نوع مقاله : کلید

10.22081/mow.2018.66223

لطفا الگوی عملی باشید نه نسخه‌ی تجویزی

مریم خیری

 

امام باقر(ع) به امام صادق(ع) می‌فرمایند: «وقتی کودک به سه‌سالگی رسید، به او یاد بده لا اله الا الله بگوید. پس از آن وقتی سه سال و هفت ماه و بیست روزش شد، او را به گفتن محمد رسول الله آموزش بده و سپس در چهارسالگی، به گفتن صلوات فراخوان. در پنج‌سالگی اگر کودک قادر به تشخیص چپ و راست بود، او را برابر قبله قرار بده و سجده بیاموز. در شش‌سالگی نماز، رکوع و سجود را به وی بیاموز. وقتی هفت سالش تمام شد، زمینه را برای یادگیری وضو آماده کن و او را به نمازخواندن دعوت نما. در پایان نه‌سالگی، وضوی صحیح را به او بیاموز و به نماز خواندن ترغیب کن.»

درواقع عمق باورهای انسان، به میزانی که ریشه‌دار باشند و عقبه‌ی طولانی‌تری داشته باشند، بیشتر خواهد بود. باورهایی که در کودکی در روح و جان آدمی ریشه دوانده‌اند، در گذر زمان کمتر دست‌خوش تغییر و دگرگونی خواهند شد.

اصولاً تربیت انسان، امری تدریجی و مستمر است و سال‌ها قبل از تولد شروع می‌شود و تا پایان عمر ادامه دارد. ایجاد و تعمیق باورهای دینی نیز، ذیل مجموعه‌ی تربیت، روندی مستمر و تدریجی را شامل می‌شود که از ابتدای تولد کودک، نیازمند توجه و دقت کافی از جانب والدین است.

هرچه زودتر بهتر

سال‌های اولیه‌ی زندگی کودک را برای آشنایی او با مفاهیم و ارزش‌های دینی از دست ندهید. چند سال قبل از این‌که دختران‌مان به سن تکلیف برسند، می‌توانیم در قالب‌هایی چون بازی‌های دسته‌جمعی، شعر و نمایش خلاق، کودک خود را با بخش قابل توجهی از مفاهیم دینی آشنا کنیم. خوبی این کار این است که در آرامش و شادی، این بخش مهم از تربیت را پشت سر خواهیم گذاشت؛ ضمن این‌که کودکان نیز با روی باز پذیرای آن خواهند بود.

مولوی، مثالی راجع به این بیان کرده که هرچه انسان بزرگ‌تر می‌شود، صفاتش قوی‌تر و ریشه‌دارتر می‌گردد و می‌گوید: «مردی درختی را در گذرگاهی کاشت و مردم از این کار در رنج بودند. او قول داد که سال دیگر آن را بکند؛ اما سال دیگر، کار را به سال بعد موکول کرد و سال‌های بعد نیز به همین ترتیب عمل کرد. از طرفی درخت سال به سال ریشه‌دارتر و خارکن ضعیف‌تر می‌شد؛ یعنی میان رشد درخت و قوّت او نسبت معکوس بود.» حالات انسان، مانند خاربن و خارکن است و روزبه‌روز صفات در انسان عمیق‌تر و اراده‌ی او ضعیف‌تر می‌شود. بنابراین قدرت جوان در اصلاح نفس خود، از فردی کهنسال بیشتر است.

 

لطفاً الگوی عملی باشید

بسیاری از والدین برای آموزش مسائل دینی، به صحبت‌های مستقیم و نصیحت‌گونه بسنده می‌کنند؛ حال آن‌که در انواع متون تربیتی، برای این نوع از تربیت ارزش زیادی قائل نیستند؛ چراکه کودکان از سنین بسیار پایین، عموماً سعی در تقلید از والدین خود دارند. با این حساب، اگر والدینی خود اهل عمل به واجبات و دوری از محرمات باشند، ناخودآگاه بخش اعظمی از مسیر تربیت دینی را طی کرده‌اند. در دنیایی که پر از الگوهای مختلف و با رنگ و لعاب است، پدر و مادر می‌توانند برای کودک‌شان الگو باشند؛ به شرطی که کنار عمل به تکالیف الهی، پیوند عمیق قلبی با کودک خود برقرار کنند. ایجاد رابطه‌ی صمیمانه بین دختران و والدین‌، می‌تواند در الگوپذیرشدن آن‌ها اثر مثبت داشته باشد.

