نوع مقاله : احکام
احکام و آداب تربیت فرزند
به قلم حجتالله حاجیکاظم
برای ما، از واجببودن احترام به پدر و مادر زیاد گفتهاند؛ اما از اینکه وظایف پدر و مادر دربارهی فرزندان چیست، کمتر شنیدهایم. انگار نوعی «پدرومادرگرایی» در بیان احکام وجود داشته است. شاید هم به این خاطر است که پدر و مادر بهدلیل دلسوزی خود، همیشه دنبال بهترینها برای فرزندانشان هستند و بچهها بیشتر محتاج راهنمایی پدر و مادر فرض شدهاند.
پدر و مادرها روش خود را دارند. آنها بهترین را برای فرزندانشان میخواهند؛ اما آیا واقعاً بهترین را میشناسند؟ میان دهها روش و نظریهی تربیتی، چگونه یکی را انتخاب و دیگری را کنار میگذارند؟ درواقع بیاطلاعترین آدمها هم، فلسفهی تربیتیای دارند که به آن عمل میکنند. روانشناسیهای امروز ـ با همهی ارزشمندی خود ـ ضمن اینکه به آخرت کمتر میاندیشند، با آزمون و خطا به دست آمدهاند و رشد میکنند و شاید ما نیز قربانی آن باشیم. راه انبیا و چارچوبی که دین معرفی میکند، آزمون و خطاهای بیجا را کم میکند و به ما در انتخاب نظریههای تربیتی یاری میرساند.
اینبار فقه تربیتی که با همت «آیتالله اعرافی»، بزرگمرد فقه تربیت برای فهم باید و نبایدهای تربیتی پایهگذاری شده، به کمک ما خواهد آمد. در این شماره، احکامی را خواهیم دید که شاید به عمر خود دربارهی آنها چیزی نشنیدهایم. برخی از این موارد الزامی (واجب یا حرام) و برخی غیرالزامی (مستحب یا مکروه) است. در همهی این موارد، به استنباط فنی از متن دین توجه شده است و سلیقههای شخصی در آنها دخالتی ندارند.
کدام روش تربیتی را انتخاب کنم؟
پدر و مادر، برای انتخاب روش تربیتی هم وظایفی دارند. اگر روشهای مختلفی میان صاحبنظران وجود دارد، آنها نمیتوانند با شیر یا خط انداختن، یکی را انتخاب کنند. برخی احکام انتخاب روش تربیتی چنین است:
1. مستحب است والدین در انتخاب روش تربیتی از کارشناسان کمک بگیرند؛
2. انتخاب روشی که کمترین اثرگذاریها را داشته باشد، واجب است؛
3. مستحب است بهترین روش تربیتی به کار گرفته شود (براساس روایاتی که تأکید میکنند: «خداوند دوست دارد اگر کاری انجام میدهید، آن را محکم و استوار انجام دهید»)؛
4. مستحب است والدین در انتخاب روش تربیتی، اولویتها را در نظر بگیرند (برای مثال انتخاب روشهای «محبتمحور» نسبت به «الزامکننده و تحمیلی»، «آگاهیبخش» نسبت به «تلقینی» و روشهای «مبتنی بر مشارکت و فعالیت» نسبت به روشهای «مربیمحور»)؛
5. زیانرساندن به فرزند حرام است و از این جهت، بر والدین واجب است روشها و ابزارهایی را انتخاب کنند که زیان کمتری از نظر جسمی، روانی و معنوی (برای حال و آیندهی فرزند) داشته باشد (بقره، 233)؛
6. در صورتی که والدین مجبور به انتخاب روشی آسیبزا شدند، باید روشی انتخاب شود که آسیب کمتری در بر دارد؛
7. اقدامات آموزشی و پرورشی، نباید با عبور از خطقرمزها و حرامهای الهی دنبال شود. اگر والدین در تشخیص راه مجاز و غیرمجاز مردد شدند، واجب است به کارشناس مراجعه کنند؛
8. واجب است پدر و مادر در انتخاب روشها و ابزارها، توان ذهنی، روانی و جسمانی فرزندان خود را در نظر بگیرند و تکالیف آموزشی و تربیتی بیش از حد توانشان را به آنها تحمیل نکنند (به حکم عقل و نیز بنا بر روایت اصول کافی مبنی بر امر به اینکه «از آنچه در توان فرزندت نیست بگذر»).
