود می‌گذارند و به کسی ربطی ندارد و... توجیه می‌کنند.

 پوشش از ستر یعنی پرده و مخفی کردن می‌آید. بدون تردید آن‌چه در فقه اسلامی بیان شده است، گزاف و بی‌حساب نیست؛ بلکه تابع مصالح و مفاسدی است که به‌همین علت مالک اصلی انسان خداوند مقتدر به‌اقتضای مصلحت انسان آن را قرار داده است. حجاب هم یکی از این موارد است که مورد توجه خداوند بوده و آیه‌ی صریح خداوند در امر رعایت آن است(نور/30، نساء/59، احزاب/58).

پوشش و حجاب، امری فطرتی و درونی است؛ انسان‌های نخستین با برگ درختان خود را می‌پوشانند. ایرانیان باستان، به‌خصوص زنان به پوشش توجه خاص و ویژه‌ای داشتند. به‌طور مثال، زنان اشکانی علاوه بر استفاده از شلوارهای چین‌دار و پیراهن دراپه‌دار بلند در پوشش سر و استفاده از چادر نیز بسیار پیش‌رفته‌تر از زنان هخامنشی بودند و کلاه عمامه‌وار آنان تقریباً بیش‌تر موهای آنان را می‌پوشانده است. استرابون می‌نویسد: «ایرانیان اگر بخشی از بدن‌شان برهنه بود آن را بی‌شرمی می‌دانستند و همیشه بلند تا ساق پا لباس می‌پوشیدند»؛ اما با آغاز سلطنت پهلوی و سفر رضاخان به ترکیه و دیدار با آتاتورک با کشف حجاب ضربه‌های سهمگین و غیرقابل جبران به حجاب و عفت زن ایرانی وارد شد(پوشاک در ایران، ص 421).

با پیروزی انقلاب اسلامی گرایش‌های عقاید مذهبی در مردم قوت گرفت و کم‌کم چهره‌ی دینی مذهبی جامعه پررنگ شد؛ اما به‌دلایل متعدد کم‌کم چهره‌ی مذهبی کشور کم‌رنگ شد و رگه‌های بی‌ایمانی در جامعه‌ی دینی ما پدیدار گشت که بی‌حجابی شاید یکی از نمودهای اصلی آن باشد.

در این زمینه، جامعه‌شناسان و روان‌شناسان و کارشناسان دینی بسیار قلم‌فرسایی کرده و به علل و عوامل بسیارش پرداخته و سعی در حل و رفع آن داشته و دارند؛ اما واقعاً چه کسی یا کسانی متولی این بخش هستند؟

یکی از عمده‌ترین دلایل آن، بی‌توجهی مسئولین و یا کم‌توجهی به مقوله‌های فرهنگی در کشور است. در کشور ما هروقت بودجه‌ی جایی کم می‌آید اولین جایی که می‌توان از آن چشم‌پوشی کرد و بی‌اهمیت است مقوله‌های فرهنگی است. بودجه‌های آن را قطع کرده و به دیگر بخش‌ها اختصاص می‌دهند. دیگر این‌که تمام هم و غم مسئولین ما بعد از جنگ تحمیلی به بخش عمرانی و آبادانی کشور خلاصه شد و سر و ته کارهای فرهنگی با یک همایش و جشنواره خاتمه می‌یابد؛ بالعکس دشمن با تمام قوا و امکانات در جهت پاک‌سازی و کم‌رنگ کردن اعتقادهای مردم ما بالأخص جوانان همت گمارده و شاهد هستید که تا حد زیادی هم به اهداف مخربش دست یافته است.

مقام معظم رهبری بارها به مسئولین اخطار داد که دشمن به خانه‌های‌مان هم تجاوز کرده و دارد آرام‌آرام پایه‌های عقاید مذهبی مردمان بالأخص جوانان را سست می‌کند؛ اما کو گوش شنوایی که...

با اقدام‌های ویران‌گر غرب در جهت کم‌رنگ و بی‌رنگ کردن اعتقادهای مذهبی مسلمانان به‌ویژه ایرانیان که همه در جهت دست‌یابی به خواسته‌های استعمارگران بود، با رسوخ باورها و فرهنگ مستکبرین مردم به امور دنیوی محض پرداخته و از امور معنوی و یادگیری و پرداختن بیش‌تر آن دور گشتند. حربه‌هایی با عنوان فمنیسم و... که به قول خودشان در جهت بازیابی جایگاه و شأن زن بود، را رواج داده و توانستند ارزش وجودی زن را تا حد کالای تبلیغاتی و جنسی پایین آورده و از آن سودجویی کنند. سهل‌انگاری متولیان این امر در کشور ما هم دست در دست دشمنان اسلام داده و به این جریان کمک کرده و روند بی‌حجابی را سرعت بخشیده است.

از دیگر علل افول بی‌حجابی به سخت‌گیری‌های بیش از حد برخی از متحجرین می‌توان اشاره نمود. رفتار بد و ناشایست آنان در برخورد با بی‌حجابی و تذکرهای همراه با بی‌ادبی در این امر بی‌اثر نبوده است.

