نویسنده

گفت‌وگو با میرزاده غزالی، مدرس حوزه

علم و آگاهی از مسائل هستی و علم به عزت وجودی انسان، هرچند دلیل کافی برای ارتقای انسان و عروج او به مقام‌های عالی نیست، شرط لازمی است که با داشتن انگیزه‌ی عمل به معارف، موجب تعالی انسان خواهد شد. جهل در هر قسمت از زمان، شکل‌ها و مصادیق مختلفی دارد که جوهره‌ی همه‌ی آن‌ها، ناآگاهی از مصالح وجودی است که زمینه‌ساز بروز آسیب‌های فردی و اجتماعی می‌شود. درباره‌ی موضوع جهل و جهالت، در دوره‌ی معاصر و شباهت آن با جاهلیت دوره‌های قبل، با سرکار خانم «میرزاده غزالی» دانش‌آموخته‌ی سطح سه‌ی حوزه و کارشناس ارشد فلسفه و کلام اسلامی، گفت‌وگویی داشتیم.

* جهل چیست و چگونه به زندگی انسان‌ها آسیب می‌رساند؟

جهل در مقابل علم و عقل قرار دارد و بعضی از آثار آن عبارت‌اند از: تیرگی قلب، ادعای علم و معرفت کردن، بدون آن‌که برای کسب آن کوشش کند.

گناه‌کردن و تکرار آن بدون پشیمانی، دل‌خوش‌شدن به تعریف و تملق دیگران و... که مانع رشد و تکامل انسان است. انسانی که متولد شده تا استعدادهای فطری‌اش را به ظهور برساند، با جهل خود، تمامی ریشه‌های آن‌ها را می‌خشکاند و می‌سوزاند. برای نمونه، شخص جاهل خشم و غضب بی‌جا دارد، سخنان بی‌فایده می‌زند، بخشش بی‌جا می‌کند، راز دیگران را افشا می‌کند، به هر کسی اعتماد کرده و میان دوست و دشمن فرق نمی‌گذارد.

* قرآن، زنده‌به‌گورکردن دختران را جاهیلیت اولی می‌نامد؛ جاهلیتی که زمانه‌ی ما را گرفتار کرده، چیست و چه ابعادی دارد؟

غالب مفسران، جاهلیت اولی را، برای قبل از ظهور اسلام می‌دانند. رسوم اعراب جاهلی عبارت‌ بودند از: شرک، کشتن فرزندان از بیم فقر، نیکی‌نکردن به والدین، زنا، واداشتن کنیزان به زنا، جابه‌جاکردن ماه‌های حرام، رباخواری، قماربازی، شراب‌خواری، مقدس دانستن بعضی حیوان‌ها، ظهار (که حرمت ابدی زن را به مرد در پی داشت)، محروم‌کردن زنان از ارث و تحقیر آنان.

با کمی انصاف، می‌توانیم برخی از این موارد را در عصر کنونی نیز ببینیم که شاید از لحاظ محتوا، فرقی با جاهلیت اولی نداشته باشد! عده‌ای تنها به فکر جسم مادی و مرتبه‌ی حیوانی خویش‌اند و روح انسانی‌شان را از یاد برده‌اند. اینان فقط به خودِ حیوانی‌شان اهتمام دارند، نه خودِ حقیقی و راستین خویش؛ از این رو، مصداق آیه‌ی «و لاتکونو کالذین نسو الله فأنساهم أنفسهم» هستند و به خداوند ظن جاهلی دارند. ظن این گروه به خداوند، برخاسته از رسوب افکار جاهلی آنان بود و با توحید، وسعت علم و امتحان خداوندی سازگار نبود. عنصرمحوری انحراف آن‌ها، سست‌ایمانی و ضعف اعتقادی بود. اسلام، نصرت بی‌قیدوشرط را به پیروان خود وعده داده است و مدعی ظفرمندیِ همه‌جانبه و مطلق آنان است. این گروه، اگر امور مادی‌شان نقصی داشته باشد، سریع اعتراض می‌کنند؛ اما اگر روزها و هفته‌ها، اعمال ناحقی انجام دهند، حاضر نیستند لحظه‌ای به محاسبه‌ی نفس خویش بپردازند!

* نابرابری‌های غیرمنصفانه علیه زنان یا تمایل خیلی‌کم برخی زوجین به فرزندآوری می‌تواند جاهلیت باشد؛ نظر شما چیست؟

نابرابری زنان و مردان جایی مطرح می‌شود که این دو گروه، از حقوق یک‌سانی برخوردارند؛ ولی این حق نادیده گرفته شده است. برای روشن‌شدن این موضوع، باید ابتدا حقوق مرد و زن شناخته شود. به فرموده‌ی استاد مطهری، زن و مرد از حقوق مساوی؛ اما نه مشابه برخوردارند؛ پس مساوات با شباهت اشتباه نشود. ادای حق هرکسی یا هر مجموعه‌ای براساس قوانین و پشتوانه‌ی اجرایی آن‌ها انجام می‌شود که اگر بر مبنای قانون الهی باشد، ظلمی نمی‌شود! یا قانونی به نفع زنان وضع نشده که اجرای آن دچار ضعف شده‌ و نتیجه‌اش ظلم باشد. امروزه، پیش‌رفت زندگی مادی انسان‌ها، آن‌ها را به سویی کشانده است که گویا زوج‌های جوان نیز، داخل این سیل مملو از خواست‌های نفسانی و مادی هستند؛ لذا سختی برای‌شان هیچ جایگاهی ندارد و حاضر نیستند کاری خلاف نفس حیوانی انجام دهند؛ پس به لذت‌های زودگذر فکر می‌کنند و در نتیجه، فرزندآوری برای‌شان بسیار سخت جلوه کرده و حاضر نیستند به خاطرش از این لحظه‌های لذت‌بخش، چشم‌پوشی کنند.