نگاهم به مسائل تربیتی فرزندانم چه باشد؟
1. بهرهمندی از حس مسئولیت دربارهی فرزندان مستحب است و در مواردی که وظیفهی واجبی برعهدهی آنان است، قبول مسئولیت واجب است.
2. لازم است پدر و مادر به این موضوع توجه کنند که ممکن است علاقهی آنان، از حالت طبیعی خارج شود و مانع رشد معنوی کودکان باشد (براساس آیات قرآن کریم، وابستگی افراطی که موجب خارجشدن پدر و مادر از مسیر حق و عدالت باشد، حرام است).
3. مستحب است پدر و مادر، نگرشی جامع، متعادل و زیبا به فرزندان داشته باشند.
برخی از نگرشهای مستحب و مورد تأکید چنین است:
- o فرزندان را هدیهی الهی بدانند؛
- o آنان را مایهی زینت زندگی دنیا بدانند؛
- o آنان را کمککار خود در نظر بگیرند (نه سربار خویش)؛
- o فرزندان را دستمایهی کمال و امتداد وجودی خود و موجب جلب ثواب و مقامات معنوی حتی پس از مرگ بدانند؛
- o این موضوع را در نظر بگیرند که برخی امتحانات الهی، از طریق فرزندان است، و در صورت مراقبتنکردن، موجب دوری از خداوند و ضرر میشود.
چگونه و چه هنگام دربارهی فرزندم مشورت کنم؟
1. براساس آیات قرآن کریم، همفکری و مشورت والدین با کارشناسان و نیز با یکدیگر در امور مربوط به فرزندان ـ به میزان ضرورت ـ واجب است و دربارهی مسائل غیرضروری آنان، مستحب (طلاق، 6). این واجب بودن مشورت، در همهی امور فرزند شامل امور بدنی، عقلانی، اعتقادی، اخلاقی، عبادی، سیاسی، اقتصادی، شغلی، مهارتی، اجتماعی، جنسی و... است.
2. وجوب مشورت دربارهی امور فرزندان بر پدر و مادر، از سن شیرخوارگی و کودکی تا دوران بزرگسالی آنان ادامه دارد.
3. در صورت وقوع طلاق نیز، همفکری پدر و مادر در امور مربوط به فرزندان همچنان واجب خواهد بود و ادامه خواهد یافت. بنابراین پدر و مادر نمیتوانند جدایی خود را برای رهاکردن امور فرزند یا انداختن آن به دوش دیگری بهانه کنند.
4. اگر پدر یا مادر از دیگری مشورت ضروری بخواهد، بر طرف مقابل واجب است با او همکاری کند.
5. انجام وظیفهی مشورت، نیازی به نیت تقرب به خداوند (قربت الی الله) ندارد؛ اما نیت تقرب، موجب افزایش ارزش عمل خواهد بود و آثار تربیتی غیرمستقیمی نیز برای فرزندان خواهد داشت.
باید و نبایدهای عدالت بین فرزندان چیست؟
1. رعایت عدالت در همهی امور مربوط به فرزندان، مثل امکانات مادی، محبت ورزیدن و... بر والدین واجب است.
2. عدالت به معنای مساویدانستن فرزندان نیست، بلکه بنا بر دو شاخص «نیاز» و «ظرفیت»، میزان توجه پدر و مادر به فرزندان تنظیم میشود.
3. در مواردی که نیاز معقول یکی از فرزندان بیشتر است (مثل نیاز به تحصیل بیشتر یا معلولیت خاص)، لازم است پدر و مادر از وی بیشتر حمایت کنند؛ مگر اینکه موجب اختلاف و فتنهانگیزی میان بقیهی فرزندان شود.
4. ملاک تشخیص تبعیضبودن یا نبودن، عرف است. بنابراین میزان بسیار اندکی از تبعیض بیجا که بهعلت اندکبودنش، از نظر عرف تبعیض به حساب نمیآید، حرام نیست.
5. حرامبودن تبعیض بیجا دربارهی فرزندان، در مواردیست که پدر و مادر دارای اختیار و توانایی در آن عمل باشند؛ وگرنه واکنشهای محبتی ناخودآگاه آنان که در اختیارشان نیست، حرام نخواهد بود.
به امید آنکه با رعایت چارچوب نگاه دینی به تربیت، آیندهی خود و فرزندانمان را تضمین کنیم و از هدایتهای انبیای الهی بهرهمند شویم.