نوع مقاله : خبر در خبر
درد معمولیبودن
«چای نمیخورم، فقط دمنوش؛ اخبار ایران را گوش نمیدهم، فقط خبرگزاریهای آنور آبی؛ مانتو و شلوار نمیپوشم، فقط دامنهای گلگلی و پیراهنهای قشنگ؛ عاشقِ کتاب و گل و قهوهام؛ ورزش میکنم؛ کافه میروم؛ متخصص پوست دارم؛ از مشاورهرفتن ابایی ندارم؛ زندگیام را خودم میسازم؛ عاشقِ سینما هستم؛ شبیه مادرم نیستم؛ پرنسس شوهرم هستم؛ من دختری حساسم و... .» شاید جملات بالا را شنیده باشید یا چنین مضامینی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، بهویژه اینستاگرام توجهتان را جلب کرده باشد. اگر کمی به دوروبرمان نگاه کنیم، متوجه میشویم که بسیاری از اطرافیانمان و شاید خود ما، در تلاشیم تا از رنج «معمولیبودن» فرار کنیم و خاص باشیم؛ آنقدر خاص که به چشم بیاییم و ادعایمان بشود که شبیه دیگران نیستیم. تب «متفاوتبودن»، باعث شده که بسیاری از آدمها، بهویژه خانمها، برای خود هنر، شغل یا تفریحی باکلاس دستوپا کنند، به چیزی چنگ بیندازند و با نسبتدادن خود به گروهی از افراد که ویژگیهای شاخص دارند، متفاوتبودن خویش را فریاد بزنند؛ عدهای خود را فمنیسم میدانند، بعضی حامی حیوانات میشوند، عدهای حرفهای منورالفکری میزنند و بعضی با زدن سنگ حفاظت از محیط زیست بر سینه، خود را از باقی افراد جدا میکنند. شبکههای اجتماعی، این روزها میل به متفاوتبودن را در افراد بیشتر کردهاند. هر فرد در صفحهی خود، سعی دارد برجستهبودن فردیت خود را ثابت کند و بگوید که شبیه دیگران نیست.
گاهی میل به تفاوت، آنقدر زیاد میشود که افراد به فعالیتهای خطرناکی دست میزنند. یکی از دلایل اصلی زنان برای عملهای جراحی، بوتاکس و تزریقهای گوناگون، میل به متفاوتبودن است. بهطور کلی «مد»، یکی از شکلهای مقاومت افراد در برابر یکسانبودن است. فرد با مد، سعی میکند وجود متفاوت خود را حفظ کند. ظهور آدمهای عجیب و غریب و خاص ـ چه از نظر رفتار و تفکر و چه از نظر پوشش و ظاهر ـ برای پیکار با یکسانبودن است.
متفاوتبودن به معنای خوب یا بدبودن نیست؛ اما زمانی دردسرساز میشود که شما بهخاطر دیگران و برای جلب نظر و رضایت آنها، از خود واقعیتان دست بکشید و کارهایی انجام دهید که دوست ندارید و نقشهایی بازی کنید که حتی باب میلتان نباشد. اگر شما هم میل به خاصبودن دارید، به درون خود رجوع کنید. هر انسان در نوع خود، بینظیر و شگفتانگیز است. هر انسان و هر زنی، درون خود ویژگیهایی دارد که او را از دیگران متمایز میکند. سعی کنید برای متفاوتبودن، تحت تأثیر جوّ قرار نگیرید و با ویژگیهای مورد پسند جامعه همسو نشوید، بلکه تفاوت درونی خود را ابراز کنید. اگر شبیه آنچه جامعه دوست دارد شوید، شاید لایکها و کامنتهای زیادی دریافت کنید؛ اما از خودِ واقعیتان فاصله میگیرید. هرچه از خود واقعیتان دور شوید، اضطراب و احساس غم، بیشتر سراغتان میآید. شاید لبهایتان بخندد، اما چشمهاتان برق نخواهد زد. اگر شما دوست دارید دامن را با کتانی بپوشید، عیبی ندارد؛ اما اگر تنها برای متفاوتبودن کتانی را همراه دامن پا میکنید، مطمئن باشید حسِ خوبی برایتان نخواهد داشت. در دنیا هر انسانی، رنگِ مخصوص خود را دارد؛ با هرچه سعی میکند رنگِ واقعیتان را عوض کند بجنگید؛ چه جوّ خانواده و جامعه و چه فضای مجازی و اینستاگرام. یادتان باشد شما یکی از معجزههای خلقت هستید و باید بهترینِ نسخهی خود شوید.
