بافت فرهنگی جامعهی امروز ایران که تلفیقی از آموزههای سنت، مذهب و مدرنیته است، درون خود دچار برخوردها و واکنشهای متفاوت در قبال مطالبات دختران است. این شکاف میان خواستههای تحولمدار و واکنش جامعه از کوچکترین تشکّل، یعنی خانواده تا سطح دانشگاهها و محیطهای شغلی، تنشی را در ذهن برخی دختران ایجاد کرده که برای فرار از این تنش، رهیافتهایی بسته به شخصیت هر فرد صورت میپذیرد.
اگرچه در نگاه اول، فرار پدیدهای فردی به نظر میرسد، با توجه به پیآمدهای سوء آن برای جامعه، باید آن را از آسیبهای اجتماعی جدی و یکی از زمینههای گسترش معضلات در جامعه دانست.
فرار، نوعی مکانیزم دفاعی یا واکنش جبرانی تسلّیبخش است که فرد برای رهایی از رنجها به آن تن میدهد و سعی دارد از شرایطی که به نظرش نامناسب است دور شود تا به خواستههای مورد نظر و عموماً آرزوهای دور و دراز خود دست یابد. مهمترین مسئله در فرار دختران از خانه به منشأ آن، یعنى خانواده برمىگردد. خانواده مکانى مقدس براى عشق ورزیدن به والدین و تجربهی آرامش و امنیت براى هر دخترى شناخته شده است. از آنجا که جایگاه و موقعیت دختران به ویژه در جامعهی ایرانی- با توجه به سنتها و بایدها و نبایدهای خاص خود - داراى حساسیت و اهمیت بیشترى است، بروز این پدیده موجب مشکلات بیشترى براى دختر فرارى و خانوادهی او مىشود.
پاکبودن دختر در خانواده ارزشی مقدس در جامعهی ایران است و تا آنجا پیش میرود که به حد ناموسپرستی میرسد؛ حال بر اثر فرار دختر از خانه، این ارزش زیر پا گذاشته میشود. انگیزهی فرار دختران از خانه، فرار از فضاى فیزیکى خانواده و در و دیوار آن نیست، بلکه فرار از خانواده است. فرار دختران در واقع تعرض به بنیاد مرسوم زمانهای دیروز و امروز است که دیگر خانه را مأمن و پناه خود نمیداند.
فرار از خانه در شرایطى به وجود مىآید که الگوهاى سالم تربیتى در خانواده وجود ندارد. خانواده ازهمگسسته و ناسالم است و والدین نقشهاى صحیح تربیتى و حمایتى خود را اعمال نمىکنند. دختر نوجوان به بلوغ عاطفى رسیده؛ اما بلوغ اجتماعى او شکل نگرفته است.
انگیزه و عوامل فرار
فرار دختران از خانه به گونهای بازتاب و اعتراض به شرایط غیرقابل تحمل حاکم بر خانوادهی آنهاست. در بررسی انگیزههای فرار از خانواده، عمدتاً این موارد بسیار برجسته است: اثبات وجود و جلب توجه دیگران، اجبار والدین برای اجرای تمایلات و خواستههای خویش، رهایی از هنجارها، فشارها و تحمیلها و نیز قید و بندها و آزارهای خانواده، کسب آزادی عمل در رفتارهای فردی و اجتماعی، لجاجت با خانواده، سلب آرامش و ایجاد بدنامی یا مشکل برای آنها به علت عدم تعلّق و دلبستگی به خانواده، تحت فشار قرار دادن دیگران برای تحقق خواستههای خود دربارهی زندگی آینده و موقعیتهای بهتر اقتصادی و... .
در یک تقسیمبندی کلی، میتوان انواع انگیزههای فرار از خانه را در سه دسته قرار داد:
فرار عکسالعملی: وقتی نوجوان در خانواده به فراموشی سپرده میشود و والدین غرق در فعالیتهای روزمرهی خود هستند دست به این اقدام میزند تا مورد توجه قرار گیرد.
فرار برای زندگی راحت: گاهی جوانان و نوجوانان چون خانواده را مانع انجام برخی فعالیتهای خود میدانند و میخواهند، آنگونه که دوست دارند، زندگی کنند و به قول خودشان خوش باشند، از خانه فرار میکنند، تا به گونهای دیگر آزادتر زندگی کنند.
فرار به خاطر آیندهسازی: در این حالت جوان یا نوجوان به دنبال شکلگیری زندگی و ساختن زندگی بهگونهای است که خود میخواهد.
