بنده‌ی آنی که در بند آنی

نویسنده


قسمت دهم: سرگرم عیش و لذتی نباش که...

قدر لحظه‌هایت را بدان

عموم انسان‌ها نیمه‌ی نخست زندگی خود را به «انتظار» آینده می‌گذرانند و نیمه‌ی دوم را در «حسرت» گذشته! حسرت، افسوس، دریغ و اندوه فرصت‌های از دست رفته، که می‌شد تصمیم بهتری گرفت و فردایی بهتر از امروز ساخت!

گویی حکایت زندگی همانند اشتباه بستن دکمه‌ی اولی پیراهنی است که تا آخر می‌روی و تازه آن‌جا متوجه اشتباهت می‌شوی.

به این خاطر توصیه می‌کنند:

* چنان زندگی کن که در لحظات آخر حیات، آرزو داری چنان باشی.

* اگر بازیگر زندگی خود نباشی، بازیچه می‌شوی.

* به آن می‌ارزی که به آن می‌ورزی.

* بنده‌ی آنی که در بند آنی.

مبادا به خاطر دیگران زندگی کنی که اغلب مردم از ترس این‌که مسخره شوند، به‌گونه‌ای مسخره زندگی می‌کنند! به این دلیل که اگر به غیر از ما همه کور بودند، نه به خانه‌ی باشکوه احتیاج داشتیم، نه به مبل عالی و نه ماشین شیک و آخرین مدل به آن گرانی!

با نگاهی به اطراف درمی‌یابیم: بعضی به لبه‌ی مرگ می‌رسند بی‌آن‌که زندگی کرده باشند؛ بلکه همیشه در هیاهو و هیجان، ساده‌انگاری و سطحی‌نگری، خوش‌گذرانی، بیهودگی و سرانجام افسوس، حسرت، اندوه و دریغ!

از این رو، صاحبان خرد و اندیشه با زبان دعا گفته‌اند: «خدایا! رحمتی کن تا در لحظه‌ی مرگ بر بیهودگیِ لحظه‌هایی که به نام زندگی تلف کرده‌ام، سوگوار نباشم.» پروردگار حکیم حقیقت یا واقعیت جاری در اندیشه‌ها و انگیزه‌ها را در پنج دوره‌ی: کودکی، نوجوانی، جوانی، میان‌سالی و کهن‌سالی این‌گونه مطرح می‌‎فرماید: «بدانید زندگی دنیا بی‌هدفی یا بازی، سرگرمی و گذران زندگی، تجمل‌پرستی یا زینت‌گرایی، خودبرتربینی و فخرفروشی و افزون‌طلبی در فرزند و دارایی است» (حدید، آیه‌ی 20).

گویی در این نقشه‌ی راه، دارندگان عمر زیاد، کودکان میان‌سال و کهن‌سال هستند که با اشیا و اشخاص کسب شخصیت و با هیاهو و هیجان‌های ظاهریِ زندگی، احساس برتری می‌کنند؛ گاه به زینت و ثروت و گاهی به عظمت و شهرت دل خوش کرده‌اند. غافل از این‌که:

* زندگی برای کسانی که عاقلانه زندگی می‌کنند، کُمدی است و برای احساسی‌ها تراژدی.

* سعادت و کام‌یابی در زندگی تابع حوادث نیست؛ بلکه از خود ما منشأ می‌گیرد.

* برای آن‌که عمر طولانی و آرامش شایسته‌ای داشته باشیم، باید آهسته زندگی کنیم.

* خوش‌بختی در زندگی، پروانه‌ای است که اگر او را دنبال کنید، از شما می‌گریزد؛ ولی اگر آرام بنشینید، روی سر شما خواهد نشست!

قرآن کریم پایان این همه هیاهو را «هیچ» می‌داند و سرانجامِ سطحی‌نگری و روزمرگی را چونان بارانی می‌داند که با آمدن آن کشاورزان را شاد و خوش‌حال می‌سازد؛ اما پس از نوروز و بهار [زندگی] سرمایه‌ی آنان رو به خشکی و زردی می‌گراید و آن سبزی و زیبایی را به زردی می‌کشاند. بادهای داغ تابستانی آن را خشک و دمِ سرد پاییزی ریزریز و پراکنده کرده و بر زمین و زیر گام‌ها می‌نشاند و پس از این سرا، (اگر گناه‌کار باشند) گرفتار عذابی سخت و رنجی فراوان می‌کند (حدید، آیه‌ی 21).

