نوع مقاله : نگاه
مژده پورمحمدی
حجاب و نحوهی پوشش، دغدغهای مشترک در بسیاری از خانوادههای صاحب فرزند دختر است. گاهی حتی از بدو تولد فرزند، این موضوع ذهن والدین را به خود مشغول میکند که چه نکاتی را در تربیت فرزندشان لحاظ کنند، تا آمادگی برای پذیرش حجاب در او ایجاد شود و تقید به این دستور الهی، در او ریشهدار گردد. ما در اینجا، مجموعهنکاتی را گردآوردهایم که میتوانند در آمادهسازی دختران، پیش از رسیدن به سن تکلیف و آراستهشدن به زینت حجاب، پس از مکلفشدن، مؤثر باشند.
من حجاب را دوست دارم
نحوهی نگاه مادر، میزان پایبندی او و احساس قلبیاش به حجاب، تأثیر قابل توجهی بر شکلگیری نگرش فرزندش دربارهی حجاب دارد. مادری که خود حجاب را با جان و دل پذیرفته است، هم به لحاظ عقلی و استدلالی با حجاب همراه است و هم به آن عشق میورزد و بیهیچ کلامی، این احساس خود را به فرزندش منتقل میکند. اما چنانچه خود به دلیل فشار هنجاری و بهعبارتی حرف مردم یا اجبار، حدود پوشش را رعایت کند و باور قلبی به آن نداشته باشد، دخترش عدم دلبستگی مادر به حجاب را درمییابد؛ حتی اگر مادر در کلام، مشوق فرزندش برای رعایت پوشش اسلامی باشد. خوب است اطرافیان ـ بهویژه مادران ـ دقت داشته باشند که در واکنشها و گفتوگوهای روزمرهیشان، حجاب امری دستوپاگیر برای فعالیتهای اجتماعی، آزاردهنده در گرما و سرما، مانع شیکپوشی و آراستگی و... جلوه داده نشود. منظور این نیست که واقعیت را انکار کنیم و برای مثال جذابیت ظاهری فردی را که بدون پایبندی به حدود الهی، خود را آراسته است، با فردی که زیباییهایش را با چادر پوشانده است، یکسان جلوه دهیم؛ بلکه اگر فرزندمان ببیند ما از حضور بدون آرایش در مهمانی خانوادگی و داشتن چهرهای معمولی کراهت قلبی نداریم، یا پس از رسیدن به خانه در گرمای تابستان، از داشتن حجاب شکایت نمیکنیم، پیام لازم به او منتقل میشود.
بذر محبت
چنانچه فضای خانه، فضایی بر محور احترام، صمیمیت و محبت بین همهی اعضا باشد، فرزند خانواده آمادگی بیشتری برای پذیرش حجاب خواهد داشت. رابطهی محبتآمیز بین مادر و دختر، مادر را به الگوی محبوب دخترش بدل میکند و بیآنکه نیاز چندانی به توضیح و استدلال وجود داشته باشد، یا زمینهی تعارض و لجبازی به وجود آید، دختر میکوشد تا با افتخار، به مادرش شباهت یابد. همچنین رابطهی عاطفی محکم بین پدر و دختر، موجب آرامش و احساس امنیت خاطر دختر میشود و به او کمک میکند حتی در مواقعی که تأیید اجتماعی برای رفتارش وجود ندارد، با اعتمادبهنفس به آن رفتار پایبند باشد. رابطهی پدر و مادر با یکدیگر نیز، در این باره مؤثر است. مادری که جایگاه پدر را در خانواده حفظ میکند و برای رأی و دستور او امتیاز ویژهای قائل است، با این کار زمینهسازی خوبی برای تندادن دخترش به اوامر و نواهی الهی و اطاعت از دستورهای مقام بالاتر کرده است. پدری که محبت به مادر و قدردانی از او، رویهی معمولش است، مادر را در چشم فرزندانش عزیز و محبوب و الگویی قابل پیروی میکند.
