درنگی در سنگر اخلاق و ادب

نویسنده


مروری بر ثمره‌های ادب در روایت‌های اسلامی

انسان دارای دو بعد جسم و روح است. جسم با تزئین‌های مادی قابلیت زیباسازی دارد؛ اما روح تنها با اخلاق و آداب پسندیده زینت می‌شود و حتی تأثیر چشم‌گیری بر آراستگی ظاهری انسان دارد. از این‌رو لازم است تا معنای ادب و راه‌های دست‌یابی به آن تبیین گردد و آثار آن در زندگی فردی و اجتماعی آدمی روشن شود.

ادب یک کار چیست و چه شکلی دارد؟

علامه «طباطبایى» معتقد است که: «هر هیأت نیکویى که براى اعمال انسان باشد آن را ادب مى‏نامند؛ چه در کارهاى دینى مثل آداب دعا باشد یا در کارهاى اجتماعى و عقلایى مثل آداب ملاقات دوستان، و بلکه مى‏توان گفت: ظرافت‌هاى هر کارى را ادب‏ آن کار مى‏نامند. ادب‏ تنها در کارهاى اختیارى مصداق داشته و هر کارى که بتواند شکل‌هاى مختلف داشته باشد و در یک صورت متصف به ادب‏ گردد و در صورتى دیگر خیر، بهترین شکل ممکن آن عمل را ادب‏ آن مى‏نامند. مثلاً ادب‏ غذا خوردن در اسلام این است که با نام خداوند شروع و با حمد الهى پایان یابد و از پرخورى بپرهیزد.» نتیجه آن‌که هر علمى که مى‏تواند شکل‌هاى مختلف به خود بگیرد، بهترین شکل انجام آن را ادب‏ آن کار مى‏نامند و هر گاه آن فعل با چنین صورتى انجام شود آن را مؤدبانه مى‏نامند»(طبرسی،1380، ج1، ص200).

قرآن، ادبستان خداست!

برای وصول به ادب باید هم منبع و هم الگوهای آن شناخته شود. پیغمبر اسلام حضرت محمّد(ص) ادبش از تمام مردم نسبت به خدا و خلق بیش‌تر است؛ چنان‌که خداى تعالى در سوره‌ی قلم آیه‌ی چهار در شأن ایشان می‌فرمایند: «إِنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِیمٍ‏»(دیلمی، ج1، ص20) هم‌چنین در روایتى از رسول خدا(ص) آمده است: «این قرآن ادبستان خداست.» یعنى قرآن کتاب ادب‏ است و خداوند از مردم خواسته است که از این کتاب ادب‏ بیاموزند(طبرسی،1380، ج1، ص200).

ادب و ثمره‌های فردی، اجتماعی، مادی و معنوی آن

مورد توجه الهی قرار گرفتن: اگر کسى با اذن پروردگار و حفظ ادب در محضر خداوند قرار گرفت، هرگز از جهت مورد تکریم و توجه واقع گردیدن، محروم نخواهد شد(طبرسی، ج1، ص200).

به‌دست آوردن دانش: در صورتی که انسان رعایت ادب کند، می‌تواند به ثروت دانش دست یابد. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «اى دانشجو! همانا دانش امتیازهای بسیارى دارد: سرش تواضع است، چشمش بى‌رشکى، گوشش فهمیدن، زبانش راست گفتن، حافظه‌اش کنجکاوى، دلش حسن‌نیت، خردش شناختن اشیا و امور، دستش رحمت، پایش دیدار علما، همتش سلامت، حکمتش پرهیزکارى، قرارگاهش رستگارى، جلودارش عافیت، مرکبش وفا، اسلحه‏اش نرم‌زبانى، شمشیرش رضا، کمانش مدارا، لشکرش گفت‌وگوى با علما، ثروتش ادب‏، پس‌اندازش دورى از گناه، توشه‌اش نیکى، آشامیدنی‌اش سازگارى، رهبرش هدایت، رفیقش دوستى نیکان»(کلینی، ج1، ص60).