پیامبر اعظم(ص) با توجه به جلوه‌های زیبا و فریبای زندگی در کودکی با بازی، نوجوانی با سرگرمی، جوانی با زینت‌گرایی و ظاهربینی، میان‌سالی با تفاخر و کهن‌سالی با تکاثر یا ثروت‌اندوزی که همگی ظاهری زیبا و هیجان‌افزا و باطنی زشت و تاریک‌افزا دارد و چونان اژدهایی چندسر عمر و حیات، نیرو و توان و برکت و بقایی شیرین و روح‌افزا را می‌رباید فرمود: «سرگرم عیش و لذتی [ظاهری و گذرا] نباش که پایانش حسرت و ندامت است» (مجلسی، ج 70، ص 305).

حسرت‌هایی که ناشی از اعمال ماست!

سرشت آدمی به‌گونه‌ای است که بین دو نیروی عقل و احساس او تعادل وجود ندارد؛ از این رو، ندامت و حسرت گریبان او را می‌گیرد؛ یعنی احساس توأم با یأس، نومیدی و نارضایتی که به خاطر انجام ندادن عملی در زمانی یا توجه نکردن به وظیفه‌ای در موقعیتی پدید می‌آید. در یک نگاه حسرت، دریغ و افسوس یا تأسف و اندوه به موقعیت‌هایی در گذشته است که می‌توانست به‌گونه‌ای دیگر انجام شود و حال و آینده‌ای بهتر برای خود رقم زند.

قرآن کریم یکی از نام‌های روز قیامت را «یوم‌الحسرة» یا روز ندامت و حسرت می‌نامد و خداوند به پیامبر خود می‌فرماید: «آنان را از روز حسرت [روز رستاخیز که برای همه مایه‌ی تحسّر و تأسف است] بترسان که در آن زمان، همه چیز پایان می‌یابد و آن‌ها در غفلت‌اند و ایمان نمی‌آورند» (مریم، آیه‌ی 39).

سپس راز آموزه‌های مذهبی، بعثت رسولان و تلاش دل‌سوزان را این‌گونه می‌فرماید: «(این دستورها و زحمات برای آن است که) مبادا کسی روز قیامت بگوید افسوس و حسرت بر من از کوتاهی‌هایی که در اطاعت فرمان خدا کردم و از مسخره‌کنندگان (آیات او) بودم» (زمر، آیه‌ی 56). آنان که در بهار تلاش و تکاپوی زندگی، خواب، خموده و خسته باشند، در زمستانِ نیاز و احتیاج در دنیا و آخرت دچار حسرت و افسوس می‌شوند که این حسرت و پشیمانی دو گونه است:

مفید و قابل‌جبران: خطاها و اشتباهاتی که امکان جبران آن وجود دارد و پشیمانی برای هر یک سود دارد؛ مثل جبران اشتباهات دنیوی‌مان که پیش از مرگ فرصت لازم برای هر یک وجود دارد و نوعی آرامش وجدان به آدمی می‌بخشد.

غیرمفید و بی‌جبران: خساراتی که به خود و دیگران وارد کرده‌ایم و پس از مرگ از کیفر تأسف‌بار آن باخبر می‌شویم که دیگر فرصت جبرانی وجود ندارد و حسرت و افسوس بی‌حاصل است.

چنان‌که خداوند درباره‌ی گمراهان می‌فرماید: «در آن سرا دهان به حسرت و آه می‌گشایند و می‌گویند: کاش بار دیگر به دنیا برمی‌گشتیم تا از رهبران ناشایست خود بیزاری جوییم!» (بقره، آیه‌ی 167).حسرت، افسوس، دریغ و آه در «روز بین‌المللی ندامت و پشیمانی»، یعنی «یوم‌التغابن» تنها برای «نبود» مقام و موقعیت مطلوب از سوی کافران و منافقان نیست، بلکه برای کمبود زاد و توشه و کاستی درجات عالی بهشت نیز هست؛ وقتی مؤمنان و صالحان حسرت می‌خورند که چرا بیش‌تر نیندوختند تا به کمال بهتری دست یابند.

