مهرداد کیانی

شیشه‌ها

درها

دیوارها

خطوط ممتد و متقاطع

همه جا

انبوهی از زوایا

*

در هجوم صنعت

فرآورده

محصول

در بستری از سنگ

سیمان

فلز

اسیر دیوارهای بلند کاغذ

زیر تابش نور مهتابی

مهتابی‌ها

*

درگیر مردمی از جنس ربات

سیم‌کشی شده

برنامه‌ریزی شده

روی نوار نقاله

با افکار پیچ شده به مغز

احساسات چکش خورده

و استدلالات روغن‌کاری شده

*

بدون حضور خورشید

بدون طراوت گیاه

بدون نسیم سحر

بدون شعر

اندیشه

عشق

*

این‌جا منم

که تمام اندیشه‌ام توست

تویی که

تمام زیبایی‌های گمشده را

در خود داری

تویی که

رقص سپیداری

نتیجه‌ی رفراندوم: آری!

*

آرامش جنگل افکار

خیزش کویر تن

زلالی رود احساس

و نشاط کوهستان روح من

از توست

برگ‌هایم با تو فتوسنتز می‌کند

و نفس‌هایم

در هوای توست

*

«ماه درخشان»!

شب‌هایم روشن از

طلوع تو

و با هر تپش

رگ‌هایم مملو از

شور توست

نبض

ذکر تو می‌گوید