یک ویژگی جذاب برای ساکنان و مسافران، علاوه بر سرسبزی و چشمنوازی، وجود «بازارهای روز» در شهرهای شمالی کشور است. هر شهر به تناسب وسعت خود، یک یا چند بازار روز دارد که در مکان ثابتی جانمایی شده است. بازار روز، جایی شبیه بازارهای میوهوترهبار در شهرهای مرکزی است؛ اما تفاوت عمده و جذاب بازار روز با بازارهای میوهوترهبار در این است که در بازارهای شمالی، محصولات بومی منطقه عرضه میشود و عمدهی عرضهکنندگان، تولیدکنندگان محصولات هستند.
برای تهیهی این گزارش به یکی از بازارهای روز ساری رفتیم؛ قدیمیترین بازار روز ساری، واقع در خیابان امیر مازندرانی. اینجا بیش از هر جای دیگری با طبیعت پیوند دارد. قـدمزدن بین میوهها و محصولات طبیعی با رنگهایی که در کنار هم، چشمها را به سوی خود میخوانند و استـشمـام عطـر سبـزیها، میـوهها و تـرشی تـازه، تجـربـهای خیـالانگـیز برای هر رهگذر و یادآور پاکی و زلالی دوران کودکی است.
دورتادور بازار، حجرههایی است که حجرهداران به فروش محصولات خود مشغولاند و در جلو مغازهها و روی زمین، مردان و زنان فروشندهای هستند که بساط کردهاند و محصولات خود را برای فروش عرضه میکنند. هیاهوی نشاط آوری بر فضای بازار حاکم است. مردی میانسال با صدایی خوش، همگان را به خرید ماهی تازه دعوت میکند و در گوشهای دیگر مرد جوانی از ارگانیک (طبیعی) بودن صیفیجاتش برای خریداران پای بساط میگوید.
آنچه در این بازار توجه را جلب میکند، حضـور چشمگیر زنان فروشنده است. در بازارهای شمال کشور، حضور زنان فروشنده رایج است. این زنان بیشتر از روستاهای اطراف، برای فروش محصولات دستپرودهی خود میآیند؛ زنانی که شروع تلاش روزانه را با خروسخوان روستا کوک کردهاند، با مینیبوس روستا، خودشان را به محل عرضهی محصولات در این بازار میرسانند، پابهپای مردان روستا از ساعات اولیهی سپیدهدم، پا در عرصهی زندگی گذاشته و برای چرخش اقتصاد خانواده تلاش میکنند.
در این بازار، زنان در بقچههای مقابل خود، سبزی تازه، سیر، لوبیاسبز و انواع صیفیجات را برای فروش آوردهاند. لهجهی محلی زنان فروشنده، که صداقت روستایی از آن آشکار است، حال و هوای بازار را سنتیتر کرده است. آنچه از حیای زنانهی آنها هویداست اینکه در گروههای چندنفره، گوشههای دنج و جاهایی از بازار را که امنیت بیشتری دارد برای عرضهی محصولات خود انتخاب و بساط کردهاند؛ محصولاتی که به گفتهی خودشان، حاصل تلاش خستگیناپذیرشان در باغها و مزرعههاست. گویا وجود زنان فروشنده در این بازار، باعث حضور پررونق زنان خریدار نیز شده است! فقط به تماشای محیط بسنده نکردهایم و با برخی از زنان فروشنده و خریدار دربارهی حضورشان در این بازارها گفتوگو کردیم.
«کبری لشکری» 42ساله که با خوشرویی در حال فروش هویج و لوبیاسبز به چند زن است، دربارهی کارش گفت: «من به کمک همسر و دو پسرم، به تولید صیفیجات مشغولیم. همسرم بخشی از محصولات را برای فروش به اینجا میآورد و چون محصولات ما پرمشتری بود، او نمیتوانست همهی محصولات را یکجا عرضه کند؛ پس بنده نیز فروش برخی از محصولات را در همین بازار بر عهده گرفتم و چون عمدهی خریداران این بازار خانمها هستند، از کارم بسیار راضی هستم.»