در پس هر انگیزهای، عواملی نهفته است. در ارتباط با عوامل مؤثر بر پدیدهی فرار دختران از خانه نیز باید گفت: نداشتن خاستگاه اجتماعی در خانواده، فقر فرهنگی خانواده پیرامون جنسیت دختر، استبداد خانوادهها، ازدواجهای اجباری، روابط عاطفی ناپایدار پدر با دختر، ضعف اخلاقی والدین و بهویژه پدر، مخالفت با تحصیل دختران، خشونت و سختگیریهای غیرمنطقی و غیراخلاقی و... عوامل رایج و اثرگذار بر فرار دختران از خانه در جامعهی ایرانی است.
هنگامی که دختری فرار میکند، خود و پیرامونش یعنی خانواده و جامعه را تا شعاعی وسیع به طرق مختلف در معرض آسیبها و خطرها زیادی قرار میدهد .فرار آغاز بیخانمانی و بیپناهی است و همین امر زمینهی ارتکاب بسیاری از جرایم را فراهم میکند. ارزشها روزبهروز تضعیف شده، جایگاه والاى یک زن شکسته مىشود و این عمق یک فاجعه است.
پیشگیری بهتر از درمان است
مهمترین گام پیشگیرى و قدم اول، خانواده است. اگر کانون خانواده به لحاظ عاطفی از پایههای محکمی برخوردار باشد و دختران آنچه پس از فرار در جامعه آنان را تهدید میکند آگاه شوند، بهطور قطع آمار فرار کاهش خواهد یافت.
برخوردهاى عاطفى و دوستانه با فرزندان، ابراز محبت به فرزند و اظهار آن به وى، عدم اجبار آنان به ازدواجهاى ناخواسته، عدم تحقیر و سرزنش، نداشتن برخوردهاى خشن و غیرانسانى، عدم اعمال محدودیتهاى بىجا و افراطى، و تعدیل در کلیهای عواملى که موجب فرار دختران از خانه مىشود، باعث کاهش این پدیده خواهد شد. اگر فرزندان نتوانند محرمانهترین اسرارشان را به والدینشان بگویند، به طور حتم آن را در جامعه، به دیگرى خواهند گفت و همین امر مىتواند شروع هر مشکلى باشد.
خانه و خانواده باید بهترین جایگاه برای تأمین نیازهای روحی ـ عاطفی و روانی دختران نوجوان باشد. اگر پدر، مادر و دیگر اعضای خانواده، شرایط سنی دختر نوجوان را در نظر بگیرند و با او همزادپنداری کنند، یقیناً هرگز حتی اندیشهی فرار از خانه به ذهن او خطور نخواهد کرد، چه رسد به اینکه بخواهد برای مدتی یا همیشه از خانه و خانوادهاش دوری گزیند.
همچنین قدمهای بعدی، آگاهسازی نوجوانان به پیآمدهای فرار از منزل است که لازم است در این زمینه آموزشهای لازم به نوجوانان داده شود.
بازگشت به خانه، نزدیک است؟
تا زمانی که فضای خانه و رفتار والدین تغییر نکرده باشد،تنها بازگرداندن دختران فراری به خانه راهحل مناسبی نیست؛ بنابراین، پیش از هر کاری باید سه گام اساسی برداشته شود:
- تعیین دقیق عوامل مؤثر بر فرار از منزل اعم از شرایط خانوادگی یا روانی دختر؛
- تلاش برای برطرف کردن یا کاهش عوامل منجر به فرار؛
- ارائهی آموزشهای لازم به خانوادهها دربارهی شیوهی برخورد با دختری که به منزل بازگشته است برای جلوگیری از خشونت، توهین، تحقیر دختر و همچنین حمایتهای عاطفی لازم.
فرار دختران از خانه، باعث افزایش هزینههای اجتماعی میشود؛ چراکه از طرفی آنها را در معرض آسیبهای بیشتری قرار میدهد و قرار گرفتن در معرض آسیبها، به منزلهی ازدستدادن یکی از نیروهای جامعه است. فرار دختران بزرگترین لطمه و ضربه برای حیثیت و شرافت خانوادگی فرد باشد، این عمل نشانهای از ناکارآمدی خانواده در تربیت فرزند، شکاف نسلی بین والدین و فرزندان و اختلافات خانوادگی است.
منابع:
1. حقیقتدوست، زهرا(1383)؛ عوامل زمینهساز فرار دختران از خانه، رفاه اجتماعی، شمارهی 13.
2. حمیدی، فریده(1383)؛ تأثیر ساخت خانواده بر فرار دختران، پژوهش زنان، شمارهی 10.
3. محمدخانی، شهرام(1386)؛ عوامل روانی- اجتماعی مؤثر در فرار دختران از خانه، رفاه اجتماعی، شمارهی 25.
4. میرزمانی، محمود و دیگران(1383)؛ عوامل زمینهساز فرار دختران از خانه، مددکاری اجتماعی، شمارهی 18.