نصیحتهای مادرانهی بیبیاقدس
ویترین مغازهها پرشده از لباسهای عجیب و غریبی که هرکدام به نوعی ساز مخالف با فرهنگ ایران و ایرانی میزنند. میخواهی برای خودت مانتویی انتخاب کنی که بتوانی هم در دانشگاه بپوشی و هم در محل کار از آن استفاده کنی؛ اما هرچه ویترین مغازهها را از نظر میگذرانی، لباس دلخواهت را نمییابی! یکی آستینهایی کوتاه دارد و دیگری تنگ است؛ یکی رنگی زننده دارد و دیگری... سر برمیگردانی و به آدمهای اطرافت مینگری. فکر میکنی خب آنها هم از همین مغازهها لباس میخرند؛ اما... دختری جوان را با نگاه دنبال میکنی. مانتوی قرمزرنگی پوشیده است که نمیشود به آن گفت مانتو، بلکه به پیراهنی کوتاه و چسبان بیشتر شباهت دارد! متوجه نگاههای چند پسر میشوی که به او اشاره میکنند و بلندبلند میخندند! دختر هم...؛ لبی به دندان میگزی و به یاد حرف بیبیاقدس میافتی که همیشه میگفت: «هر که باشد نظرش در پی ناموس کَسی، پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسی.»
یادت میآید که بیبی با همهی پیریاش همیشه روسری گلدارش را زیر گلو محکم گرهمیزد . میگفت وجودش از کودکی با همین پوشش عجینشده و ای کاش دخترهای امروزی هم از کودکی با پوششی مناسب فرهنگ کشورشان بزرگ میشدند. حالا که به محیط اطرافت دقت میکنی، متوجه میشوی که حرفهای بیبیاقدس بیمورد هم نبوده و اگر نگاه برخی پسران جوان ناخودآگاه به دنبال کسی روان میشود، از همان نحوهی پوشش نابهجاست! حرفهای بیبی را زیر لب زمزمه میکنی: «آخه چشمچرونی هم شد کار! آدم مؤمن و باغیرت هیچ وقت به ناموس دیگری نگاه نمیکنه؛ چون نمیخواد کسی به ناموسش نظر بد داشته باشه.»
چشمچرانی نقطهی مقابل خودنمایی!
یکی از مهمترین اعضای بدن چشم است. چشم نشان از سرّ درون افراد دارد. همانطور که در قرآن آمده است: «او چشمهایی را که به خیانت گردش میکنند، میشناسد و از آن چه در سینهها نهفته باخبر است (غافر، آیهی 19).» پروردگار به آنچه ما انجام میدهیم آگاه است و پنهانِ هر کسی روزی آشکار میشود. پس روزی هرچه را انجام میدهیم و به فراموشی میسپاریم به یاد میآوریم. امروزه چشمچرانی در بعضی افراد مانند یک بیماری و عادتی ناپسند بروز میکند. چشمچرانی به معنای نگاه خیره و شهوتآلود به نامحرم است که با انگیزهی لذتطلبی جنسی انجام میشود. ما در روابط اجتماعی خود با دیگران چه جنس مخالف یا موافق بهطور طبیعی ارتباط حضوری و کلامی داریم و به آنان نگاه میکنیم؛ نگاهی که به هیچ وجه در آن بحث تحریک شهوت و لذت جنسی مطرح نیست. این نگاهها در مقولهی چشمچرانی نیستند؛ اما نگاههای ادامهداری که با انگیزهی لذت جنسی انجام میشود و به تحریکشدن میل جنسی میانجامد، تحت عنوان چشمچرانی تعریف میشود. از نظر روانشناسان، چشمچرانی هنگامی که به صورت یک عادت مزمن درمیآید، یک بیماری روانی تلقی میشود و همانطوری که بیماری سادیسم نقطهی مقابل مازوشیسم است، شهوت و چشمچرانی نیز نقطهی مقابل بیماری خودنمایی است. خودنما، فردی است که خود را در معرض دید دیگران قرار میدهد و چشمچران نیز کسی است که از تماشا و نگاه به دیگران لذت میبرد. خودنمایی در زنها بیشتر دیده میشود؛ در حالی که بیماری اخلاقی چشم در مردها بیشتر رایج است. مردان بهطور طبیعی به زیبایی جنس مخالف حساس هستند و زنان بیحجاب با خودنمایی در عرصهی جامعه، این گرایش مردان را تحریک میکنند. برای همین بیشترین عامل بروز چنین بیماری در مردان حس خودنمایی زنان است. کاری نکنید که امنیت جامعه به خطر بیفتد! در واقع، نگاههای آلوده، مسموم و شهوتانگیز، آتش درون را شعلهور میسازد که فرآیند و محصولی جز فحشا، سیاهی دل، مشکلات و نارساییهای اجتماعی نخواهد داشت. چشمچرانی دام شیطانی، بذر شهوت و رویشگاه فسق و فجور است. چشمچرانی دل را میلرزاند، آرامش و ثبات را از بین میبرد و باعث هرج و مرج، فتنه و فساد در جامعه میشود. چشمچرانی، تیر مسموم و زهرآلود شیطان است که اگر بدون قیدوبند رها شود، امنیت و سلامت جامعه را به خطر میاندازد. بنابراین، جوانی که به کوچه و خیابان راهمیافتد اگر نگاه را کوتاه نکند و از طرفی پوشش اسلامی را رعایت نکند، چشمش به صحنههای شهوتانگیز خواهد افتاد و نیروی قدرتمند شهوت به تحریک درمیآید. در چنین شرایط حساسی، جوان یا باید به عیاشی، فساد و تجاوزگری رویآورد، یا به خواستههای شهوانی جواب مثبت دهد، یا با تخیل و تصور با حالت افسردگی و پریشانی، زندگی بیمارگونهی خود را ادامه دهد و آسایش خانواده را بر هم زند. توصیهی دین اسلام به جوانان، اعم از دختر یا پسر، این است که در خانواده و جامعه عفاف ظاهر و باطن را حفظ کنید. کاری نکنید که امنیت جامعه به خطر بیفتد. آن وقت امنیت خود و ناموستان نیز در معرض خطر است و... به قول بیبیاقدس: «چشمچرانی هم شد کار!»