قطبنمای حیا
پرورش حیا در فرزندان، بهعنوان ریشه و خاستگاه حجاب، باید از اوان کودکی در دستور کار والدین باشد. با توجه به فطریبودن این ویژگی در انسانها، کافیست پدر و مادر بکوشند این استعداد خدادادی غبارآلوده نشود. فردی که در کلام، رفتار، حرکات، نگاه و... رفتاری مبتنی بر حیا دارد، قطعاً در پوشش نیز انتخابی عفیفانه خواهد داشت. برای حفظ عنصر حیا در کودک از وجه پوشش، لازم است از سنین پایین روی لباس وی دقت داشته باشیم و لباسهای باز و بدننما به تن فرزندمان نکنیم، تا عادت به برهنگی در او شکل نگیرد. همچنین لازم است در گفتار و عمل، روی مرز خصوصی و عمومی تأکید کنیم. برای مثال، این قاعده برقرار باشد که هنگام عوضکردن لباس اعضای خانواده، حتیالمقدور کسی نباید حضور داشته باشد و اگر بزرگترها برای کمک کنار کوچکترها هستند، به بدن آنها نگاه نمیکنند. همچنین تفاوت لباس راحتی داخل خانه و لباس پوشیدهتر بیرون را برای او جابیندازیم. مثلاً قوانینی دربارهی پوشیدن شلوارک، تاپ، ساپورت و... در موقعیتهای مختلف داشته باشیم. لازم نیست همهی قوانین اینچنینی، به کودک اعلام شود؛ گاه تنها اعمال قوانین، آنان را به رویههایی پذیرفتهشده و عادی بدل میکند. همچنین خوب است پیش از مکلفشدن، روسری و چادر بین لباسهای دختربچهها وجود داشته باشد؛ البته بدون هیچ اصراری بر پوشیدن آنها و اجراکردن تنبیه یا تشویقی دربارهیشان. این کار، بیشتر برای انس کودک با این ابزارهای پوشش و ایجاد عادت و مهارت در وی توصیه میشود.
پشتوانهی عزت
برخی ارزشهای اخلاقی و کمالات شخصیتی، بستر بسیار کمککنندهای برای پذیرش حجاب و پایبندی به آن هستند. فردی که از عزت نفس بالایی برخوردار است، میتواند حتی در شرایط نامساعد محیطی، بر انتخاب خود پایدار باشد و ترس از طردشدن، مسخرهشدن، همرنگ جماعت نبودن، دریافتنکردن امتیازات اجتماعی و... او را متزلزل نمیکند. همچنین برخورداری فرد از روحیهی مسئولیتپذیری، وی را دربارهی مسئولیت مکلفبودن و بندگی بهطور عام، و دربارهی مسئولیت مقیدبودن به حجاب بهطور خاص، حساس و پذیرنده میکند. علاوه بر آن، فردی که خودش را در قبال سلامت و تعالی خود و اجتماع مسئول بداند، با جدیت بیشتری بر امر حجاب مواظبت میکند. بر این اساس، لازم است والدین، تمرکز بیشتری بر این دو ویژگی اخلاقی و خصایص مشابه دیگر داشته باشند و توان خود را برای رشددادن آنها بهکار گیرند. برای مثال پرهیز از ایرادگیریهای مداوم، سرزنشهای پیدرپی، تحقیر و عدم واگذاری مسئولیتها، کمک میکند تا فرزندان ما شخصیتهای رشدیافتهتر و بالندهتری داشته باشند.
