رشد و تکامل جسمی و روانی انسان، که از دوران کودکی آغاز میشود، مهمترین مرحلهی رشد است که میتواند با آسیبپذیری زیادی همراه باشد. همانطور که بسیاری از جنبههای رشد و تکاملی در این دوره به دست میآید، هرگونه آسیب در این دوران میتواند پیآمدهای طولانیای را در طول زندگی ایجاد کند.
یکی از مسائل مهمی که امروزه متخصصان علوم رفتاری و پزشکی، سازمان پزشکی قانونی و متخصصان کودکان با آن روبهرو هستند، مسئلهی آزار جسمی، روانی و جنسی کودکان از سوی والدین یا مراقبان آنهاست. کودکآزاری از جمله آسیبهای اجتماعی است که به دلیل گستردگی عوامل مؤثر و آثار عمیقی که این عوامل بر رشد و شخصیت او، خانواده و اجتماع دارند، میتواند یکی از اولویتهای مسائل بهداشتی و درمانی در کشورهای مختلف جهان باشد (رحیمی، 1387، 3).
کودکآزاری از محرومساختن کودک (هر فرد زیر هجده سال) از غذا، لباس، سرپناه و محبت والدین است تا مواردی که در آن کودکان از نظر جسمی، توسط یک فرد بالغ مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و ممکن است موجب صدمهدیدن و مرگ آنها شود، گسترده است. پس از انتشار مقالهی «سندروم کودک کتکخورده» از سوی کمپ و همکاران، در سال 1962 بود که توجه به مسئلهی آزار در کودکان آغاز شد (رحیمی، 1387، 13).
بهطور کلی کودکآزاری عبارت است از استفادهی عمدی از قدرت، زور، تهدید یا نیروی جسمانی بر کودک، از سوی یک فرد یا گروه که به سلامتی، حیات، رشد و عزتنفس او لطمه زند یا احتمال ایجاد صدمههای بعدی را افزایش دهد (قرائی و همکاران، 1388، 11).
انواع کودکآزاری
کودکآزاری شکلهای مختلفی را دربرمیگیرد که در زیر به آن اشاره میشود:
جنسی: بهکارگیری، استفاده و واداشتن کودک به درگیرشدن با هرگونه رفتار روشن جنسی و نمایش رفتارهای جنسی، تجاوز، تماس جنسی، فحشا و هرگونه بهرهبرداری جنسی از کودکان برای کسب لذایذ و ارضای میل جنسی (آقابیگلوئی و همکاران، 1380، 15)؛ به عبارت دیگر، آزار جنسی کودک در محیط و هستهی مرکزی خانواده، که این نوع آزار جنسی میان والدین یا میان خواهر و برادرها و دیگر افراد، اتقاق میافتد (قرائی و همکاران، 1388، 11).
جسمی: عبارت است از استفادهی عمدی قدرت فیزیکی در برابر کودک که نتیجهی آن به احتمال زیاد، آسیب به سلامتی کودک، تهدید حیات، نقص تکامل یا عزتنفس اوست. از انواع آزار جسمی میتوان به کتکزدن، تکاندادن شدید، گازگرفتن، سوزاندن یا خفهکردن اشاره کرد (قرائی و همکاران، 1388، 12).
عاطفی: هرگونه رفتار نامناسبی که بر عملکرد رفتاری، شناختی، عاطفی و جسمی کودک تأثیر منفی داشته باشد، مانند آزارهای کلامی، غیرکلامی، سرزنش و تحقیر، ناسزاگفتن، مسخرهکردن، دستانداختن مقررات و کنترل شدید و نامعقول، ترساندن مکرر از تنبیه سخت بدنی، انتظارات و برخوردهای نامناسب با سن، به خدمت گرفتن کودک برای ارضای نیازهای عاطفی خود و پاسخهای رفتاری غیرقابل پیشبینی والدین که باعث بیثباتی و دگرگونی شناختی او شود (آقابیگلوئی و همکاران، 1380، 16).
بهرهکشی اقتصادی: به معنای استفاده از کودک در کار یا فعالیتی است که منابع حاصل از آن نصیب دیگران میشود. واداشتن کودک به کارگری و گدایی، مثالهایی از این نوع کودکآزاری است (قرائی و همکاران، 1388، 14).