امام خمینی همیشه در صحبت‌های‌شان از پوشش کامل و یا چادر صحبت می‌کردند. ایشان علاوه بر تشویق به حجاب برتر که همان چادر است، مانتوهای مناسب با روسری و یا مقعنه‌های پوشیده را هم جزء پوشش کامل می‌دانستند. در این خصوص شاید بعضی‌ها خود را مؤمن‌تر و اصلح‌تر از ولایت فقیه می‌دانسته و می‌دانند و با حرکت‌های نابه‌جا و ناصحیح خود، گامی در جهت بهانه‌دادن به دشمنان قسم‌خورده‌ی اسلام و ایران برداشته و جوانان را از اسلام، عقاید مذهبی و حجاب دورتر می‌کنند. در واقع، با رفتارهای غلط و نابه‌جای خود، ناخواسته آب به آسیاب دشمن می‌ریزند(گزیده‌ی بیانات امام خمینی(ره) q پیرامون حجاب و عفاف).

«ملومی ایویت فرانکلین» دختر تازه‌مسلمان اروپایی می‌گوید: «من با حجاب متحمل یک‌سری سختی‌های ظاهری می‌شوم؛ اما از خیلی چیزها از جمله نگاه‌های معنی‌دار مردان و ... در امان می‌مانم.» وی معتقد است: «حجاب، نشانه‌ی یک تفکر است و غربی‌ها با این فرهنگ مبارزه می‌کنند.» او خطاب به زنان مسلمان ایرانی می‌گوید: «وقتی غرب حول محور حجاب زنان این‌قدر فعالیت می‌کند؛ پس بدانید که این موضوع برای‌شان خیلی مهم است.» او در ادامه می‌گوید: «وقتی در سفر به شهرهای مختلف ایران، زنان و دختران جوان بارها از من می‌پرسند که تو از مسلمان شدنت پشیمان نیستی، واقعاً این سؤال برای من بسیار قابل‌‎تأمل است.» او تأکید می‌کند یکی از مشکل‌هایی که ما در ایران با آن مواجه هستیم این است که جوانان از فرهنگ اسلامی اطلاعات کافی ندارند و از سوی دیگر، روش اطلاعات‌دادن در این حوزه به جوانان خیلی «خشک» است(پایگاه علمی حجاب ایران).

از نقش رسانه‌ها به‌خصوص صدا و سیما در ترویج فرهنگ و فقه اسلامی به‌طور مستقیم و غیرمستقیم نباید گذشت؛ اما متأسفانه نهتنها ترویجدهنده‌ی این‌ها نیست؛ بلکه دستی بر آتش دارد و خود جزء یکی از بخش‌هایی است که در ترویج بی‌بندوباری و بی‌حجابی نقشی برجسته و پررنگ دارد.

هنرمندان به‌خصوص بازیگران در اذهان مردم و جوانان جایگاهی ویژه دارند و جامعه از تمامی حرکت‌های آنان الگوبرداری می‌کند. جامعه‌ی هنرمندان ما یا خود از ابتدا با سر و وضعی کاملاً نابه‌هنجار وارد عرصه‌ی بازیگری می‌شوند و یا به‌مرور زمان تحت تأثیر دیگر بازیگران، خود هم بی‌حجاب و بدحجاب می‌گردد. اگر هم در تلویزیون و سینما در فیلم‌های مذهبی ایفای نقش کنند کافی است یک‌ سری به اینترنت زده و با عکس‌های کاملاً بی‌حجاب و ظاهری کاملاً نابه‌هنجار روبه‌رو شوید. حجاب‌های ابداعی این قشر در خور تأمل و تفکر است. حجاب‌هایی ابداعی که خود، کاملاً نشانی از بی‌حجاب‌تر شدن است. نکته‌ی دیگر در این حوزه این است که در اکثر فیلم‌ها، خانم‌های باحجاب به‌ویژه چادری را در نقش‌های قشر پایین، بی‌سواد، ساده، فقیر و مستضعف معرفی می‌کنند. این فیلم‌ها به‌گونه‌ای در ذهن مخاطب اثر می‌گذارد که حجاب را مترادف با فقر، فلاکت و بیچارگی در ذهن او حک می‌کند.

متولیان این بخش را نمی‌دانم از غافلین باید شمرد، یا از گروهی که خود را به‌خواب خرگوشی زده‌اند معرفی نمود. در جامعه‌ی ما چه بسیارند خانم‌ها و دختران جوانی که با حفظ حجاب در جایگاه‌های رفیع خانوادگی و اجتماعی قرار گرفته‌اند. از این جمله می‌توان به نفرهای کنکور انسانی در سال 91 و 92 اشاره کرد که هر دوی آنان از دختران محجبه‌ای هستند که با پای‌بندی تمام به ارزش‌ها به این جایگاه رسیده‌اند که متأسفانه جای بسی تأمل است که چرا فیلم‌سازان و مستندسازان به این مقوله‌ها نمی‌پردازند. اگر هم برنامه‌ای تدوین شود در اوج ضعف، ساخته و در زمان‌های مرده، پخش می‌گردد.

«فاطمه یعقوب» خانم تازه‌مسلمان اروپایی می‌گوید: «ماهی قدر دریا را نمی‌داند؛ مگر این‌که روزی که دریا خشک شود و یا از دریا بیرون بیفتد؛ آن زمان است که قدر آب دریا را می‌فهمد(پایگاه علمی حجاب ایران).