گفتوگو با شراره رضوی محمودآبادی، کارشناس ارشد مهندسی معماری
فضایی که در آن زندگی میکنیم زشت باشد یا زیبا، نمادی از معنویت باشد یا دنیاگرایی، اثر شگرفی بر روح و روان ما خواهد گذاشت و در انتخابهای ما و سبک زندگیمان، خواهناخواه اثرگذار خواهد بود. در خصوص مقولهی زیبایی و اثر فضای شهر در کاهش یا افزایش آسیبهای اجتماعی، یا دستیابی به آرمانهای بلند انسانی، با «شراره رضوی محمودآبادی»، پژوهشگر، طراح ساختمان و کارشناس ارشد مهندسی معماری در دانشگاه تهران که در همایشها، مقالههایی در این زمینه داشته است به گفتوگو نشستیم. او معتقد است چگونگی معماری شهر، در سلامت انسان اثری محسوس دارد؛ با ما همراه باشید.
* لطفاً دربارهی مقولهی زیبایی توضیح دهید و بگویید زیبایی چگونه میتواند در معماری شهری لحاظ شود؟
طبق حدیث نبوی «ان الله جمیل و یحب الجمال و یحب ان یری اثر نعمته علی عبده»؛ «زیبایی» و «زیباییشناسی» مقولهای است که در طول تاریخ، مکتبهای علمی، فلسفی، هنری و دینی شرق و غرب به آن پرداختهاند. امروزه در مباحث فلسفهی هنر، برخی از اندیشمندان معاصر معتقدند که اصولاً نمیتوان تعریف نهایی و قطعی از «زیبایی» ارائه کرد.
در مواجهه با «زیبایی» سه مؤلفه مطرح است: اثر یا شیء (ابژه)، شخص مواجهشونده یا ناظر (سوژه) و خالق اثر. برخی «زیبایی» را به اثر یا شیئی منتسب میکنند و برخی به ناظر؛ بسته به تناسب این انتساب میتوان دربارهی «ادراک زیبایی» سخن گفت. در این گفتوگو به بحث «ادراک زیبایی» در مواجهه با یک اثر میپردازم. زمانی که از افراد مختلف دربارهی زیباییِ یک اثر یا فضا سؤال میکنیم - بدون اینکه با نظریهها و تعریفهای اندیشمندان این حوزه آشنا باشند- هر فرد بیان خاصی ارائه میکند؛ لذا اینطور به نظر میآید که «ادراک زیبایی» و فرآیند زیباییشناسی از تحریکهای محیط خارجی آغاز میشود و فعل و انفعالهای بیوشیمیاییِ درونسلولی، باعث ادامهی تحریکهای حسی میشود و در فرآیند پیچیدهای از خاطرهها، تجارب و تصاویر ذهنی، همچنین ناخودآگاهِ فردی و جمعی یک فرد، تحلیل و ارزیابی میشود که در نهایت به «ادراک زیبایی» منجر میشود.
بحث «زیباییشناسی» و «ادراک زیبایی» در معماری و شهرسازی، اهمیت ویژهای در مقایسه با هنرهای دیگر دارد؛ زیرا در معماری و شهرسازی برخلاف هر اثر هنری دیگر چون نقاشی، موسیقی و... که ناظرش در مواجهه با آن مخیّر است - اگر بخواهد بهره میبرد و اگر نخواهد خیر – مردم، مجبور به حضور در شهر و معماری هستند و شهر مجموعهای است از آثار برنامهریزان، طراحان، معماران و سازندگان که شهروندان مجبور به دیدن و مواجهه با آنها هستند و طبعاً در آنها، هیجانها و اثرهایی بهجا میگذارد که در روند مطلوب و نامطلوب زندگی روزمرهیشان مؤثر است.
زیبایی با ایجاد هماهنگی و نظم درهمتنیده، میتواند در شهر بروز پیدا کند. شهرهای سنتی، چه در ایران و چه در کشورهای دیگر از درجهی زیباییِ مطلوبی برخوردار هستند و ناخودآگاه، هر شخصی از آنها اثر میگیرد. البته در شهرسازی مدرن- که بسیاری از معیارها تغییر کرده - حصول آن، بسیار دشوار و پیچیده است و سالهاست معماران، شهرسازان و طراحان شهری را به خود مشغول کرده است.
* آیا به نظر شما فضا و نمای شهر میتواند در کاهش آسیبهای اجتماعی اثرگذار باشد؟
در معماری، شاخهای داریم بهنام روانشناسی محیطی که با تعامل و روابط میان مردم و محیطشان سروکار دارد و به بررسی رفتار متقابل انسان و محیط (کالبدی) میپردازد. روانشناسان محیطی، بیشتر در روانشناسی اجتماعی، دنبال ریشههای رشتهی خود هستند. نظریههای متعددی در این باره وجود دارد. برخی معتقد به اثر قطعی محیط بر انسان و رفتار او (جبریت کالبدی) هستند و برخی به احتمال این اثر معتقدند؛ زیرا رفتار، محصول فرآیند درونیشدهی شرایط و جریانهای محیط خارجی (کالبدی و غیرکالبدی) - در طول یک بازهی زمانی- است که از یک شخص سرمیزند.
