آسیبشناسی بیماری چشمچرانی و ارائهی راهکار برای درمان آن
یکی از سادهترین راههای ارتباط با دیگران نگاهکردن است؛ زیرا حواسِ دیگرِ انسان هر کدام در جای خود ساکناند و تا چیزی به آنها نرسد در طلب آن برنمیآیند؛ ولی چشم از دور و نزدیک همه چیز را صید میکند و شعاعش تا آنجا که مجال دید است، همه چیز را دربرمیگیرد. یکی از مسائلی که امروزه در سطح جامعه به چشم می خورد و کمتر به آن پرداخته شده، مقولهی چشمچرانی و نگاه آزاردهندهی آن است که بهویژه در مورد زنان و دختران، نارضایتی های بسیاری را برای حضور آنان در مراکز عمومی همچون پارکها، بازارها، کوچه ها و خیابانها به همراه دارد. اگر پدیده ی چشمچرانی را که ناشی از نوعی بیاخلاقی و عدم رعایت احترام به آزادیهای فردی افراد است، یک ناهنجاری و آسیب اجتماعی بدانیم، لزوم توجه و ریشهیابی علل بهوجودآورندهی آن برای برطرفشدن این معضل ضروری میشود. در اینجا به بررسی عوامل مؤثر در ایجاد و گسترش بیماری چشمچرانی و ارائهی راهکارهایی در این خصوص در سطح جامعه پرداخته میشود.
چشمچرانی (ویریسم) را بهتر بشناسیم
«ویریسم (Voyeurism) » واژهای فرانسوی است که از واژهی «ویر» به معنای«تماشاگر» گرفته شده و معادل آن در فارسی چشمچرانی است. در این بیماری فرد مبتلا، با استفاده از موقعیتها و وسایل، یا با تهیهی آن موقعیت و ابزار، اقدام به تماشای افراد جنس مخالف میکند. در اینجا تماس با افراد وجود ندارد، بلکه تماشا و دیدن است که برای بیمار ایجاد هیجان و تحریک جنسی میکند و فرد یا مستقیم با این صحنهها و یا با تمسک به آنها و خودارضایی به اوج لذت میرسد.
این اختلال از لحاظ جسمی برای فرد چشمچران مضر نیست؛ اما برای قربانی آن ناراحتکننده است. فرد چشمچران تکانهای غیرقابل کنترل برای دیدزدن دیگران و معمولاً غریبهها بهطور دزدانه دارد. چشمچرانها عموماً مرد هستند و معمولاً خود را از دید عموم مخفی نگهمیدارند. البته چنین نیست که چشمچرانی فقط در آقایان وجود دارد و خانمها اصلاً مشکلی بدین نام ندارند؛ بلکه به این معناست که شیوع آن در آقایان بیشتر و ملموستر است.
هرگاه چشمچرانی به صورت اختلالی عادتی درآید و بیمار با برنامه های تکانشی به نگاهکردن مکانهای خلوت همسایگان بپردازد، این حالت نوعی بیماری تلقی میشود که باید از نظر قانونی و درمانی با آن برخورد شود. این بیماری در مراحل خفیف به دلیل محرومیتهای جنسی، اقتصادی و فرهنگی است که با بهبود شرایط، ممکن است این علائم از بین رفته و فرد بیمار به زندگی عادی خویش برگردد.
از نظر اجتماعی، چشم چرانی چون تجاوز به حریم خصوصی دیگران است، حتی اگر در کوچه و خیابان و به آدم های پوشیده باشد، نوعی رفتار خلاف شمرده می شود. در بعضی موقعیت ها شاهد هستیم که نگاه تند و هیز یک مرد به زنی محترم، خشونت نزدیکان او را برانگیخته و به ضربوشتم و حتی قتل نیز منجر شده است.
پیآمدهای بیماری چشمچرانی چیست؟
بهطور کلی، چشم دروازهی ورود تصورات و اندیشهها به وجود انسان است. در اکثر موارد انسان ابتدا چیزی را میبیند و سپس درباره ی آن میاندیشد و در نهایت در ذهن آن را پردازش میکند؛ از این رو نگاه، مواد اولیه و مصالح لازم تصور و تخیل را فراهم میکند؛ لذا اگر نگاه شهوانی و نامشروع باشد، زمینهساز افکار خطرناک و دردهای روحی و روانی میشود؛ افکاری که بدونشک خودارضایی و روابط نامشروع را در پی خواهد داشت؛ از این روست که «چشمچرانی به تعبیر روایات اسلامی نوعی زناست (حر عاملی، ج 14، 138)» و امیرمؤمنان در این باره میفرمایند: «هر فردی که چشم خود را آزاد بگذارد و به هر چیزی نگاه کند، حزن و اندوهش زیاد میشود (تحفالعقول، ص 97).»