به‌دست آوردن شرف: امام باقر(ع) می‌فرمایند: «اى مردم! هیچ گنجى سودمندتر از دانش نیست و هیچ عزتى برتر از بردبارى نیست و هیچ حسبى بهتر از ادب‏ نیست»(کلینی، ج1، ص193). امام علی(ع) نیز در گفتاری مشابه می‌فرمایند: «اى مردمان! شرفى برتر از اسلام، و کرمى عزیزتر از تقوى و قلعه‌اى محکم‌تر از پارسایى و شفیعى موفق‌تر از توبه، و گنجى سودبخش‌تر از علم، و عزّتى بالاتر از حلم، و شرف خاندانى رفیع‌تر از أدب‏، و رنجى پست‌تر از غضب، و جمالى زیباتر از عقل، و هیچ نوع زشتى زشت‌تر از دروغ، و حافظى حفظ کننده‌تر از خاموشى، و لباسى برازنده‌تر از سلامت، و غائبى و دورى نزدیک‌تر از مرگ نیست»(ابن بابویه، ج6، ص357).

ادب به هنگام مرگ: امام صادق(ع) می‌فرمایند: «اگر دو روز هم از عمرت باقى مانده باشد، یکى از آن دو روز را به ادب‌آموزى بپرداز تا از آن براى روز مرگت یارى ستانى؛ برای آن‌چه به جا مى‏گذارى، خوب مى‏پرورى و استوارش مى‏کنى»(کلینی، ج1، ص193).

روشن ساختن قلب: امام علی(ع) در نامه‌ای به فرزندشان امام حسن(ع) می‌فرمایند: «با ادب‏ دل را بیفروز، چنان‌که آتش را با هیزم مى‏افروزى»(ابن‌شعبه، ج1، ص127).

برجای گذاشتن میراث برای آیندگان: امام علی(ع) در سفارش خود به امام حسین(ع) بیان می‌دارند: «ادب‏ بهترین میراث است»(ابن‌شعبه، ص139).

هم‌نشینی با اهل بیت(ع): امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرمایند: «کمیل! (علم و ادب‏ را) جز از ما نگیر، تا از ما باشى (بر در خانه‌ی گمراهانى که نام عالم بر خود نهاده و راه از چاه نمى‏شناسند، مرو.)»(ابن‌شعبه، 261).

برخورداری از جامه‌ای کهنگی‌ناپذیر: امام علی(ع) می‌فرمایند: «ادب‏ جامه‌اى کهنه ناشدنى است»(ابن‌شعبه، 313).

بزرگی یافتن: امام علی(ع) مکرر می‌فرموند: «ادب‏ داشتن بزرگى است»(ابن‌بابویه، ج2، ص 278).

به جا آوردن حقوق فرزندان: در سفارش پیامبر(ص) به امیرالمؤمنین(ع) چنین آمده است: «اى على! حقّ فرزند بر پدرش، این است که اسم و ادب‏ او را نیکو گرداند و او را در جایگاهى نیکو قرار دهد»(ابن‌بابویه، ج2، ص106).

یاری‌رساندن به عقل و تجربه‌اندوزی: امیر المؤمنین(ع) در وصیّت به پسرش محمّد بن‌حنفیّه می‌فرمایند: «فرزند عزیزم! دل خود را با ادب‏ بر افروز، همان‌گونه که آتش را با هیزم؛ زیرا ادب‏ بهترین یاور عقل و تجربه است برای خردمندان»(ابن‌بابویه، ج4، ص384).
دست‌یابی به مقام‌های بلند: «حقیقت ادب، جمع‌کردن خصلت‌هاى ستوده و دورى از صفت‌های زشت است و با آن انسان به مقام‌هاى بلند در دنیا و آخرت مى‏رسد و به بهشت مى‏رود»(دیلمی، ج1، ص429). هم‌چنین حضرت جواد(ع) می‌‏فرمایند: «هر وقت دو نفر در یک جا اجتماع کنند، آن کس که ادبش بیش‌تر است، نزد خدا برتر است»(دیلمی، ج1، ص428).
بهره‌مندی دیگران از وجود انسان مؤدب: امام صادق(ع) می‌فرمایند: «پنج خصلت اگر در کسى نباشد از او بهره برده نشود؛ دین و عقل و ادب‏ و آزادمنشى و خوش‌خلقى»(طبرسی، ج1، ص525).
به‌دست آوردن سیادت و سروری: حکیمی به پسرش چنین وصیت کرد: «اى پسرک من! بر تو باد نُه خصلت تا سیادت پیدا کنى در میان مردم و آن نه خصلت علم است و ادب‏ و فقه و امانت و وقار و احتیاط در کارها و حیا و حلم و کرم»‏(کراجکی، 99).

زیبا ساختن عقل: امام علی(ع) می‌فرمایند: «ادب‏ صورت خرد است و خرد خود را هر چه خواهى با رعایت ادب‏ زیبا ساز»(کراجکی، 239).