«صفیه سلطانی» 51ساله که از بساط فروشش، عطر بهارنارنج بلند است، گفت: «بهارنارنج در بین مازندرانیها جایگاه ویژهای دارد و برای خوشبوکردن چای و از شربت آن زیاد استفاده میکنند. ما در حیاط منزلمان چند درخت نارنج داریم که بهارنارنجهایش را برای فروش میآورم و پول حاصل از فروش آنها را برای کمک به هزینههای تحصیل دانشگاه فرزندانم استفاده میکنم.»
«گوهر لاریجانی» زن 48سالهای است که سبزیهای پاکشده را در دستههای دهتایی ریحان، نعناع، جعفری، تره و... عرضه میکند. وی گفت: «همسرم سالهاست از دنیا رفته و بنده هر روز به اینجا میآیم و با فروش سبزیهایی که خودم در باغچهی بزرگ خانه میکارم، درآمد خوبی هم دارم. اگر عفت زن حفظ شود، هیچ شغلی برای او عیب نیست؛ اینجا هم محیط سالمی دارد و همهی زنانی که اینجا فروشندگی میکنند، با رعایت حجاب حدوحدود را نگه میدارند.»
«افروز پیریایی» جوانترین زن فروشنده است که 36سال دارد. او هم گفت: «همسایهی ما مزرعهی بزرگ صیفیجات دارد که مقداری از محصولاتش را با قیمت پایینتر از بازار میخرم و با قیمت مناسبی هم در اینجا عرضه میکنم. با درآمد حاصل از این کار توانستهام بخش زیادی از هزینههای درمانی همسر بیمارم را تأمین کنم و حال او رو به بهبودی است.»
«ربابه کندوانی» پیرزنی 77ساله است که حضورش برای فروش سیر و لوبیاسبز توجه هر تازهواردی را به خود جلب میکند. وی که بانشاط و سرزنده سخن میگوید، با دیدن تعجب ما گفت: «همیشه زنان شمالی علاوه بر کارهای منزل و وظایف خانهداری، بخشی از وظایف مزرعه را بر عهده داشتهاند. اکنون که در امور پرفعالیت کاری نمیتوانم ایفای نقش کنم، با بهکارگیری کارگران کشاورزی در مراحل کاشت و برداشت، من و همسرم فروش محصولات مزرعه را بر عهده داریم. با فروش محصولات، هم احساس توانمندی داریم و هم از خانهنشینی و دردهای پیری فاصله گرفتهایم.»
«سکینه یغمایی» که دو جعبهی پرمیوه در مقابلش است، گفت: «من و خواهرم که با هم در روستا زندگی میکنیم. مدتی تصمیم داشتیم به شهر بیاییم و در خانههای ثروتمندان خدمتکار شویم. من مخالفت کردم، مزرعهی کوچکمان را دوباره آباد کردیم و یکروزدرمیان برای فروش محصولات، با خواهرم به اینجا میآییم. الآن خیلی راضی هستیم؛ چون هم کار داریم و هم درآمد.»
حضور زنان خریدار نیز در این بازار چشمگیر بود. با چند تن از آنها وارد گفتوگو شدیم. «الهه مرادی» در حال انتخاب صیفیجات، گفت: «بازار روز، بسیار برای خانوادهها پرفایده است؛ چون از محصولات بومی و طبیعی منطقه خریداری میکنند که شیمیایی نیستند و این کمک زیادی به وضعیت تغذیهی خانوادهها میکند.»
«محبوبه افضلی» هم خریدار دیگری بود که گفت: «من هر دو ـ سه روز یکبار برای خرید میوه و سبزیهای تازه به بازار میآیم؛ ضمن آنکه در اینجا احساس راحتی بیشتری از مغازههای بیرون دارم؛ چراکه از فروشندگان خانم خرید میکنم و ضمن راحتی با آنها، از اینکه با خرید محصولاتشان کمکی به اقتصاد آنها میشود، احساس خوشآیندی دارم.» «مریم منتخب» هم در حال خرید سبزی، گفت: «وجود فروشندگان خانم باعث ایجاد امنیت بیشتر در این بازارهاست. من هم محصولات اولیه را از آنها خریداری میکنم و هم برای تهیهی سبزیهای سرخکردنی مثل پیاز، بادمجان و سبزی خورشتی به آنها سفارش میدهم.»