چشم چرانی نتایج شوم و خانمانسوز بسیاری دارد که با توجه بر کلام زیبای معصومان، این پدیده را از دو بعد میتوان بررسی کرد: اول اینکه چه بسا افراد چشمچران با دیدن زنان و دختران زیبا، همیشه در حسرت و آرزوی کامجویی از آنان میمانند و چون هیچگاه این امر برای آنها میسر و مقدور نمیگردد؛ لذا حسرت و اندوه همیشگی برای آنها به وجود میآید و یأس و افسردگی را به دنبال خواهد داشت و دوم اینکه ممکن است افراد چشمچران در مقام مقایسهی زنان خود با زنان و دختران کوچه و بازار برآیند و در این قیاس، همسران خود را ناقص و زشت ببینند و از انتخاب همسر خود برای زندگی پشیمان و محزون گردند؛ که در این حالت نیز همچنان یأس و افسردگی را نصیب خود میکنند. غافل از این اندیشه که اگر با فرد دیگر نیز ازدواج کنند، باز هم زنانی زیباتر از آنان پیدا خواهند شد.
به نوعی می توان گفت یکی از دلایل بروز این پدیده، بدحجابی زنان و هوسرانی مردان است. وقتی نگاه مرد به زنی میافتد، بدن نیمهعریان زن از یک طرف و عشوهگری، طنازی و خودنماییهای او از طرف دیگر، نگاه مرد را طولانی تر و حریصانهتر می گرداند و شعله ی هوس را در او روشن می کند؛ «در نتیجه همین نگاههای به نظر ساده، موجب حوادث ناگواری می گردد؛ برای مثال گزارش می شود که در سال 1962 میلادی در نیویورک بر اثر چشم چرانی 2766 تصادف اتومبیل رخ داده و نیز بر اثر این بیماری 60 درصد ازدواج ها به طلاق انجامیده و 5000 پروندهی نزاع و قتل شکل گرفته است (سقازاده و کریمخانی، 1391 ،243).
علل جامعه شناختی در بروز بیماری چشمچرانی
وقتی با نگاهی آسیب شناختی به مقوله ی چشمچرانی بنگریم، چنین میتوان نتیجه گرفت که دلایل بسیاری در بروز این بیماری مؤثر است. در اینجا به دو دلیل مهم که هر دو ریشه در کودکی فرد بیمار دارد، میپردازیم: اولی بحث کالاشدگی و دیگری بحث فرهنگپذیری است.
عدهای از جامعهشناسان بر این اعتقادند که در بحث کالاشدگی به لحاظ فردی، وقتی شخصی دیگری را کالا میبیند، احتمالاً دچار نوعی بیماری به نام «فتیشیسم (Fitishism )» است. این بیماری بهگونهای است که فرد دچار «شیءشدگی جنسی» شده و در تصور خویش جنسیت را به جای یک موجود بیجان یا موجودی که با او رابطهی یکطرفه دارد؛ رابطه ای که در آن عواطف فردی کمرنگ میشود. فرد در جایگاه انسان ارزش ندارد و فقط یک شیء است؛ عاری از عشق و عاطفه. سرچشمهی این نوع نگاه به دوران کودکی فرد برمیگردد. بدین شکل که در شرایط نرمال، مادر باید روزانه چند ساعت فرزند خویش را در آغوش بگیرد، ببوسد و او را نوازش کند. اگر شخصی در دوران کودکی رابطه ی عاطفی بدنی نزدیک با مادر را تجربه نکرده باشد، یکی از اصلیترین پایه های اختلالهای جنسی روانی در او شکل خواهد گرفت. کسانی که به بیماری «پارافیلیا (اختلالهای جنسی)» دچار میشود، عمدتاً از رابطهی نزدیک عاطفی یا فیزیکی با مادر محروم بوده ، این نوع کمبود در او باعث میشود که همهجا دنبال رسیدن به خواستهی خویش در جامعه حضور داشته و با چشمچرانی و برقراری ارتباط ناسالم، نیاز عاطفی خویش را برآورده کند. فردی که والدین در دوران کودکی به او کملطفی و کمتوجهی میکنند، چشمچرانی را تنها راه ارضای نیاز خود میداند.
