نوع مقاله : مهارت
راهکارهای کلیدی که با بهکارگیری آن، میتوانید فرزندتان را به درس و مدرسه علاقهمند کنید
تیتر: بوی ماه مهر
نویسنده: بابک مسعودی
بچهها عاشق آموختناند. کنجکاوی آنها دربارهی هر موضوع تازه و سؤالهای بیامانی که به زبان میآورند، اشتیاق آنان به یادگیری را نشان میدهد؛ اما چه اتفاقی میافتد که بعضی بچهها مدرسه را دوست ندارند، از درس و مشق فراریاند و با ورود به مدرسه علاقهی آنها به یادگیری کاهش مییابد؟ چگونه میتوانیم میل به یادگیری و انگیزهی آموختن بچهها را افزایش دهیم و آنان را برای زندگی در خانهی دومشان آماده کنیم؟
..........................................
جایزه، همیشه هم کارساز نیست
برای ایجاد انگیزه و علاقه به درسخواندن، بسیاری از والدین سراغ جایزه و پاداش میروند. البته استفاده از انگیزههای بیرونی، مؤثر است، اما فراموش نکنیم که برای همیشه نمیتوان با خوراکی، بازی و چیزهای جورواجور، فرزندان را به درسخواندن تشویق کرد. باید این انگیزههای بیرونی، کمکم به انگیزههای درونی بدل شوند. برای این کار، از همان ابتدای تحصیل و حتی قبل از آن، باید دست به کار شوید. یکی از مهمترین انگیزهها برای یادگرفتن چیزی، نیاز به آن است. وقتی در کارتان به سؤالی برمیخورید، چهکار میکنید؟ وقتی میخواهید غذا یا کیکی تازه بپزید، چه میکنید؟ وقتی میخواهید فیلم خوبی ببینید یا از نحوهی کار دستگاهی سردربیاورید، چطور؟ به احتمال زیاد خودتان شروع به جستوجو میکنید. سؤال میپرسید، مطالعه میکنید، در اینترنت میگردید و آنچه را میآموزید، به احتمال زیاد تا مدتها به یاد دارید. این دقیقاً همان کاریست که باید دربارهی فرزندتان انجام دهید.
1. هر وقت و به هر دلیلی، سؤالی دربارهی موضوعی، برای فرزندتان پیش میآید و میبینید به آن علاقهمند است، با او همراه شوید تا در کتابها، اینترنت و... دنبال پاسخ آن بگردد. کمی زمان و حوصله میخواهد. اگر خودتان حالش را ندارید، انتظاری هم از فرزندتان نداشته باشید.
2. در مسائل روزمرهی زندگی، از دانستههای فرزندتان استفاده کنید. مثلاً اگر تازه خواندن و نوشتن را یاد گرفته، اجازه بدهید لیست خرید را او بنویسد یا فاکتور فروشگاه را چک کند. حتی در پخت غذا، تمیزکردن خانه و بسیاری موارد دیگر، دانستههای تازهی او در مدرسه یا از منابع غیردرسی، میتواند مفید باشد. به او نشان بدهید که یاد گرفتنش چه فایدهای دارد.
3. ایجاد نیاز کنید. از او بخواهید کاری را برعهده بگیرد که بهخاطرش لازم باشد قدری تلاش کند و اطلاعات تازه به دست آورد. البته مثل یک پروژه یا موضوع تحقیقاتی، لازم نیست با مسئله برخورد کنید. اگر این کار علاقهی فرزندتان را کم میکند، بیشتر آن را به یک بازی یا یک موضوع هیجانانگیز بدل کنید.
4. او را به طبیعت، بازدید از باغها، مزارع و کارخانهها ببرید تا با گشتوگذار در محیط، آنچه را در کتابها خوانده، تجربه کند. داشتن پیشزمینهای از آنچه درس داده خواهد شد، به او کمک میکند علاقهاش را به موضوع حفظ کند.