امام صادق(ع) نمونه‌هایی از زیان‌های اخروی در زندگی روزمره‌ی مؤمنان را این‌گونه بیان می‌کند: «مجلسی که مردم در آن گرد هم آیند، خدا را یاد نکنند و بر پیامبرشان درود نفرستند، مایه‌ی حسرت و وبال است.»

* اهل بهشت بر هیچ یک از امور دنیا که از دست آنان رفته پشیمان نیستند، مگر ساعتی که بر آنان بدون یاد خدا گذشته باشد (کلینی، ج 12، ص 360).

قرآن کریم به جنس داشته‌های ذهنی افراد اشاره کرده، درباره‌ی آنان که روز و شب خویش را به دانستن، گفتن و شنیدن مطالبی غیرضروری و بی‌فایده گذرانده‌اند می‌فرماید: «روز قیامت که فرامی‌رسد، پلک چشم‌های بعضی از حرکت باز می‌ماند، دل‌های‌شان فرومی‌ریزد و اندیشه‌ها و قلب‌های‌شان پر از دانسته‌هایی پوچ و بی‌ارزش است» (ابراهیم، آیه‌ی 43).

گاه افرادی دیده می‌شوند که پس از سال‌ها تحصیل و تلاش در حوزه و دانشگاه، در برهه‌ای از زمان اسیر تندبادهای سیاسی یا هیجان‌های اجتماعی شده، راه را گم می‌کنند و پشت به قبله می‌شوند و به جای حراست از ارزش‌های ملی ـ میهنی یا پاسداری از باورها و مقدسات مذهبی، زبان و دهان آتشین دشمن در حمله به افتخارات فرزندان سربلند این مرزوبوم مظلوم گشته، چونان عروسک خیمه‌شب‌بازیِ سازمان‌های صهیونیستی به ارزش‌های انقلاب و دل‌بستگی‌های مؤمنان می‌تازند و خود را با چند کف و صوت دغل‌کاران، خَسِرالدنیا و الآخره می‌کنند.

زندگی سرشار از نکته‌های ناب

پیامبر اعظم(ص) در فراز پایانی سخن خویش، هشتمین هشدار درباره‌ی سرگرمی و هیجان در زندگی را بیان فرمود که: «سرگرم عیش و لذتی نباش که پایانش حسرت و پشیمانی است» (مجلسی، ج 70، ص395 ).

با دیدن یا شنیدن این نهی‌ها و هشدارها، برخی گمان می‌کنند آموزه‌های مذهبی سراسر هشدار و نهی یا محرومیت و منع است و دین‌داری یعنی پرهیز و دوری، انزوا و مهجوری و ناکامی و مغمومی! در حالی که سیره و سخن معصومان(ع) سرشار از نکته‌های ناب و نشاط‌آفرین فراتر از زندگی عادی و مادی است؛ چنان‌که برتر از زندگی معمولی که مخصوص عوام جامعه است، راه‌کارهایی برای دست‌یابی به:

ـ زندگی بادوام و پرمایه (قوام‌العیش)؛

ـ زندگی فراخ و گسترده (رغدالعیش)؛

ـ زندگی راحت و روان (رفاهیه‌العیش)؛

ـ زندگی همراه با آسایش جسم و جان (بردالعیش)؛

ـ زندگی دل‌چسب و گوارا (اهنی‌العیش)؛

ـ زندگی پردامنه و چشم‌نواز (وسعة‌العیش)؛

ـ زندگی پاک و پاکیزه‌ (اطیب‌العیش)؛

ارائه شده است که از درک و دریافت بسیاری از صاحب‌نظران مادی دنیا فراتر است. اهمیت این خواسته‌ها در دست‌یابی به اهداف و آرمان‌ها، چنان است که گاه از سوی معصوم(ع) لب به دعا گشوده شده تا لطف غیبی و رحمانی زمینه‌ی زندگی زیبا و روح‌نواز را فراهم سازد؛ چنان‌که امام سجاد(ع) از خدای خود طلب کرد: «پروردگارا! به برکت قرآن، فقر و نیازمندی ما را جبران کن و زندگی فراخ و روزی گسترده نصیب ما نما!» (صحیفه‌ی سجادیه، ص70، دعای 42).

راه‌های دست‌یابی به زندگی آرام و آسان

بسیار مناسب است در این بخش به برخی از آراستگی‌های فکری ـ رفتاری که از سوی پیشوایان بصیرمان درباره‌ی «یک زندگی آرام و آسان به دور از حسرت و خُسران» ارائه شده، زندگی خود و دیگران را بسازیم.