عوامل ایجاد آسیبهای اجتماعی -که فقر، خودکشی، اعتیاد، سرقت، مهاجرت، طلاق، برخوردهای فیزیکی، جرم و جنایت و... نمودهای آن است- وسعت و پیچیدگی زیادی دارند. تحقیقهای جالبی انجام شده که نشان میدهد معماری و شهرسازی میتواند در کاهش یا افزایش این آسیبها مؤثر باشد. برخی از این آسیبها، ناشی از عدمامنیت در فضاهای شهری و بعضی ناشی از عدمرضایت از محیط زندگی (کار، سکونت، تفریح و...) است. به این معنا که میتوان با طراحی مناسب فضاهای شهری، به کاهش شرایط جرمخیزی کمک کرد و بالعکس؛ برای مثال، یک فضای دنج و تاریک که پنجرهای رو به آن باز نشود، میتواند شرایط را برای بسیاری از جرائم (مزاحمت خیابانی، سرقت، مصرف مواد و...) فراهم کند یا با ایجاد فضاهای دلپذیر و خاطرهانگیز برای مردم و فراهمساختن شرایطی برای تعاملهای خانوادگی و اجتماعی، احساس وابستگی و تعلق را به فضاهای شهری یا مکانهای زندگیشان فراهم آورد و به این ترتیب، از تمایل به مهاجرت، طلاق، آسیبهای محیطی و... کاست.
نماهای شهری که نمودی از فضای شهری هستند، به لحاظ بصری، اولین مواجههی انسان با شهر هستند. آسایش بصری و محیطی، یکی از مؤلفههای فضاهای شهریِ امن است. نماهای شهری نامطلوب با ایجاد اغتشاش بصری، باعث آلودگی دیداری یا رنگی میشوند. نتایج بررسیهای متعدد، حاکی از وجود همبستگی آماریِ فراوانیِ وقوع جرائم و رفتارهای آنومیک (آلودگی رفتاری) با مکانهای آلوده است. زمانی که انسان بهطور دائم در معرض این آلودگیها باشد، میتواند موجب تحریکهای عصبی نامطلوب و در نهایت، پریشانی و آشفتگی ذهنی و روانی افراد شود و زمینه را برای تشدید آسیبهای اجتماعی فراهم کند؛ بهطوری که میتوان گفت شهر، آینهی تمامنمای جامعه است. این را میتوان با یک پژوهش، پیگیری کرد؛ ولی با یک نگاه اجمالی میبینیم در شهرهایی که هماهنگیهای ساختاری و بصری دارند، آسیبهای اجتماعی کمتری دیده میشود؛ برای مثال، شهر یزد تا زمانی که هنوز آثار هماهنگی و هویت در نماهای شهری آن بهچشم میخورد، آمارها حکایت از وقوع آسیبهای اجتماعی کمتری، از جمله طلاق بود. البته این امر به مسائلی چون وضعیت اقتصادی، سبک زندگی، پیشینه و فرهنگ مردم آن شهر و نیز، نحوهی مواجهه با پدیدههای مدرن بستگی دارد.
* چگونه میتوان با استفاده از مؤلفههای معنوی و آرمانی در معماری شهری به شکوفایی خواستهای آرمانی در جامعه کمک کرد؟
معماری شهر با معماری شهری فرق دارد. منظور شما کدام است؟ معماری شهر، شهرسازی و طراحی شهری است و معماری شهری، بناها و ساختمانهایی است که ساخته میشوند و جزئی از معماری شهر هستند. ابتدا باید تعریفی از مؤلفههای آرمانی و معنوی در معماری شهر داشته باشیم که من در این زمینه اطلاع چندانی ندارم و به یقین، استادان حوزهی فلسفه و شهرسازی باید این مؤلفهها را تبیین کنند؛ ولی آنچه مسلم است محیط میتواند بستر مناسب یا نامناسبی برای شکوفایی ابعاد وجودی انسان و خواستهای آرمانی او فراهم کند. اگر فضاهای شهری، بناها و بهویژه بناهای مسکونی براساس نیازها، تمایلها و خواستهای حقیقی انسان جامعهی امروز ایران طراحی شود - و برای یافتن این حقیقت تلاش گردد- بهطور قطع، کیفیت محیطهای ساختهشده، بالا رفته و زمینه برای شکوفایی خواستهای آرمانی فراهم میشود.
