صدیقه صابری (شهلا)
سروم که سر بهپای کس خم نمیکنم
دل خوش به مال و مکنت عالم نمیکنم
طبعی بلند دارم و در اوج تشنگی
رفع عطش جز از لب زمزم نمیکنم
از شرم چهره زیر قبا کردهام نهان
من هتک حرمت گل و شبنم نمیکنم
با اینکه آشنا دلم از هرم غم گداخت
اما ز غیر، خواهش مرهم نمیکنم
چون غنچه در حجابم و حتی به باغبان
لب را شکفته چون گلمریم نمیکنم
گرچه فتاده بر دل و جانم شرار غم
هرگز به کس شکایتی از غم نمیکنم
نان میخورم ز همت بازوی خویشتن
زین رو نظر به سفرهی حاتم نمیکنم
«شهلا» به لوح سینه نوشتم به خط سبز
سروم که سر بهپای کسی خم نمیکنم