* چگونه می‌توان به این جهل غلبه کرد و از آسیب‌های آن رها شد؟

قرآن، جامعه‌ی مدنی را جامعه‌ی عقلانی می‌داند. باید زندگی براساس قرآن و سیره‌ی حضرت ختمی‌نبوت(ص) و سنت عترت اطهار(ع) که مشحون از مدح عقل از یک‌سو و گفتار، رفتار، کردار، نوشتار و دیدار عاقلانه از سوی دیگر است و نیازی به استمداد از طرد جاهلیت و ذکر مدنیت و مؤیدهای دیگر نیست.

اگر انسان در اندیشه از عقل پیروی کند، دچار وهم نمی‌شود و اگر در انگیزه‌ی الهی باشد و پیروی از هواوهوس نکند، می‌تواند به جهل خود فائق آید! انسان باید با بهره‌گیری از تعالیم انبیا و ائمه‌ی اطهار(ع)، محقق باشد نه مقلد و اگر نتوانست در رشته‌هایی محقق باشد، سعی کند در تقلید خود محقق باشد. قرآن کریم می‌فرماید: از کارهای جاهلانه‌ی نیاکان خود پیروی نکنید؛ چراکه عقل و هدایت است که می‌تواند اسوه باشد نه ضلالت.

انبیا مردم را به عقل و وحی فرامی‌خواندند و می‌گفتند هر کلام را باید حجت درون (عقل) تأیید کند یا حجت بیرون (نقل)، آن را صحیح بداند؛ بنابراین، تمام برنامه‌های زندگی انسان، باید بر راستای عقل و نقل مستند، تنظیم گردد. از مصادیق مهم آن، آموزش و پرورش و صداوسیماست که هر دو، رسالت عظیم تعلیم و تربیت را بر عهده دارند. باید بفهمیم انسان هستیم و باید متخلق به اخلاق امامان و پیامبران باشیم، متخلق به اخلاق خدا باشیم؛ یعنی فعل خدا، سیره‌ی خدا، گفتار خدا و رفتار خدا که این‌ها قابل‌اقتدا هستند. اگر دیدیم و فهمیدیم که خدا چه‌کار می‌کند و ما نیز همان کار را کردیم، نجات می‌یابیم!

دو عامل است که جامعه را منسجم و موفق می‌کند؛ یکی معرفت آن جامعه است و یکی عمل به مقتضای این معرفت. اگر خطری در کار باشد، انسان با دو عامل از آن خطر نجات می‌یابد؛ یکی این‌که آن خطر را ببیند، مثل مار یا عقرب که انسان باید بینا و شنوا باشد و آن‌ها را احساس کند و خطر را ببیند. برای این امر، چشم و گوش سالم لازم است که مسئول ادراک هستند. دست و پای سالم نیز لازم است که از مار و عقرب فرار کند. اگر کسی چشمش سالم نبود یا چشم و گوشش سالم بود؛ ولی دست‌وپای او بسته بود، مسموم می‌شود. در فضای جان ما، این دو عامل، اندیشه و انگیزه هستند؛ یعنی هم باید خوب بفهمیم که جزم، تصدیق و علم در این قلمرو است، هم باید بتوانیم تصمیم بگیریم که عزم، اراده، نیت و اخلاص در این حوزه است. اندیشه و عزم، از هم مجزا هستند. در زیارت اربعین آمده: کاری که امام‌حسین(ع) کرد، این بود که مردم را دانشمند و با عزم و اراده کرد. ما با داشتن سرمایه‌ی سنگینِ الهی، نباید نگران باشیم. باید تمام تلاش و کوشش‌مان در همین دو محور باشد: نجات از جهل علمی و آزادی از جهل عملی؛ یعنی خوب بفهمیم و خوب تصمیم بگیریم. باید زبان، حرف، عمل و نیت ما یکی باشد و باهم اختلاف نداشته باشیم تا وحدت در جامعه نیز حاصل شود.

آیت‌الله جوادی‌آملی معتقد است اگر انسان درصدد یاری دین باشد (در انگیزه و اندیشه‌ی دینی باشد) خدای سبحان به یقین او را یاری خواهد کرد. می‌توان با پیروی از قرآن، حضرت رسول(ص)، سنت و سیره‌ی ائمه‌ی اطهار(ع) و با اذعان به این‌که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» این پیام‌های کربلا را، در مساجد و حسینیه‌ها ارائه کرد و برای عمل، انگیزه ایجاد کرد. همین‌طور تمام برنامه‌های تربیتی در این راستا باشد تا در خانواده، مادری خوب، پدری نمونه و فرزندانی فهیم و محقق داشته باشیم و به پیروی آن، جامعه‌ای پاک و سالم، با آراستگی و نظم ظاهری و پاکیزگی باطنی داشته باشیم؛ ان‌شاءالله!

* از نکته‌های جالب و به‌جایی که درباره‌ی جاهلیت مدرن و پی‌آمدهای آن اشاره کردید، بسیار سپاس‌گزاریم!