دلیل دیگری که در بروز این پدیده مؤثر است این است که در فرهنگ کلی جامعه نیز نواقصی در زمینه ی تربیت وجود دارد که بسیار ارزشمند بوده و حتماً باید مورد توجه قرار گیرد، اما همچنان در نظر برخی خانوادهها بیاهمیت جلوه میکند. مثلاً در دوران کودکی بسیاری از پدر و مادرها بر این باورند که جلوی کودک نباید زیاد به یکدیگر محبت کنند، همدیگر را در آغوش بگیرند و ببوسند، چراکه فکر می کنند به زبان عامیانه «روی بچه زیاد میشود»، یا «چشم و گوش بچه بازمی شود»، و... اما از نتایج این امر غافلاند که این کودک هیچگاه محبتکردن را بهطور واقعی درک نخواهد کرد و عشقورزیدن و احترام به نوع بشریت هیچگاه برایش ارزشمند نخواهد بود. درواقع زمانی که کودک احساس کند مادرش کالایی برای پدر است و تنها وظیفهاش این است که برای پدر غذا بپزد، از او پذیرایی کند و هیچگونه رابطه ی متقابل عاطفی را میان آن ها نبیند، طبیعتاً از جنس مخالف نیز همین برداشت را خواهد داشت؛ یعنی فکر می کند هر فردی بهصورت نوعی کالا برای جنس مخالف است و ارزش دیگری در مقابل او ندارد. درواقع به نوعی می توان نتیجه گرفت که نحوهی جامعه پذیری در محیط خانواده بسیار اثرگذار بوده و چنین نگاهی به روابط داخل خانواده کاملاً اشتباه است. این نگاه اشتباه، می تواند آغازگر بروز بسیاری بیماریها از جمله چشمچرانی شده و در آینده شخصیت اجتماعی افراد را دچار دگرگونی کند؛ از اینرو جامعهشناسان معتقدند بحران رابطه یا ارتباط سالم پایهی اولیه ی چشم چرانی و افزایش نگاه آزاردهنده در جامعه است که پیشگیری بروز آن بسیار آسانتر از درمان است.
علل روانشناختی در بروز بیماری چشمچرانی
طبق بررسیهای روانشناختی، هروقت چشمچرانی به یک عادت مزمن بدل شود و حداقل به مدت شش ماه تداوم یابد، بایستی دیگر آن را یک بیماری روانی و جنسی دانست. بر مبنای تجربهای علمی، هرگاه این انحراف در کسی به وجود آید، قابلتوقف نخواهد بود و هر لحظه بر میزان آن افزوده خواهد شد. فرد چشمچران، هرگز با چند ساعت چشمچرانی در روز قانع نمیشود و این حالت کمکم در او افزایش مییابد و به جایی میرسد که میخواهد از هر تصویر و عکسی که میبیند لذت جنسی ببرد و ادامهی این حالت باعث بهوجودآمدن اختلالهای روانی شدید میشود. در این میان چون جسم راه به جایی نمیبرد، فشارهایی بر روح وارد میکند و این فشارها عامل ایجاد عقدههای روحی ـ روانی میشود. در نتیجه جوان که روحش متزلزلشده و فکرش نیز منحرف گشته، به اعمال غیرانسانی رویمیآورد.
روانشناسان نیز یکی از علتهای مهم بروز این بیماری را مربوط به دوران کودکی فرد بیمار دانسته و احساس عدم امنیت روانی را از سوی والدین مهمترین دلیل بروز این بیماری برمیشمرند؛ به نحوی که اگر فرد از سوی والدین خویش احساس امنیت نکند، در بزرگسالی نیز در مواجهه با جنس مخالف دچار مشکل شده و این مشکل در رابطه ی نزدیک، به احساس عدم امنیت روانی در او دامن میزند؛ به همین سبب سعی می کند از دور نیاز روحی خود را جبران کند که از نمونههای شایع آن این روزها پخش و تماشای عکسها و فیلمهای خصوصی افراد در اینترنت است.
