نوع مقاله : کلید
ستارههای سوار بر موج
محبوبه ابراهیمی
انتهای سال 1396 بود که هشتک «دختران خیابان انقلاب»، فضای مجازی را پر کرد. عکسها و کلیپهای دختری که روسری سفید خود را بر سر چوبی گرفته بود و در تقاطع خیابان انقلاب و وصال در وسط شهر تهران، اعتراض خود را به حجاب اجباری اعلام میکرد، گویی به خبری مهم در داخل و خارج کشور بدل شده بود و بحثهای فراوانی دربارهی آن شکل میگرفت. همزمان شبکههای بیگانه، بهویژه بیبیسی، مانور گستردهای را در این باره آغاز کردند تا به زعم خود، پایان حجاب زنان در ایران را جشن بگیرند.
ایران اسلامی اما به فضل الهی، رهبری فرهیخته و بینظیر دارد که در چنین مواقع حساسی، نفس مسیحاییاش جانی تازه بر کالبد ملت میبخشد و فصلالخطاب تمام بحثهاست. دیری نگذشت که پیشوای فرزانهی انقلاب، فریب چند دختر و برداشتن روسری از سرهایشان را، نتیجهای حقیر در برابر هزینههای هنگفت و تلاشهای طولانیمدت دشمنان معرفی کرد و آن را عقیم و حقیر نامید. با این برخورد، دلها دوباره مژدهی پایداری و مقاومت را در خود پروراند و حقیقت در گوش جان ملت طنین افکند. درخت انقلاب، بیدی نیست که به تکانهای روسری چند دختر جوان و سادهدل بلرزد و بر زمین بیفتد.
با وجود این، برخی در داخل کشور، دنبال رد پای بدخواهان دویدند و «لغو حجاب اجباری» را شعار خود ساختند. برخی صاحبان تریبون، به شبهه دامن زدند و برخی عوام، حجابهایشان را کمتر و کمتر کردند تا از جنبش ساختگی و طراحیشده عقب نمانند؛ اما کمتر کسی از خواص، در پی رفع این شبههی فریبنده برآمد که حجاب در ایران اسلامی اجباریست.
و این ماجرا ادامه دارد... .
*******
آن سوی دنیا، یعنی در قلب آمریکا و اروپا، ماجرا به شکلی کاملاً متفاوت در حال رقمخوردن است؛ موجی طوفانی و عظیم در حال شکلگیریست که رسانهها سعی در خاموشکردن آن دارند و هرگز از آن سخن نمیگویند. این طوفان، در سکوتی حیرتانگیز در حال پیشرویست. خبرها را که بهدقت مرور کنی، خبر بزرگ این طوفان را البته با تیترهایی کوچک و تکراری میشود دید. گرایش زنان مشهور غرب به حجاب، موج عظیمی در آنجا راهانداخته و تحیر بسیاری را برانگیخته است. در کشورهای اروپایی و آمریکایی که بهراحتی شرایط بیبندوباری و بیحجابی مهیاست و هیچ اجباری برای پوشش اسلامی وجود ندارد، زنان بسیاری اسلام و پوشش ویژهاش را برمیگزینند و «پدیدهی حجاب انتخابی» را در برابر «شبههی حجاب اجباری» رقم میزنند.
درست همان چیزی که برای برخی زنان ایرانی، آرزو و خوشبختی واقعیست، برای برخی زنان اروپایی به دور ماندن از حقیقت بدل میشود و آنها را به پوششی میکشاند که در این سو، برخی از آن فراریاند یا بهزور بر سر میکنند. واقعیت چیست؟ چرا اروپا به حجاب اسلامی میرسد و برخی زنان اسلامی به بیحجابی؟ این را خوب است از زبان همانهایی بشنویم که در سختترین شرایط به این انتخاب رسیدهاند.
*******
ـ «اسماء عبدالحمید»، مجری برنامهی زنده در شبکهی «DR2» دانمارک، آزادانه حجاب را انتخاب میکند و حتی پس از این انتخاب، از سوی مردم بهعنوان نمایندهی شورای شهر «آدونسی» برگزیده میشود. او حجاب را قرائتی از آزادی میداند که به او عزت میبخشد.
ـ «سوفیا کاستروی» آرژانتینی که در هفدهسالگی حجاب را انتخاب کرده است، میگوید: «در غرب، این بدن زن است که اهمیت دارد و به همین دلیل، همیشه در تبلیغات کالاها از زنان استفاده میکنند؛ اما احساس میکنم با حجابی که خداوند در اسلام برای زن واجب کرده است، میتوان به جامعه گفت که ارزش من، در روح و ذهنم است؛ نه در بدنم.»
ـ «ماشا الیلیکینا»، خوانندهی مانکن و ستارهی مشهور روس، که شهرت جهانی دارد، پس از انتخاب حجاب میگوید: «مفهوم آزادی، برای من کاملاً چیز دیگریست. آزادی برای من، انتخاب و تلاش در جهت محدودکردن خود در چیزهای کم و ناچیز، برای دستیافتن به چیزهای عالی و برتر است.»