مسامحه یا غفلت: عبارت است از عدم مراقبت و علاقهمندی به کودک، شامل محرومیت از نیازهای اساسی همانند غذا، پوشاک و محرومیت از اقداماتی که برای رشد طبیعی و نمو او نیاز است یا کودک را در معرض خطر قرار میدهد. این مقوله میتواند شامل عدم مراقبت کافی جسمانی، بهداشتی و عدم تأمین نیازهای روحی، هیجانی و آموزشی، ترک و به حال خود رهاکردن او، فقدان محبت کافی، صحبتنکردن با وی، عدم رسیدگی به وضعیت تحصیلی و بیتوجهی به ترک مدرسه و کودک را در معرض خطرهایی چون سرما و گرما قراردادن، است. بهطور کلی غفلت والدین از توجه و رسیدگی به نیازهای هیجانی و عاطفی کودک، مسامحهی عاطفی نامیده میشود (آقابیگلوئی، 1380، 16).
غفلت پزشکی: شامل امتناع یا تأخیر والد یا سرپرست در انجام اقدامات درمانی و مراقبتهای پزشکی شامل مواردی نظیر عدم پذیرش درمان، تأخیر در درمان، امتناع در پذیرش مراقبتهای پزشکی و... است. نظارت و سرپرستی ناکافی که عبارت است از فقدان نظارت مناسب، بیکفایتی مراقبان جایگزین، نظارت نامناسب آنها و در نهایت، سپردن فرزند به مراقبانی که به دلایلی توجه کافی ندارند.
غفلت محیطی: غفلت از فراهمکردن منطقهای امن و انتخاب محلهای مناسب برای زندگی و ایجاد فرصتها یا بهرهگیری از منابع کافی برای تأمین رشد اجتماعی، نوعی غفلت محیطی است (قرائی و همکاران، 1388، 17).
غفلت آموزشی: غیبت از مدرسه با اجازهی مراقب، ثبتنامنکردن کودک در مدرسه یا تأخیر در ثبتنام، عدم توجه به نیازهای ویژهی آموزشی، از انواع آن است (قرائی و همکاران، 1388، ص18).
علل کودکآزاری
کودکآزاری یک مسئلهی فرهنگی- احتماعی- پزشکی است که معمولاً چندین علت مشترک در بروز آن نقش دارند که شامل موارد زیر است:
علل مربوط به کودک: فرزند اول خانواده بودن، کودکان دارای سن کمتر، نارسبودن کودک، داشتن معلولیت جسمی یا عقبماندگی ذهنی، بچههای بیشفعال، کودکان سازشناپذیر، وابسته و تحریکپذیر، کودکانی که دائماً بیمار میشوند، کودکان ناخواسته و نامشروع، فرزندخواندگی و کودکان دارای ظاهر فیزیکی بد، بیشتر در معرض خطر هستند (آقابیگلوئی، 1380، 35).
علل مربوط به والدین: میتواند شامل مواردی نظیر ناتوانی والد در برقراری ارتباط عاطفی مناسب با کودک، عدم حمایت و مراقبت کافی از کودک، والد مورد سوءرفتار قرار گرفته، داشتن انتظارات غیرواقعی از کودک، فقدان مهارتهای کافی والدینی، عقبماندگی ذهنی والدین، اختلالات روانی والدین، وابستگی به الکل و مواد مخدر، والدین دارای رفتارهای بزهکاری و ضداجتماعی، والدین منزوی و غیراجتماعی، تکوالدی، مشکلات اقتصادی و بیسوادی والدین، تفاوتهای شدید فرهنگی بین والدین، عدم رضایت از زندگی و... باشد.
عوامل محیطی و اجتماعی: از عوامل محیطی مؤثر در آزار کودک به این موارد میتوان اشاره کرد: خانوادههایی با محرومیتهای اجتماعی، طردشده از اقوام و اجتماع، خانوادههای پرجمعیت، شلوغ، مشکلدار و ناسازگار، صنعتیشدن جوامع، فشارهای اقتصادی، بیکاری و تورم، وجود قانونهایی مبنی بر مجازشمردن تنبیه بدنی برای تربیت و ایجاد نظم و فقدان حمایتهای اجتماعی (آقابیگلوئی، 1380، 37).
