نویسنده

گفت‌وگو با مهدیه ‌نویدپور، جوان موفق در رشته‌ی شیلات

جوانی دورانی است که همه آن را با عنوان‌هایی مثل بهار زندگی یا دوران طلایی عمرمان می‌شناسیم . بیش‌تر افراد در میان‌سالی و پیری، هنگامی که به جوان‌ها بر می‌خورند اولین نصیحت‌شان این است که قدر جوانی‌تان را بدانید و تا جوان هستید زندگی خود را بسازید با این تفاسیر اهمیت دوران جوانی برای همه روشن است؛ اما چه‌گونه می‌توانیم قدر این دوران طلایی را بدانیم و از آن بهترین استفاده را بکنیم.

جوانانی با کم‌ترین امکانات و مزایا، حتی در دورافتاده‌ترین مناطق کشور با شور و اشتیاق کار می‌کنند و گویی هیچ نیاز و کمبودی ندارند. گاهی همین جوان‌ها بزرگ‌ترها را متعجب می‌کنند و زبان تحسین همگان را می‌گشایند. جوان‌های دانشمند، کشاورز، دامدار یا خلاقی که از همه‌ی لحظه‌های خود نهایت استفاده را می‌برند. به دور و بر خود که نگاه ‌کنیم، می‌بینیم جوان‌هایی با شرایط سخت، با هر قدم خود، افقی زیبا و پرتکاپو برای خود و کشور تصور می‌کنند.

«مهدیه نویدپور» جوان موفق از روستای کامل‌آباد مراغه است که توانسته رتبه‌ی جوان موفق در زمینه‌ی شیلات را امسال از آن خود کند، او یکی از آن جوانان پرشوری است که به گفته‌ی خودش هیچ‌وقت از تلاش و کار خسته نمی‌شود. او درباره‌ی شروع کار و فعالیتش می‌گوید: «27 سال سن دارم. کار من در روستای خودمان و روی مزرعه‌ها آغاز شد. درخت‌های سیب، انگور و گردو داشتیم و لازم بود شبانه‌روز به آن‌ها رسیدگی کنیم تا زحمت‌های چندین و چند ساله‌ی خانواده‌ام از بین نرود. کار روی زمین این‌گونه نیست که اگر یک روز حوصله‌اش را نداشتی بتوانی کار را رها کنی. به‌همین‌خاطر، ناامیدی، یأس و تنبلی جایی در روستا ندارد و اصولاً فرصت فکر کردن به این مقوله‌ها را پیدا نمی‌کنی.»

*پشتوانه‌ات در این زمینه چه کسی بود؟ چرا از تفریح خودت می‌زدی تا کار کنی؟ آن‌هم کار سخت کشاورزی؟

کار و فعالیت جوانان هیچ‌وقت بدون پشتوانه نمی‌شود. باید کسی باشد که هم از لحاظ فکری و هم نیروی کاری کمکت کند؛ اما ذوق و شوق خانواده برای داشتن محصولی پربار و بهتر و پیش‌رفت و موفقیت، خود به خود باعث ترغیب می‌شود. در آغاز کار شیلات، به خودم اطمینان داشتم که می‌توانم از عهده‌اش به‌خوبی بربیایم؛ اما اگر کمک‌های خانواده‌ام، به‌خصوص برادرم نبود شاید در میانه‌ی راه می‌ماندم. تشویق آن‌ها، دلگرمی‌های‌شان برایم خیلی امیدوارکننده بود. همین‌که می‌دیدم در این زمینه، همه‌ی همت و تلاش‌شان را برای موفقیت من به‌کار گرفته‌اند، در کارم بیش‌تر مصمم می‌شدم. به‌نظر من زندگی را باید خوب ساخت هم می‌شود خانه‌ای محقر، و هم می‌شود قصر زیبایی ساخت، تشخیص این‌که چه بسازیم به همت و تلاش‌مان برمی‌گردد.

*تحصیلاتت چیست؟ علم و کسب دانش در این راه چه‌قدر برایت مناسب بوده است؟

در حال حاضر، دانشجوی فوق‌لیسانس ادبیات هستم. در دادگستری مراغه و مخابرات روستای‌مان کار می‌کنم. گرچه رشته‌ی تحصیلی‌ام ارتباطی به شغلم ندارد، نیروی خوبی از درس‌خواندن می‌گیرم و حس می‌کنم زندگی‌ام جریان مطلوب و دل‌انگیزی برایم فراهم کرده است؛ به‌خصوص که مادرم و همین‌طور همسرم در این راه بسیار تشویقم می‌کنند.

 *چرا از کشاورزی به شیلات رو آوردی؟

شاید یکی از دلایلش این باشد که خیلی به کار دام‌پروری علاقه دارم، علاوه بر این‌که خودمان هم در روستا گاوداری داشتیم. سال نود در کلاس‌های پرورش ماهی که در تبریز برگزار می‌شد شرکت کردم و به تشویق خانم مهندس «اژدری‌فام» که خیلی در این زمینه زحمت می‌کشند، تصمیم گرفتم کار شیلات را که کار بسیار جذابی هم هست شروع کنم. به لطف خدا، کمک خانواده و دوستان و هم‌چنین اداره‌ی جهاد کشاورزی که امکانات را در اختیارم گذاشتند، در این زمینه موفق شدم.