* نیت خیر

نیت، نرم‌افزار شخصیتی یا اندیشه‌ی اصلی در انجام یا ترک عملی است که به آدمی صعود یا سقوط می‌بخشد. تا جایی که فرموده‌اند: «تمام اعمال انسان در پرتو نیت و قصد او امتیاز می‌یابد و نیت نیکو دلالت بر حلال‌زادگی شخص دارد.» آرامش روح یا شورش و تلخی روان در اثر نیت است که باعث خسارت و حسرت می‌شود. برخی فرموده‌اند: «نیت‌های خود را خیر کنید تا خداوند اختیار موجودات را به دست شما بسپارد.»

* اخلاق خوش

بردباری و گذشت، شیرین‌سخنی و سخاوت، نرم‌خویی و مودت نمایه‌های اخلاق الهی است که امام علی(ع) با اشاره به آن فرمود: «راه رسیدن به زندگی خوش و شیرین، امنیت کافی و دیرین و فراوانی رزق و دارایی در دو چیز است: نیت خیر و اخلاق نیک» (آمدی، ج 10141).

* دوری از تکلف و خودنمایی

آن حضرت با بینش ناب و نورانی خویش فرمود: «گواراترین زندگی نصیب کسانی است که تکلف‌ها و زحمت‌های نابجا را کنار بگذارند.»

*برنامه‌ریزی و آینده‌نگری همراه با تدبیر

خوشی در لحظه، به دور از آینده‌نگری یا حرکت بدون تدبیر کاربردی، باعث خسارت و حسرت و گاه ذلت و نکبت در زندگی می‌شود. از این رو امام علی(ع) فرمود: «برنامه‌ریزی و اندازه‌نگاه‌داری در زندگی، نیمی از درست زندگی‌کردن و مایه‌ی سامان‌یابی زندگی است و ملاک آن، تدبیر کارشناسانه است.»

* مدارا و نرمی با مردم

اداره‌کردن افراد یا مدیریت اطرافیان بنا بر حالات و روحیات آنان، «مدارا» نامیده می‌شود و رفق، یعنی نرمی و ملایمت در گفتار و رفتار، ابزاری ضرروری برای دوری از تنش و درگیری یا دشمن‌تراشی است که امام(ع) با اشاره به این دو فرمود: «مداراکردن با مردم، یک نیمه‌ی ایمان است و نرمی با آنان نیمی از معیشت و زندگانی است.»

* اقتصاد یا میانه‌روی

صرفه‌جویی، بجا خرج‌کردن، خرید نیازهای لازم زندگی و دوری از اسراف، تبذیر و هیجان‌زدگی «اقتصاد زندگی» نام دارد که امروزه به «اقتصاد مقاومتی» از آن یاد می‌شود. آنان که چنین شیوه‌ای در زندگی دارند، گویی دوبرابر درآمد خود دریافتی دارند؛ چون دقیق، دانسته و بایسته خرج می‌کنند؛ از این رو، حضرت علی(ع) فرمود: «میانه‌روی، نیمی از معیشت و زندگی است» (مجلسی، ج 104، ص 73).

* قناعت

خشنود بودن به داشته‌ها و راضی بودن به زندگی خود به دور از چشم‌دوختن به دارایی افراد، «قناعت» است؛ خصلتی خاص که باعث آسایش خاطر، دوری از پریشان‌فکری، آزادی و آزادگی می‌شود و به تعبیر امام علی(ع)، گواراترین زندگی و راحت‌ترین معیشت را برای آدمی فراهم می‌کند.

* در راحتی قرار دادن مردم

زندگی شایسته و بایسته در نگاه پیشوایان برجسته، از آن کسانی است که زندگانی مردم به سبب وجود آنان در رفاه و راحتی باشد، به مردم نیکی و احسان کند و همگان از شر و بدی او در امان باشند (آمدی، ج 2، ص 606).

 

منابع:

ـ قرآن کریم.

ـ صحیفه سجادیه

ـ آمدی (1366)؛ غررالحکم و دررالکلم، اول، قم: دفتر تبلیغات اسلامی.

ـ کلینی (1362)؛ الکافی، دوم، تهران: اسلامیه.

ـ مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، مکرر، تهران: اسلامیه.