وظیفه‌ی والدین در قبال بی‌اعتنایی کودکان به تکالیف شرعی چیست؟

اولین نکته‌ای که والدین باید مد نظر قرار دهند، این است که تصویر درستی از مفهوم خدا برای دختران مکلف خود ایجاد کنند. کودک ما باید بداند که با چه کسی ارتباط برقرار می‌کند. وقتی کودک به این درک برسد که خداوند بزرگ با تمام عظمتش بر همه‌ی اعمال و گفتار او ناظر است و مشتاق و پذیرای او، میل به انجام تکالیف شرعی برای خشنودسازی پروردگار در وی شکل می‌گیرد. درضمن کودک باید به مفهوم اعمالی که انجام می‌دهد، علم داشته باشد؛ علم به محتوای نماز، علم به فلسفه‌ی روزه و... .

متأسفانه بسیاری از والدین، این تکالیف دینی را بدون هیچ تبیین و توضیحی از کودک می‌خواهند و در ازای سر باززدن کودک نیز، ناراحتی به وجود می‌آورند.

اهمیت ترغیب و تشویق را جدی بگیریم

ما باید بیشتر بچه‌ها را به سمت اعمال دینی، چون نماز ترغیب کنیم. ترغیب نیز چند عامل نیاز دارد: یکی این است که محیط مساعد باشد. مثلاً خوب است برای خواندن نماز تلویزیون خاموش باشد. البته نه این‌که برویم و تلویزیون را خاموش کنیم؛ چراکه در این صورت بدتر و حساس‌تر می‌شوند. اگر تلویزیون خاموش است، فضا آماده است. حتی در زمان قدیم، خیلی از پدر و مادرها در خانه اذان می‌گفتند. چرا اذان‌گفتن قبل از نماز مستحب است؟ یکی از دلایلش این است که انسان را به نماز ترغیب می‌کند؛ نکته‌ی دیگر این است که می‌توانیم از تشویق‌ها، برای ترغیب فرزند خود به انجام تکلیف استفاده کنیم. تشویق، نه به این معنا که در قبال کارِ خوبِ فرزندمان برایش کادوی قدردانی ترتیب دهیم؛ چراکه این عمل، خود در درازمدت آسیب‌زاست؛ بلکه تشویق به‌معنای ایجاد انگیزه و تقویت نیروی درونی است. تشویق می‌تواند در قالب کلمات باشد. مثلاً وقتی فرزند خود را در حال ادای یک واجب الهی می‌بینید، با ابراز خشنودی در قالب جملاتی چون «من واقعاً خوشحالم که دخترم را در حال خواندن نماز می‌بینم» یا «وقتی تو نماز می‌خوانی، تمام وجودم غرق در لذت می‌شود»، به او اعلام کنید که قلباً از داشتن چنین فرزندی به خود می‌بالید.

چشم‌پوشی را فراموش نکنید

نکته‌ای که در تأدیب کودکان باید به آن توجه شود، رعایت اصل چشم‌پوشی در برخورد با اشتباهات و خطاهای آنان است. امام سجاد(ع) می‌فرمایند: «حق خردسال این است که در آموزش، با او به‌مهربانی رفتار شود و از اشتباهات و خطاهای وی چشم‌پوشی گردد. همچنین براساس مدارا با او رفتار و به وی مددرسانی شود.»

 

واقعیت این است که پایه‌های تربیتی کودک، در خانه نهاده می‌شوند و به هر میزانی که با فرزند خود ارتباط همدلانه‌ای داشته باشید، می‌توانید روی پذیرابودن او در قبال گفته‌ها و توصیه‌های خود حساب کنید.

 البته در این کار ممکن است ناملایماتی از فرزندان سر بزند یا گاهی دیده شود که در انجام دادن تکالیف خود کاهل هستند. اگر بکوشیم این مشکلات ریز و درشت را با تشویق و ترغیب و گاهی هم با چشم‌پوشی پشت سر بگذاریم، مسیر تربیت دینی فرزند خود را با آرامش و اطمینان بیشتری طی خواهیم کرد.