آثار رفتارهای آسیبزا بر کودک
کودکآزاری عوارض روحی و روانی عمیقی در طول زندگی کودک یا نوجوان بر جای خواهد گذاشت. کودک یا نوجوان در تمام دوران کودکی یا نوجوانی، حتی در صورت قطع خشونت، با این آسیبها روبهروست. وی میبایست در هر مرحلهی رشد از شیوههای متفاوتی برای سازگاری با این اتفاقها و خاطرههای تلخ فراموشنشدنی استفاده کند (رضوانپور، 1386، 21). در واقع آثار سوء رفتار و اذیت کودکان به دو صورت کوتاهمدت و بلندمدت ظهور میکند. عوارض حاصل از آزار، به شدت و تعداد موارد آزار بستگی دارد و در دو بعد عوارض جسمی و عوارض روانی ـ عاطفی بررسی میشود. آثار طولانیمدت رفتار بر کودکان میتواند، باعث تأخیر در رشد طبیعی آنها شود. آنها در برقراری ارتباط با دیگران، ایجاد روابط اجتماعی و دوستیابی از دیگر کودکان توانایی کمتری دارند. ضریب هوشی در کودکان آزاردیده کاهش بارزی نشان داده است و از نظر تحصیلی نیز عقبتر از دیگر کودکان هستند. کودکان آزاردیده در تکلم ضعیفترند و شخصیتی محتاط و نابهنجار و اغلب ضداجتماعی دارند. اعتمادبهنفس پایین و افسردگی نیز در این کودکان بیشتر دیده میشود. دیگر مشکلات و عوارض، شامل شکستگی استخوانی، صدمات پوستی، صدمات ارگانهای داخلی و بیماریهای مقاربتی است. همچنین کودکآزاری جسمی و جنسی میتواند با مواردی نظیر پرسهزنی، ولگردی، فرار از منزل و مدرسه، سوءمصرف مواد، بیقیدی جنسی، فشارهای روحی و روانی، شکایتهای جسمی، اختلالات شدید، افسردگی، تمایل به خودکشی، بزهکاری، رفتارهای خشونتآمیز، بیاعتمادی به دیگران، احساس گناه و عصبانیت همراه باشد (رحیمی،1387، 17).
تشخیص کودکآزاری
علائم مهم در کودک آزاردیده:
* ظاهر کودک: شامل حالت ترس، گوشهگیری، حالت تهاجمی، قیافهی بهتزده، اندام لاغر و نحیف و...
* علائم پوستی: شامل وجود کبودی و جراحتهای متعدد پوستی مربوط به زمانهای مختلف، وجود سوختگیهای دایرهشکل و...
* نشانههای سیستم اسکلتی: شامل شکستی متعدد دندهها، جمجمه و همچنین دررفتگی استخوانی و مفاصل و...
* دیگر علائم: نظیر صدمههای چشمی، گوش، صورت، سیستم عصبی و عضلانی، پارگی احشا، آسیب به دستگاه تناسلی، مرگ و...
در تشخیص کودک آزاردیده، علاوه بر معاینهی جسمی وی، بررسی نشانههای روانشناختی (انزوا، پرخاشگری و...)، شاخصههای رفتاری (ترس، دزدی و...)، کلامی (پرسیدن این جمله «میتوانم با شما زندگی کنم») و نیز خانوادگی، بسیار اهمیت دارد.