ـ «دیامز»، ستارهی سرشناس و پرنسس رپ در فرانسه و اروپا، که حجاب اسلامی را انتخاب کرده است، میگوید: «برای حل مشکلات روحی و عاطفی خود، در دین اسلام چیزی را یافتم که در هیچیک از دیگر ادیان نیافتهام.»
ـ «آلیسا»، خوانندهی جوان و مشهور رپ روسی، در اوج شهرت اسلام را انتخاب کرد و حجاب را برگزید. او که حالا بهراحتی دعوتنامههای فستیوالهای جهانی موسیقی را رد میکند، میگوید: «اسلام، حس زنبودن و مادربودن را واقعاً به من یاد داد.»
ـ «امل حجازی» نیز که از معروفترین خوانندگان زن عرب بود، با اعلام کنارهگیری از موسیقی و تصمیمش برای زندگی مثل زنان مسلمان معتقد، میلیونها نفر را در کشورهای عربی شگفتزده کرد.
علاوه بر اینها، تعداد زیادی از ستارههای زن غربی، اعم از ورزشکاران، خوانندهها، سوپراستارها، نوازندگان و مدلهای زن، همچون طیف بسیاری از مردان و زنان اروپا، سوار بر موج اسلامخواهی شدهاند و شکی نیست که طول عمر این موج، به وسعت تمام تاریخ خواهد بود؛ هرچند دستهای بسیاری در تلاشاند تا این خبرهای بزرگ در تیترهای کوچک رسانهها پنهان بمانند.
*******
در مهد بیبندوباری و فساد، شگفتآور است که عدهای آزادی را در پوشش میبینند؛ اما شگفتآورتر اینکه در امنترین نقطهی دنیا که امنیت و آرامشش را مدیون کاملترین دین هستیست، آرامش واقعی خود را به حراج میگذارند و برهنگی را نماد آزادی، خوشبختی و تمدن بدانند.
ضرورت قانون در اجتماع برای حفظ سلامت عمومی جامعه، بر هیچ انسان عاقلی پوشیده نیست و هر انسان صاحبفهمی، به قانون علیرغم سختیهایش تن میدهد. بستن کمربند ایمنی در خودرو سخت است؛ اما رانندهها و سرنشینها، سختی این کار را به جان میخرند تا از آسیبهای نبستن آن در امان بمانند. پوشش زن که لطیفترین و جذابترین جنس خلقت است، ضرورتیست که آسیبهای دوری از آن بیش از جسم، روح فرد را درگیر میکند و لازم است این باور، عمومی شود. متأسفانه هیچ نهادی، مسئولیت ضابطهمندکردن این مهم را برعهده نمیگیرد و سالهاست که با وجود دغدغههای صاحبنظران، اقدام چشمگیری در این باره دیده نمیشود. چنانکه هر رانندهای به محض نشستن پشت فرمان، کمربند ایمنی خود را میبندد و چه از ترس اعمال قانون یا به انگیزهی حفظ سلامتی جسم به آن عادت نموده است، میتوان پوشش را هم برای زنان نهادینه کرد؛ به شرط برنامهریزی هدفمند و بنیادین. عدهای غرضورزانه به اعمال ضدحجاب و عفت دست میزنند؛ اما حقیقت این است که بسیاری از دختران و زنان، براساس باور غلط و بر پایهی سادگی، فریب تبلیغات سوء را میخورند و جامعه را عرصهی خودنمایی میکنند؛ در حالی که ممکن است تلنگری کوچک، آنان را به حقیقت برساند. چه بسیار زنانی که تشنهی جرعهای معرفت هستند.
*****
حجاب اجباری، نوعی بازی با واژههاست که بار منفی نهفته در آن، شبههی پرخطری را بر ذهنها وارد میسازد. اجبار، وادارکردن بدون منطق و مستبدانه است؛ در حالی که در ورای پوشش اسلامی، هزاران منطق نهفته، و خالق اصلی بشر، با شناخت کامل از روحیات زن و مرد آن را وضع کرده است.
حقیقت این است حجاب، نه اجباری، بلکه الزام قانونیست و اقتضای سلامت روحی فرد و جامعه؛ درست مانند بستن کمربند ایمنی که اقتضای سلامت جسمی فرد و جامعه است. تبیین این حقیقت و تبدیل آن به باوری عمومی، همت تمام دختران مسلمان را میخواهد و با جان و دل به انتخاب حجاب سوق میدهد و رهاییبخش آنها از شبههی حجاب اجباری خواهد بود.
در چنین شرایطی، دختران خیابان انقلاب، با تحریک غرب روسری بر چوب نمیکنند، بلکه با ترغیب وجدان و ضمانت حیای درونیشان، ارزشها و زیباییهای بدنشان را خواهند پوشاند تا در جامعه، تنها و تنها زیباییهای روح و ذهنشان نمایان باشد.
چشم امیدمان به روزیست که با وجود تمام تلاشهای غرب، دنیا پر شود از درخشش ستارههایی که حجاب را برمیگزینند؛ نه دخترانی که انقلاب را عرصهی دهنکجی به حجاب میسازند.