یک بانوی موفق
دختر سلحشور
در روزگاری که بعضی دخترانِ جوان کشور، اسلام و حجاب را مانع موفقیت میدانند، او در جایگاه برتر قرار میگیرد و از به گردن آویختنِ مدال خوشرنگش، غرق افتخار میشود. در روزهایی که شبکههای آنور آبی قصد دارند با هر ترفندی حجاب از سر دختر ایرانی بردارند و شعارِ آزادنبودن زنان ایران را سر میدهند، او نشان داد که میتوان در همین مرزوبوم نفس کشید، با حجاب بود و موفق شد. در روزگاری که اینستاگرام، تلگرام و...، دختران را به آزادیهای یواشکی و بیحیایی و بیپروایی دعوت میکنند، او نشان داد که شجاعت به برداشتنِ روسری نیست، بلکه به جنگیدن برای گرفتنِ مدالِ جهانیست.
«مرجان سلحشوری»، از دختران تکواندوکار کشورمان، برای قهرمانی از جان مایه گذاشته است. او علاوه بر پیروزی غرورآفرینش، بار دیگر ثابت کرده که دخترِ ایرانزمین، میتواند با حجاب، با عقایدِ بهحق، با حفظ ارزشها و با مدد شهدا، وارد گود شود و سربلند باشد. زمان اهدای مدالهای این رشته، وقتی رئیسجمهور اندونزی مدال نقرهی ورزشکار کشورمان را بر گردنش انداخت، دستش را به سمت بانوی نقرهای کشورمان دراز کرد که دست بدهد و سلحشوری، از این کار خودداری کرد. او دستش را روی سینه گذاشت و با ادای احترامِ تمام، ملکهبودن خود را فریاد زد. سپس مدالِ خوشرنگش را به «شهید گیتینما» تقدیم کرد تا نشان دهد که جوانانِ جنگندیده، قهرمانهای خود را از یاد نبردهاند.
قهرمانبانوی کشور ما میگوید: «تقریباً مطمئن بودم که مدال خواهم گرفت.» او نه به پشتوانهی قدرت خود، بلکه به پشتیبانی یک شهید این حرف را زده است. او گفت: «زمان اعزام، دور مزار شهید گمنام در فدراسیون جمع شدیم و به هر یک از ما یک پلاک دادند. روی مدال من، اسم شهید گیتینما بود.» نکتهی جالب اینجاست که شهید گیتینما، یکی از شهدای ورزشکار بوده و این اتفاق، نشان میدهد نگاهِ مهربان شهدا، همواره همراه جوانهاست. بعد از این اتفاق، بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی، به رفتارِ خانم سلحشوری واکنش نشان دادند و با اعتراض از شبکههای ماهوارهای و مسیح علینژاد که همواره شعارِ برابری افراد و آزادی عقیده سر میدهند، خواستند تا موفقیت این بانوی باحجابِ ایرانی را در برنامههای خود مطرح کنند؛ اما اینبار هم ثابت شد که دشمنان دین، نه مدافعِ انسانیت و برابری، بلکه مدافع بیحجابی و ولنگاریاند.
این عزیزان گفتهاند:
کارشناس ارشد مدیریت رسانه: «مدیریت انتخاب در فضای واقعی، نوجوان را از سردرگمی فرهنگی و هویتی در فضای مجازی نجات میدهد.»
ـ کاش راهی برای نجات پدر و مادرها هم ارائه میدادید.
کارشناس ازدواج: «بهجای تعیین مهریهی بالا، از شروط ضمن عقد غافل نشوید.»
ـ مشکل اینجاست که بعضیها، از شروط ضمن عقد، فقط حق طلاق رو میشناسند.
طالبی، عضو شورای فرهنگی و اجتماعی زنان: «چرا سوئد با وضعیت نامناسب جنسی، برای ما برنامهی توانمندسازی زنان اجرا میکند؟»
ـ چون سوئد است؛ یک کشورِ خارجی. آیا این برای شما کافی نیست؟
معصومه ابتکار، معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده: «دولت، مصمم به عملیکردن طرح بیمهی زنان سرپرست خانوار است.»
ـ تا گوساله گاو شود... .
بانوی مکزیکی مسلمان: «حجاب، احساس امنیت فوقالعادهای به من میدهد.»
ـ بانوجان، لطفاً کمی بلندتر بگو. بعضیها خودشون رو به خواب زدهاند.
سیدهفاطمه ذوالقدر: «دولت، مصوبات حمایتی زن و خانواده را اجرا نمیکند.»
ـ دولت دقیقاً چهکار میکند؟
روحالله بابایی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس: «فضای مجازی، طلاق توافقی را در روستاهای دورافتاده هم گسترش داده است.»
ـ اون مرغه هست که انجیر میخوره و نوکش کجه، اونم تقصیر فضای مجازیه.
فاطمه دولتی