عوامل خطرزا و عوامل حمایتی
مطالعات نشان میدهند که کودکان خردسال بیشتر در معرض خطر خشونت جسمی قرار دارند؛ در حالی که خشونت جنسی بیشتر در افرادی که به سن بلوغ و نوجوانی رسیدهاند، اتفاق میافتد. پسران بیشتر از دختران در معرض خطر تجربهی خشونت جسمی هستند؛ در حالی که دختران بیشتر در معرض خطر تجربهی خشونت جنسی، بیتوجهی یا وادارشدن به فحشای اجباری هستند. الگوهای اجتماعی و فرهنگی رفتار و کردار، نقشهای قالبی و کلیشهای و عوامل اجتماعی ـ اقتصادی از قبیل درآمد و آموزش نیز نقش بسزایی در امر خشونت ایفا میکند. مطالعات نشان میدهند که گروههایی از کودکان نظیر کودکان ناتوان، کودکان اقلیتها و گروههای محروم و به حاشیه رانده شده، کودکان معارض قانون، پناهنده و آواره، به نحوی خاص در برابر خشونت آسیبپذیر هستند. خشونت جسمی اغلب با خشونت روانی همراه است. بسیار مهم است والدین تشویق شوند که از روشهای خاص عاری از خشونت، کودکان خود را تربیت کنند (رحیمی، 1387، 22).
پیشگیری
بهترین درمان اقدام پیشگیرانه است و در سه سطح صورت میگیرد.
پیشگیری اولیه: شامل تمامی اقداماتی است که به استحکام بنیان خانواده و همچنین اجتماع منجرمیگردد. آموزش والدین و آشناساختن آنان با مسئولیتهایشان در قبال کودک، آموزش والدین برای ایفای نقش یک والد خوب و آشنانمودن کودکان با حقوق خود جزء پیشگیری سطح یک است.
سطح دوم: پیشگیری شامل شناسایی خانوادههای پرخطر قبل از گرفتارشدن کودک است. همچنین کودکان مستعد نیز باید شناسایی شده و علاوه بر آموزشهای لازم به آنها، بهطور مستمر تحت نظارت قرار گیرند تا در صورت بروز مجدد آزار و سوءاستفاده از اقدامات حمایتی ـ درمانی برخوردار شوند.
سطح سوم: پیشگیری شامل اقدامات مداخلهای، درمانی و حمایتی برای خانوادههای گرفتار است. باید سعی کرد از بروز مجدد سوءاستفاده جلوگیری شود. با این حال بسیاری از انواع خشونت علیه کودکان بنا به دلایلی نظیر ترس، تلقی اشتباه از کودکآزاری، طبیعیشمردن آن و فقدان روشی قابلاطمینان کودکان برای گزارش موارد اعمال خشونت، باقی میماند (آقابیگلوئی و همکاران، 1380، 81).
درمان
بعد از اینکه کودکآزاری اتفاق میافتد، روند درمان متفاوت میشود. یکی از مهمترین اقدامات اساسی برای جلوگیری از بروز مجدد کودکآزاری در آینده، تلاش برای درمان والدین است که شامل حذف یا تعدیل عوامل استرسزای محیطی و اجتماعی، رواندرمانی و آموزش تکنیکهای رفتاری به والدین دربارهی چگونگی کنترل هیجانات و تکانهها و ایجاد نظم در محیط خانه بدون بروز رفتار انفجاری است. بهطور خلاصه، استراتژی کلی درمان به شرح زیر است: حدالامکان از جداشدن کودک و والدین خودداری شود؛ مگر در موارد ضرورت. تا حد امکان از اقامت کودک آزاردیده در محل نگهداری مخصوص خودداری شود. درگیرنمودن والدین به نحوی که خود آنها برای رفع مشکلات خانواده اقدام کنند. سعی کنیم خانواده بتواند از امکانات موجود خود حداکثر بهره را ببرد و بر منابع خود تکیه کند (آقابیگلوئی، 1380، 80-77).
خدمات اجتماعی در رابطه با کودکآزاری
خدماتی که در سطوح مختلف پیشگیری در سازمان بهزیستی کشور انجام میشود، میتواند مواردی نظیر آموزش مهارتهای زندگی، ارائهی خدمات مشاورهای، آموزش و اطلاعرسانی، ارائهی خدمات درمانی به کودکان و خانوادهها، پیگیری موارد کودکآزاری و ارائهی خدمات مرتبط روانی ـ اجتماعی، ارائهی خدمات مداخلهای در مراکز مداخله در بحران (اورژانس اجتماعی)، ایجاد خط تلفن اورژانس اجتماعی (123) برای گزارش موارد کودکآزاری، گسترش خدمات اجتماعی سیار برای انجام مداخله در محیط، نگهداری از کودکان آزاردیده، حمایتهای قضایی از کودکان آزاردیده، انجام حمایتهای طولانیمدت از کودکان، ارائهی خدمات توانبخشی جسمی و روانی و... را دربرگیرد (رحیمی، 1387، 38).