هر کاری جای خود دارد
به او کمک کنید زمانبندی مشخصی برای درسخواندن و دیگر کارهایش در طی روز داشته باشد. وقتی تکالیف به آخر شب برسند یا وقتی بعد از مهمانی یا تماشای سریال، تازه قرار باشد همه بیدار بمانند تا تکالیف درسی فرزند خانواده انجام شود، وقتی قرار باشد صبح دنبال وسایلش بگردد، انجام تکالیف و مدرسهرفتن نهتنها برای کودک، بلکه برای همهی خانواده به نوعی عذاب بدل خواهد شد؛ اما در این باره چند نکته را فراموش نکنید:
1. فقط برای درس و تکلیف برنامهریزی نکنید. قرار است این برنامه برای فرزندتان جذاب باشد. بنابراین دیگر کارهای مورد علاقهی او مثل بازی، نقاشی، تماشای سریال، پارکرفتن با شما و... را هم در برنامه قرار دهید؛
2. برنامههای روزمرهی معمول را در نظر بگیرید. قرار نیست این برنامه، کل برنامهای را عوض کند که خود شما و فرزندتان به آن عادت کردهاید. چنین کاری به احتمال زیاد، به شکست برنامه منجر خواهد شد. اگر همیشه کارتون خاصی را میدیده یا سر ساعت مشخصی غذا میخورده، همان را در برنامه قرار دهید؛ سپس بقیهی کارها را تنظیم کنید؛
3. با کمک فرزندتان، یک ساعت بزرگ و زیبا درست کنید و آن را به دیوار اتاقش، بالای تختش یا هر جا که احساس تعلق بدان دارد نصب کنید. روی ساعت، با استفاده از رنگ و شکل، ساعتهای مربوط به کارهای مشخص روزمره، مثل خواب، غذا، بازی، کارتون و انجام تکالیف را علامت بزنید؛
4. به برنامهریزی فرزندتان اهمیت دهید. اگر خودتان یک روز به خاطر خرید، یک روز برای مهمانی و روز بعد به دلیل خانهتکانی، برنامهی فرزندتان را نادیده بگیرید، نمیتوانید از او انتظار داشته باشید که برای برنامهریزی ارزشی قائل شود. اگر شما مجاز باشید هر وقت خواستید همهچیز را به هم بزنید، چرا او چنین حقی برای خودش قائل نشود؟ بهتر است از قبل برای چنین پیشآمدهایی، جایی در برنامهها گذاشته باشید.
همهچیز بیست نیست
اگر فرزندتان به مدرسه میرود، برای خودتان مشخص کنید که هدف شما از تحصیل او چیست. احتمالاً میگویید موفقیت در آینده، تحصیلات عالی، شغل خوب، شعور و مهارتهای اجتماعی. یک سؤال مهم: جایی از این لیست، نمرهی بیست هم هست؟ والدین معمولاً فراموش میکنند که هدف اصلی چیست. یادشان میرود که موفقیت، بیشتر به اعتمادبهنفس مربوط است تا به نمرهی بیست. برای همین هم با پافشاری روی نمره و نتیجهی امتحان، به اعتمادبهنفس، انگیزهی یادگیری و... در فرزندشان ضربه میزنند.
1. میتوانید لیستی از اهداف واقعی تحصیل را در جایی بنویسید و هرازگاهی به آن سری بزنید تا یادتان نرود.
2. تواناییها و علایق فرزند خود را کشف کنید و اجازه دهید بر پایهی علایق و شخصیت خود پیش برود و چیزی را به او تحمیل نکنید. وقتی او بتواند به علایقش برسد، آنگاه به احتمال زیاد در برابر یادگیری دیگر دروس هم، لجبازی و مقاومتی نشان نخواهد داد. اعتمادبهنفسی که در رسیدن به علایقش به دست میآورد، به او کمک میکند که از عهدهی بقیهی درسها برآید.