«فروید» جمله ی معروفی دارد که می گوید: «همیشه محرومیت از یک شیء موجب افراط بعدی می شود»؛ یعنی زمانی که فردی از یک نوع رابطه محروم می شود، در آینده طبیعی است در آن رابطه افراط به خرج دهد. در جوامعی مثل جامعهی ایران که بنا به شرایط فرهنگی و عرفی مدارس مختلط وجود ندارد، طبیعتاً نوجوانان فرصتی برای شناختن جنس مخالف به دست نمی آورند و وقتی با یک جنس مخالف روبه رو میشوند، نگاهکردن به او، اولین کاری است که از دست شان برمی آید؛ و ابتدا بیشتر نوعی نگاه کنجکاوانه است که بعدها شدید شده و جای خویش را به چشمچرانی میدهد. متأسفانه به دلیل عدم وجود آموزش جنسی در جامعه، افراد بهویژه جوانان کنجکاوی خود را با فانتزی پیوند میدهند! یعنی در مورد کنجکاوی در مسائل جنس مخالف شروع به تخیلپردازی می کنند که آن تخیل نیز به نوعی محرک چشمچرانی در جوانان می شود.
این موضوع بعد از مدتی در روابط دوستانه بهصورت عادت درمی آید؛ یعنی افراد در اجتماع های کوچک دوستانهی خود به صحبتکردن و چشم چرانی ادامه می دهند. این نوع رفتار کمکم به نوعی تفریح و سرگرمی بدل می شود و تفریح جای خود را به عادت میدهد و عادت در نهایت بیماری میشود؛ به عبارت دیگر محرومیت نیز به نوعی میتواند موجب بروز بیماری چشمچرانی در سطح جامعه گردد. درواقع سرکوبکردن یک میل در جامعه، موجب از بین رفتن آن نمیشود، بلکه تمایل به تماشای دیگران، خود را بهگونهای دیگر نشان میدهد.
ارائه ی راهکار در زمینهی فردی
بسیاری از مشکلها و اختلالها، در زندگی هر فردی از سنین نوجوانی آغاز میشود؛ بنابراین شناخت به موقع انواع مشکلات به خصوص مشکلات روانی یا ناهنجاریهای رفتاری و... در درمان آنها نقش بسزایی دارد؛ پس اگر فردِ نوجوانی علائمی از اختلال فوق را در رفتار خود میبیند یا به نوعی دارای تکانههای غیرقابل کنترلی در رفتار خویش است، باید به اصلاح خود بپردازد و این قواعد کلی را بر رفتار خویش حکمفرما سازد. یکی از این قواعد، عفت چشمداشتن است که از پیامبر اسلام h حکایت شده: «هر مسلمانی که بیاختیار چشمش به زیباییهای زنی بیفتد و چشم فرونهد، خداوند به او توفیق عبادتی میدهد که شیرینی آن را احساس میکند (ری شهری، 1382، ج 10، ص 78).» قاعدهی بعدی داشتن حیاست. از امیرالمؤمنین(ع) حکایت شده: «حیا سبب عفت و عفت ثمرهی حیاست (تمیمی، 1366، 257)»؛ از این رو شرم مانع ارتکاب عمل زشت است. همچنین روزهگرفتن از روشهای دیگری است که در این زمینه میتواند مؤثر باشد. از پیامبر اسلام h حکایت شده: «جوانها! ازدواج کنید؛ اگر نمیتوانید، حتماً روزه بگیرید که روزه غریزهی جنسی را کنترل میکند» (حرعاملی، ج 10، ص 410)؛ چراکه از سویی، بالارفتن سن ازدواج یکی از عوامل مؤثر در بروز این اختلال در سطح جامعه است.