سلامت و امنیت کودکان مهمترین مسئله و دوران کودکی نیز یکی از مهمترین مراحل رشد و نمو انسان است که میتواند با آسیبپذیری زیادی همراه باشد؛ به همین دلیل همواره هدف مداخلات پیشرفتهی بهداشتی و درمانی بوده است. کودکان هر کشور آیندهی آن کشور هستند. مردمی که به کودکان خود ارج نمینهند، شایستهی آینده نیستند. در واقع والدین باید بتوانند نیازهای فزایندهی کودک خود را دریافته و به آن پاسخ دهند. میزان علاقه و وابستگی دوطرفه بین والدین و کودک، توانایی او را برای یادگیری و دانستن مطالب جدید افزایش میدهد؛ در حالی که بدرفتاری با کودک باعث ایجاد اختلالات روانشناختی میشود. در دهههای اخیر، مشکلات و چالشهای بهداشتی کودکان دستخوش تغییراتی شده است که بسیاری از آنها کنترل شده است؛ اما مشکلات حلنشدهی فراوانی در زمینهی بهداشت روانی کودکان وجود دارد که کودکآزاری یکی از آن مشکلات است و آسیبهای جبرانناپذیری بر سلامت جسمی و روانی کودک تحمیل میکند. از طرفی، قرارگرفتن کودک در محیط خانوادگی پراسترس یا در معرض خطر آزار و اذیت بودن میتواند، منابع رشد جسمی و فکری کودک را کم کند و از طرف دیگر، کودک محبت، فداکاری، اعتمادبهنفس، امنیت خاطر و... را در نخستین سالهای زندگی و در دامان والدین کسب نمیکند؛ از این جهت والدین محترم باید نهایت تلاش خود را در فراهمکردن محیط سالم خانوادگی برای رشد و شکوفایی فرزندان خود به کار گیرند.
کودکی که قربانی کودکآزاری و سوءاستفاده شده، چنانچه در زمان کودکی حمایتهای لازم خانوادگی را از سوی یک والد سالم دریافت کرده باشد، زنجیره یا چرخهی معیوب سوءرفتار قطع میشود. همچنین آنهایی که حمایتها و درمانهای لازم کودکآزاری را دریافت کردهاند و در حال حاضر نیز رابطهی مناسب، بدون آزار و ارضاکننده با همسر خود دارند، اقدام به آزار کودکان خود نخواهند کرد. تمامی این عوامل تشخیص زودرس را مهم و حیاتی میسازد (رحیمی، 1387، 18).
حمایت از کودک در مقابل خشونت، مسئلهای است که فوریت دارد؛ بنابراین پرداختن به این مسئله و اخذ راهبردهای پیگیرانه و انجام مداخلات بهموقع و سریع، میتواند این پیآمدها را به حداقل برساند. کاهش پدیدهی کودکآزاری به دخالت نهادهای مختلف در امر خدمات بهداشتی و درمانی، توانبخشی و بهزیستی نیاز دارد و همچنین نیازمند هماهنگی و همکاری نهادهای قانونگذار اجتماعی و قضایی است. در پایان به حدیثی از حضرت علی(ع) در این زمینه اشاره میکنیم: «فرزندت را نزن؛ ولی برای ادبکردنش با او قهر کن. مواظب باش که قهرت نیز به طول نینجامد و زود با او آشتی کن.»
منابع:
1. آقابیگلوئی، عباس؛ طباطبایی، سیدکاظم و موسوی، حسن (1380)؛ کودکآزاری، انتشارات آوند دانش.
2. رحیمی، لیلا (1387)؛ کودک آزاری چیست؟ نشر صندوق کودکان سازمان ملل متحد.
3. محمودیقرائی، جواد و همکاران (1388)؛ کودکآزاری و غفلت، تهران: قطره.