خالی از لطف نیست که نظر فروشندگان مرد را دربارهی حضور زنان فروشنده در بازار بدانیم. «محمدحسن لاجوردی» فروشنده صیفیجات گفت: «ابتدای کارم با حضور زنان فروشنده مخالف بودم؛ چون فروشندگی را کاری مردانه میدانستم؛ اما کار بازار یک فعالیت رقابتی است و خانمهای فروشنده به خاطر ظرافت زنانه و حساسیت بالایشان، محصولات خوبی را عرضه میکنند و این باعث شده که سطح محصولات کشاورزی در این بازارها بالا باشد و مردم استقبال زیادی میکنند.» «رسول محسنی»، فروشندهی ماهی تازه هم در اینباره گفت: «حضور زنان فروشنده، باعث رونق این بازارهاست؛ چون اگر این بازارها فقط فروشندهی مرد داشته باشد، زنان برای خرید خیلی راحت نیستند و حضور زنان باعثشده که بسیاری از زنان خانهدار هر صبح برای تهیهی محصولات تازه به بازار بیایند.»
فعالیت بازارهای روز، در تمام دنیا امری پذیرفته شده است؛ چراکه این بازارها، میتوانند در کسبوکارهای خرد محلی مؤثر باشند و اقتصاد محلی و خرد شهر را تقویت کنند. در کنار لذت حضور در بازار محلی، آن هم از نوع ایرانی و گشتوگذار در آن، آنچه قابلتأمل است اینکه زنان روستاها و شهرهای شمال کشور با استفاده از مواهب طبیعی و خاک حاصلخیز خطهی شمال، میتوانند در عرصهی کشاورزی، دامداری، فروش ماهی و.. برای کسب درآمد، کمر همت ببندند؛ اما زنان سرپرست خانواده و بدسرپرست، در دیگر شهرها در صورتی که تحصیلات بالا نداشته باشند و اگر به فن و مهارت سودآوری مجهز نباشند، راههای هنجار و آبرومند کمی برای کسب درآمد میشناسند و این موضوع میتواند زمینهی کسبهای ناهنجار را فراهم آورد و به آسیبهای اجتماعی دامن بزند؛ آسیبهایی که هر یک از آنها در چرخهی باطل خود، آسیبها و ناهنجاریهای متعددی درونی دارند؛ از این رو در سطح کلان، نیازمند برنامهریزی بیشتری برای اشتغال زنان، بهویژه زنان بیسرپرست و بدسرپرست هستیم. چنین تدابیری تنها در صورتی میتواند مفید باشد که مبتنی بر مطالعات عمیق جامعهشناختی و پیبردن به سطح عمیق و لایههای زیرین این مسئلهی اجتماعی باشد. با گسترش آموزشهای فنی و مهارتهای کاربردی، بهصورت کمهزینه و رایگان، میتوان زنان را به مشاغل خانگی سودآور و توسعهی صنایع خانگی سوق داد و با توسعهی بازارهای روز در تمام شهرهای کشور، امکان حضور گستردهی زنان را برای عرضهی محصولاتشان فراهم کرد. گفتنی است که با توجه به فرهنگ غنی ایرانیان و تمسک آنها به آموزههای اسلامی، لازم است با حفظ شأن و شرافت زنان، بازارهایی که با حضور زنان فروشنده رونق مییابند، توسط کارشناسان طراحی شده و با تعبیهی غرفهها و فضاهای مورد نیاز زنان، این مراکز توسعهی کمی و کیفی یابد. استفاده از فضای پارکهای ویژهی زنان در شهرهای مختلف، میتواند بستر مناسبی برای توسعهی آموزش مهارتها و برپایی بازارهای روز ویژهی زنان باشد.