ارائه ی راهکار در زمینهی اجتماعی بهطور کلی هرچه یک مشکل اجتماعی را انکار کنیم، بدون اینکه قابل پیشگیری، کنترل و تبیین باشد، به راه خود ادامه خواهد داد؛ اما اولین جایی که باید این مقوله را طرح و آسیب شناسی کرد، در میان روانشناسان و جامعه شناسان است. وقتی که مباحثی با موضوعاتی همچون چشمچرانی در مجلات تخصصی، پایان نامهها و تحقیقات این گروه نمیبینیم، از رسانههای ملی کمتر می توان انتظار داشت که به این مسئلهی اجتماعی که بهوفور در جامعه یافت میشود، بپردازند. همانگونه که در مباحثی همچون طلاق، خشونت های خانوادگی و... تحقیقات ارزشمندی صورت می گیرد، لزوم بررسیهای بیشتر در این زمینه نیز احساس میشود. اولین راهکاری که بسیاری از کشورهای دنیا نیز آن را دربارهی حقوق زنان، آزادی زنان و روابط و تعاملات اجتماعی امتحان کرده اند، بحث آموزش است و این بر عهدهی نهاد آموزش و پرورش است؛ یعنی به جای آنکه جنس مخالف حذف شود یا چون یک شئ به او نگاه شود، بهتر است نگاه سالم را به نوجوانان آموزش داد و برقراری تعامل مثبت میان دو جنس را در محیط آموزشی به نوجوانان و جوانان یادآور شد. بهتر است حتی قبل از آن، مسئولان آموزش و پرورش به والدین نوجوانان این امر را آموزش داده و نوجوان آمادگیها و ظرفیتهای لازم را کسب کرده باشد. همچنین خود والدین نیز در محیط خانه نحوهی تعامل صحیح خود با فرزند را بهطور کامل یادآور شوند تا جای هیچگونه ابهامی برای نوجوان باقی نماند؛ یعنی عشق و محبت خویش را از فرزندان دریغ نکرده، به آنها نحوهی برقراری ارتباط سالم را آموزش دهند؛ چراکه در اثر کمبود آن، در آینده نوجوان محبت خود را به شکل انواع و اقسام بیماری ها و آسیب های روانی و اجتماعی، از جمله سادیسم، فتیشیسم و ویریسم نشان خواهد داد. در مرحله ی دوم بهتر است برنامه ی آموزشی صحیحی را در مدارس پیاده کرد و تعامل صحیح با جنس مخالف را به نوجوانان آموزش داد. در سطح بالاتر در دانشگاه ها نیز توجه به مقولههایی از جمله آموزش بسیار حائز اهمیت است و ارائه ی دروسی همچون تنظیم خانواده کفایت نخواهد کرد. باید به جوانان دوستداشتن و مفهوم گسترده ی آن را آموزش داد؛ زیرا وقتی معنای واقعی دوستداشتن را ندانیم، چگونگی تعامل صحیح میان انسان ها را نیز یاد نخواهیم گرفت. باید پاسخ این سؤال ها را به نوجوان داد که احترام به جنس مخالف چیست؟ احترام به انسانیت چیست؟ اینگونه آموزشها از بروز پدیدهی کالاشدگی جنسی جلوگیری کرده و نگاهی مطابق با آنچه در شرع و دین مقدس آمده در نوجوان نهادینه میکند. باید انسان و حقوق او را تعریف کرد و اینکه حقوق او چه محدودیت ها و مسئولیت هایی را برای او ایجاد می کند. همچنین نقش رسانه ها نیز در این زمینه غیرقابل انکار است. وظیفهی آموزش والدین نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است. در این میان مراقبت و رعایت در امور زناشویی و طرز لباسپوشیدن والدین، بهخصوص مادر و مراقبتهای بهداشتی و آرایشی در برابر کودکان، نوجوانان و جوانان بسیار حائز اهمیت است؛ لذا تأکید میگردد که والدین گرامی به این مسئله توجه ویژهای داشته باشند. گمان نکنید که اگر فرزند شما کوچک است و حتی توان صحبت کردن ندارد، معنا و مفهوم رفتار شما را متوجه نمیشود. فرزندان تمام جزئیات رخدادهای اطراف خود را تصویربرداری کرده و در ذهن خود ثبت میکنند و اگر مفهوم رفتار یا حرکتی را درک نکنند، آنقدر آن را در ذهن خود حفظ کرده و نگه میدارند تا در آینده معنی آن را پیدا کنند؛ بنابراین والدین باید در رفتار و ارتباط خود با همسر توجه ویژهای داشته و سعی کنند به سؤالهایی که در ذهن فرزندان مجهول مانده، به درستی و با ملایمت پاسخ دهند. منابع 1. تمیمی، محمد (بیتا)؛ غررالحکم و دررالکلم، دانشگاه تهران، ح 5527. 2. تمیمیآمدی، عبدالواحد (1366)؛ تصنیف غررالحکم و دررالکلم، قم: دفتر تبلیغات اسلامی. 3. حر عاملی؛ وسائلالشیعه، بیروت: مؤسسه آل البیت. 4. ریشهری (1362)؛ میزانالحکمه، مکتب الاعلام الاسلامی، ج 10. 5. سقازاده، محمد و کریمخانی، حمزه (1391)؛ هجوم خاموش (آسیبشناسی نسل جوان)، چاپ هشتم، نشر عطر یاس.