طراحی باید با توجه به شکل زندگی باشد. اینکه معماری گذشته مناسب ارزیابی میشد، همخوانی فضاها با شکل زندگی آن روز بوده است. در حالی که امروزه، همان فضاها نمیتوانند پاسخگوی شکل زندگی کنونی باشند و معماری امروز هم هنوز نتوانسته راهحل مناسبی برای این شکل زندگی بیابد. فضاها و بناهای امروزی، تنها در پیِ برآوردن نیازهای اولیه، رعایت استانداردها و ضوابط، و در بهترین شرایط، خواستهای زیباییشناسانهی بصریِ استفادهکنندگان از فضاها - مثل افزودن تزیینها یا رنگها و مصالح متعدد و متنوع، بدون اندیشه و بیهدف - است. البته من با هیچیک از اینها مخالف نیستم؛ اما بهکارگیری آگاهانه و هدفمند، شرط تحقق کیفیت است؛ زیرا هر خطی که برای خلق یک فضای معماری گذاشته میشود، پیامی دارد که بر استفادهکننده، اثر میگذارد و این باید هوشمندانه و با تحقیق و مطالعه انجام شود.
در رابطه با خواستها و تمایلهای حقیقی مردم، جالب است بدانید در پژوهشی که چندی پیش انجام داده بودیم، از خانوادهها خواسته شد از میان تعدادی نمای ساختمانهای مسکونی شهر تهران، نمایی را که برای منزل مسکونی مطلوب میدانند انتخاب کنند. خانه، دارای بار معناییِ عمیقی است و با ساختمان متفاوت است. این تحقیق نشان داد با اینکه نماهای مسکونی امروز بهسمت نماهای سنگی نئوکلاسیکِ غربی رفته است؛ ولی همچنان مردم نماهای آجری با طراحی مناسب را برای خانهی خود ترجیح میدهند؛ هر چند نگران تمیزی آن در هوای تهران، پس از گذشت چند سال، یا نظر و حرف مردم هستند. میزان استقبال از نماهای آجری، نشاندهندهی اثر حس نوستالژیک و ویژگی ذاتی آجر است. این نشان میدهد که اگر طراحان در پیِ کنکاش برای یافتن خواستهای متعالی و درونی مردم باشند، شاید نتایج، متفاوت از آن چیزی باشد که امروز در شهرها میبینیم!
* وضعیت شهرهای بزرگ در کشورمان را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا شهری وجود دارد که استفاده از این مؤلفهها در آن مشهودتر باشد؟ آیا آماری وجود دارد که اثر این عوامل را نشان دهد؟
در این زمینه، اطلاع چندانی ندارم؛ ولی انتقادها و گلایهای که روزانه معماران و شهرسازان در مجامع، همایشها، رسانهها و... به وضعیت کنونی معماری و شهرسازی دارند، از یکسو و افزایش آمارهای آسیبهای اجتماعی و عدمرضایت مردم از سوی دیگر، حکایت از عدممطلوبیت وضعیت کنونیِ شهرهای بزرگ دارد. این هشداری است به تمام مسئولان، طراحان، سازندگان و حتی مردم که به یاری هم، برای کشف و تأمین نیازها و خواستهای متعالی جامعهی امروز و ارتقای کیفیت محیطهای شهری و مسکونی تلاش کنند.
* فضاهای شهر چه اثری در روابط زوجین و امنیت روانی اعضای خانواده بهطور خاص و کلیهی شهروندان به طور عام دارد؟
اگر فضاهای شهری، برای خانوادهها بهگونهای طراحی شود که اعضای خانواده بتوانند بهطور همزمان و در کنار هم - در محیطها و فضاهایی که پاسخگوی خواستهها و حاوی کیفیتهای مطلوب باشند - به انجام فعالیتهای مورد علاقهی خود و دیگر اعضای خانواده بپردازند و لحظههای شاد و خاطرهانگیزی را در کنار هم و با هم تجربه کنند، علاوه بر کاهش خستگی و فشارهای روانی - حاصل از روزمرگی- سبب افزایش شرایط مشارکت و همکاری و ایجاد نشاط و در نهایت، امنیت روانیِ خانواده میشود. این شرایط را تا حدودی در پارکها، فضاهای سبز و برخی مراکز تجاری داریم؛ ولی جز در نمونههای معدودی، در فضاهایی مثل کتابخانهها، ورزشگاهها، مراکز فرهنگی و حتی حوزهی مسکن و... با عدمتوجه به این نیازها و خواستهها، مواجه هستیم. از آنجایی که نهاد خانواده، بستر پرورش اعضای جامعه است، با حصول شرایط مطلوب، بهیقین این احساس در جامعه فراگیر میشود.
* مطالب خوبی ارائه کردید؛ از شما متشکرم!