3. فرایند یادگیری، تلاش برای انجام آنچه از او خواسته شده، پشتکار، برنامهریزی و دقت را تشویق کنید، نه نمره و نتیجهی نهایی را.
4. اگر میبینید دنبال موضوعاتی میرود که به درسهایش مربوط نیستند، جلویش را نگیرید. بگذارید از یادگرفتن لذت ببرد و این روحیه را در او از بین نبرید. در عوض، تلاشش را تحسین و او را راهنمایی کنید که از همین روش، برای بهتر آموختن درسهایش هم استفاده کند. با این حال، انتظار نداشته باشید که به همهی موضوعات، به یکاندازه توجه کند.
نزدیک او باشید
مهم است که رابطهی خوبی با فرزند خود برقرار کنید. این رابطه و احساس امنیتی که به فرزند خود میدهید، باعث میشود بهموقع از مشکلاتش باخبر شوید و برای آنها فکری کنید. بهعلاوه، حرفزدن، از فشاری که بر کودک شما وارد شده میکاهد و به او فرصت میدهد با موضوع بهتر کنار بیاید.
1. همیشه پس از مدرسه، زمانی را بگذارید و به تعریفهای فرزندتان از مدرسه بادقت گوش کنید. شاید به نظرتان تکراری، بچهگانه و کسلکننده برسد؛ اما راهیست برای نشاندادن علاقهای که به او و زندگیاش دارید، و او، این را میفهمد.
2. وقتی قرار است به او گوش بدهید، نزدیکش باشید و سعی کنید رابطهی چشمی خوبی با وی برقرار کنید. در حال روزنامهخواندن و غذاپختن، شاید شنیدن باشد؛ اما گوشکردن نیست. قرار نیست گزارشی کلی از اتفاقهای روزمره بگیرید، بلکه قرار است کشف کنید فرزندتان آن روز در مدرسه چه تجربه و احساسی داشته و چطور از عهدهی آن برآمده است، تا اگر لازم بود، به او کمک کنید.
3. تماس خود را با مدرسه قطع نکنید. سعی کنید هرازگاهی به مدرسه سری بزنید و در جریان امور باشید.
بگو با کی دوستی
دوستان و همکلاسیها از عواملیاند که روی علاقهی فرزندتان به مدرسه بسیار مؤثر خواهند بود. او اگر بتواند دوستان خوبی پیدا کند، با علاقه به مدرسه خواهد رفت؛ ولی اگر تنها باشد یا در مدرسه بچهها تحقیرش کنند، دیگر علاقهای به آنجا نخواهد داشت. اگر در این باره ضعفی وجود دارد، فکر نکنید لزوماً با مرور زمان بهتر خواهد شد. شاید این اتفاق بیفتد، اما تأثیر مشکلات فعلی، ممکن است تا مدتها باقی بماند.
1. مطمئن شوید که فرزندتان مهارتهای دوستیابی را بلد است و اگر شک دارید، یا اینطور نیست، زود دست به کار شوید. میتوانید از کتابها و کلاسهای مخصوص استفاده، یا حتی به روانشناس کودک مراجعه کنید.
2. سعی کنید با دوستان فرزندتان در مدرسه آشنا شوید و با خانوادههایشان ارتباط برقرار کنید. میتوانید هرازگاهی دور هم جمع شوید و بدین ترتیب، هم نظارت بهتری روی روابط فرزندتان خواهید داشت و هم بیشتر به او کمک خواهید کرد. اعتمادبهنفسش نیز بیشتر میشود.
3. با خودتان روراست باشید. اگر از آن دسته والدینی هستید که مدرسه، امکانی برای نفسکشیدن و راحتشدن شما از دست بچههاست، احتمالاً علاقهای به مسائل مدرسه هم از خود نشان نخواهید داد؛ اما یادتان نرود که این رویه، در آینده مشکلات شما را دوچندان خواهد کرد.