قرب به درگاه الهی: امیرالمؤمنین على(ع) می‌فرمایند: «اى مؤمن! این دانش و فرهنگ ارزش جان تو است. در فراگرفتن آن بکوش که هر چه علم و فرهنگ تو افزوده شود، بر ارج و منزلت تو افزوده مى‏شود و همانا به یارى دانش است که به خداوندت رهنمون مى‏شوى و به یارى فرهنگ و ادب‏ مى‏توانى خدمت خدایت را پسندیده انجام دهى و در اثر آن، بنده‌ سزاوار دوستى و قرب به خدا مى‏شود. پند و اندرز را بپذیر تا از عذاب رهایى یابى»(فتال نیشابوری، ج1، ص35).

برخورداری از بهترین زیورها: امیرمؤمنان على(ع) می‌فرمایند: «بهترین زیور براى انسان ادب‏ است»(طبرسی، ج1، ص199). و نیز در جای دیگر می‌فرمایند: «ادب‏ لباس‌هاى زینت‌بخش تازه است»(مجلسی، ج1، ص37).

رشد فهم: امیرمؤمنان على(ع) می‌فرمایند: «ادب‏ باعث رشد فهم و ثمر دادن ذهن است»(طبرسی، ج1، ص525).

لذت‌بردن از زندگی: امام صادق(ع) می‌فرمایند: «هر کس پنج چیز در او نباشد، از زندگى لذت نخواهد برد. عقل، دین، ادب‏، آزادى و حسن خلق»(طبرسی، ج8، ص232).
سربلندی انسان: امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «ادب‏ آدمى را سربلند مى‏کند»(مجلسی، ج1، ص509). ایشان چند ثمره‌ی دیگر برای صاحبان ادب برشمرده‌اند که عبارت‌اند از: بی‌نیازی مادی و زندگی راحت، دارا بودن دوست و همراه در سفر و حضر، به دست آوردن دوست واقعی، افزونی خرد، ازدیاد زیرکی قلب (بصیرت)، بهره‌مندی از فضل و برتری و جوان‌مردی، برخورداری از تکیه‌گاهی محکم برای عقل، و برخورداری از رهبری که به سوی صفت‌های پسندیده و اخلاق نیکو هدایت می‌کند(دیلمی، ج1، ص160).

منابع:

ابن‌بابویه، محمد بن‌على (1367)، من لا یحضره‌الفقیه، ترجمه‌ی محمدجواد غفاری، تهران، صدوق.

ابن‌بابویه، محمد بن‌على (1377)، الخصال، ترجمه‌ی محمدباقرکمره اى، تهران، کتاب‌چى.

ابن‌شعبه، حسن بن‌على (1382)، تحف‌العقول، ترجمه‌ی احمد جنتى، تهران، امیر کبیر.
دیلمى، حسن بن‌محمد (1412)، إرشاد القلوب إلى الصواب، قم، الشریف الرضی.

طبرسی، علی ‌بن‌حسن (1379)، مشکاه الأنوار، ترجمه‌ی عبدالله محمدى، قم، دارالثقلین.

طبرسی، علی‌ بن‌حسن (1380)، الآداب الدینیه للخزانه المعینیه، ترجمه‌ی احمد عابدى، قم، زائر.

طبرسی، علی‌ بن‌حسن (1374)، مشکاه الأنوار، ترجمه‌ی عزیزالله عطاردى قوچانى، تهران، عطارد.

کراجکى، محمدبن‌على (بی تا)، نزهه النواظر، ترجمه‌ی عباس قمى، تهران، اسلامیه.

کلینى، محمد بن‌یعقوب (1369)، أصول‌الکافی، ترجمه‌ی سیدجواد مصطفوى، تهران، علمیه اسلامیه.

کلینى، محمد بن‌یعقوب (1364)، الروضه من الکافی، ترجمه‌ی هاشم رسولى محلاتى، تهران، علمیه اسلامیه.

فتال نیشابورى، محمد بن‌احمد (1366)، روضه الواعظین، ترجمه‌ی محمود مهدوى دامغانى، تهران، نشر نی.

مجلسى، محمدباقر (1364)، مواعظ امامان(ع)، ترجمه‌ی موسی خسروى، تهران، اسلامیه.

مجلسى، محمدباقر (1378)، ایمان و کفر، ترجمه‌ی عطاردى، تهران، عطارد.