*چه مشکل‌هایی سر راهت بوده و هست؟

ممکن است در زندگی مشکل‌های فراوانی سر راه هر کس قرار بگیرد که او را از اهدافش دور کند، یا امکاناتی برای رسیدن به اهدافش نداشته باش؛ اما باید بدانیم اگر بخواهیم، می‌توانیم کمی آرام‌تر و شاید با راهی طولانی‌تر به هدف‌مان برسیم. برای رسیدن به موفقیت، گاهی باید خودمان امکانات را فراهم کنیم، یا شاید مجبور شویم اهداف را کمی تغییر دهیم تا پله‌پله به اهداف بزرگ‌تر دست پیدا کنیم. من هم از این قاعده مستثنی نبودم و با وجود سختی‌های زیاد ناامید نشدم. سعی کردم هیچ کمبودی من را از ادامه‌ی راه دلسرد نکند. همین حالا هم که توانسته‌ام در کار مورد علاقه‌ام پیش‌رفتی داشته ‌باشم، موانع و مشکل‌هایم زیادتر شده‌اند. سال پیش با آن‌همه زحمتی که برای باغ‌های میوه کشیده بودیم، سرما همه‌ی میوه‌ها را از بین برد و واقعاً متضرر شدیم؛ اما پله‌های موفقیت با شکست درست می‌شود. یک روز اگر برق نباشد، کار پرورش ماهی به مشکل می‌خورد و شاید تلفات هم داشته باشیم.

*به غیر از رتبه‌ای که در زمینه‌ی جوان موفق شیلات آوردی، موفقیت دیگری هم داشتی؟

بله، در کشت سیب درختی، کشاورز نمونه در سطح کشور شدم و رتبه‌ی اول استانی در زمینه‌ی شیلات که در واقع رتبه‌ی سوم کشوری بود. این موفقیت‌ها به این خاطر بود که یاد گرفته بودم در هر شرایط جغرافیایی، فرهنگی، اقتصادی، خانوادگی و ... که هستم قابلیت موفق بودن را دارم. خودم را دست کم نگرفتم.

*کمی در مورد کار شیلات و نوع پرورش آبزیان توضیح بده!

پرورش ماهی معمولاً با اصولی همراه است، مثل این‌که نوع ماهی باید زود رشد باشد و با محیط هم به‌خوبی سازگاری پیدا کند که قزل‌آلا از این نوع ماهی است. البته به دقت و کار شبانه‌روزی نیاز دارد. عمده‌ی کار هم نگه‌داری آبی است که در آن ماهی زندگی می‌کند. علاوه بر آن‌که مشکل استخرهای پرورش ماهی می‌تواند در میزان تولید تأثیرگذار باشد، جریان آب ورودی، سرعت جریان آب در استخر، سرعت تعویض آب، حجم مفید مخزن و ... از اهمیت زیادی برخوردار است. مزایای پرورش آبزیان هم کم نیست. با رشد کنونی جمعیت دنیا، تولید هرچه بیش‌تر پروتئین حیوانی از اهمیت زیادی دارد. کشت آبزیان به‌دلایل زیادی به‌عنوان عمومی‌ترین و مؤثرترین راه‌کار جهت تولید پروتئین در دنیا شناخته شده است. در استخری که ما پرورش آبزیان را داریم میزان بهره‌برداری را به ده تُن رسانده‌ایم و هشت نفر هم به‌طور مستقیم مشغول کارند.

*به نظرت جوان ایرانی چه قابلیت‌هایی دارد؟

اولین نکته، ایمان به خدا و یاری گرفتن از اوست. جوان ایرانی هیچ‌گاه با اولین مانع سر راهش جا نمی‌زند و به‌خاطر مشکل‌های زندگی زانوی غم بغل نمی‌کند و ناامید نمی‌شود؛ اعتماد به‌نفس دارد و به توانایی‌های خود اطمینان دارد؛ می‌داند که قدرت انجام خیلی کارها را دارد. جوان خانواده‌اش را فراموش نمی‌کند و می‌داند که خانواده‌اش بهترین دوستان او هستند؛ پس همیشه با توکل به خدا کارش را انجام می‌دهد.

*به‌عنوان کسی که توانسته راه خودش را پیدا کند چه توصیه‌ای به دوستانت می‌کنی؟

یک جوان موفق به جای این‌که همیشه از خانواده‌ی خود انتظار ایجاد امکانات و موقعیت برای پیش‌رفت داشته باشد، خودش دست به‌زانو بگیرد و بلند شود. اکثر جوان‌ها فکر می‌کنند که دوران جوانی تا ابد می‌ماند و همیشه جوان‌اند؛ اما این‌طور نیست و باید از لحظه‌های آن بهترین استفاده را کنند. جوانی بهترین موقع برای یادگیری است. درست است که هیچ‌گاه برای یادگرفتن دیر نیست؛ اما اگر بخواهیم در کم‌ترین زمان، بیش‌ترین بهره را ببریم، باید در جوانی فعال باشیم. این‌ها به‌معنی نداشتن تفریح و وقت‌های فراغت نیست؛ بلکه تفریح هم جای خودش را دارد؛ اگرچه بزرگ‌ترین تفریح، کار است.

*برای مهدیه و همه‌ی دوستانی که در راه رسیدن به سربلندی ایران و اسلام می‌کوشند و از هیچ مانعی خسته نمی‌شوند، آرزوی موفقیت و شادکامی داریم.