هم لباس زیبا، هم جان آدمیت
در سالهای اخیر، توجه بیشتری به تولید ملزومات حجاب متنوع و زیبا شده است. خوب است برای ایجاد جذابیت و علاقهمندی، لباسها و ملزومات حجابی را برای فرزندمان تهیه کنیم که در عین پوشانندگی، آراستگی و خوشپوشی را نیز برای او به ارمغان بیاورند. حضور در فروشگاهها ـ بهویژه نمایشگاههای حجاب و عفاف ـ هم، امکانی برای تهیهی این قبیل لوازم است که کمک میکند دختر تازهمکلف ما، با دیدن جمعیتی از افراد مقید به پوشش اسلامی، در این راه دلگرمتر شود. البته به یاد داشته باشیم که نباید تأکید ما بر زیبایی و شیکپوشی، با فلسفهی حجاب در تعارض باشد و زیبابودن و جمال ظاهر را در ذهن فرزندمان بیش از حد بااهمیت سازد. این نکته، باید در تشویقها و تأییدهای ما نیز لحاظ شود. استفادهی مکرر از عباراتی همچون «خوشگل شدی»، «بهت میاد» و...، ممکن است این پیام را به او منتقل کند که زیبایی ظاهر، یکی از اصول ارزشی ماست و اگر روزی دیگر، زیبایی را در سبک دیگری از پوشش و آرایش یافت، تغییر رویه دهد. تلاش کنیم در پسزمینهی گفتار، کردار و نگرش ما، اهمیت رستن از بند ظواهر و پرداختن به اصل و حقیقت، متجلی باشد.
هوای پاک
ارزشها و هنجارهای محیطی که فرزند ما در آن قرار میگیرد، بر ذهنیات و عملکرد او مؤثر است. این امر، بهویژه دربارهی کودکانی صادق است که روحیهی اثرپذیرتری دربارهی اجتماع پیرامون و گروه همسالان دارند. پاستوریزهسازی محیط، نه عملیست و نه لازم؛ اما تلاش کنیم تا فرزندمان، کمتر در محیطهای مسخرهکننده، محکومکننده و ترحمکننده به باحجابها قرار بگیرد و اگر ناگزیر در چنین فضاهایی قرار میگیرد، موقعیتهای سالم و تأییدکنندهای را نیز ایجاد کنیم، تا قدری اثر خنثیکنندگی داشته باشند. رفتوآمد بیشتر با خویشاوندانی که در این باره با ما همنظر هستند، حضور در مساجد، هیئات و برنامههای مذهبی ـ انقلابی و دوستی با خانوادههای همعقیده و همفکر، میتواند در این باره یاریرسان باشد.
محجوب محبوب
چه خوب است که به شیوهی غیرمستقیم، الگوهای موفقی از زنان محجبه به فرزندمان معرفی کنیم. این کار علاوه بر الگوسازی و دلگرمکنندگی، از این ذهنیت فرزند ما دربارهی افراد باحجاب پیشگیری میکند که آنان مردمانی فقیر، مجرم، نازیبا و از طبقهی فرودست اجتماعی ـ فرهنگی و کمسواد هستند. نکتهی دیگر اینکه دختربچهها، بسیار تحت تأثیر دختران نوجوان کمی بزرگتر از خود و مستعد الگوگیری از ظاهر، ادبیات و دغدغههای آنها هستند؛ ازاینرو والدین باید به این الگوهای پرکشش توجه بیشتری داشته باشند و از حضور دختران نوجوان همفکر و همعقیده، بهره ببرند و بر همراهی فرزندشان با نوجوانانی که فضای فکری متفاوتی دارند، نظارت نامحسوس داشته باشند که در صورت نیاز، از مؤانست و همنشینی زیاد جلوگیری کنند.
تفاوتهای محترم
از کلیدیترین نکاتی که در موضوع تربیت، ازجمله مسئلهی حجاب باید در نظر گرفت، شناخت روحیات و ویژگیهای شخصیتی فرزندان است. بعضی از بچهها، در برابر اجبار، واکنش سرسختانهای نشان میدهند؛ اما برخی دیگر، پذیرندهتر هستند و حتی ممکن است از چارچوبهای اجباری استقبال کنند. بعضی از آنان بهراحتی با محیط سازگار میشوند و بیشتر متأثر از محیط هستند و گروهی، معمولاً نگاهشان به محیط انتقادیست و بیشتر مؤثر بر محیطاند. برخی بچهها اهل استدلال و توضیح و نیازمند اقناع فکری هستند و برخی دیگر، بیشتر متأثر از عواطف و احساسات و بهعبارتی دِلی هستند. بعضی اهمیت بیشتری برای ظاهرشان قائلاند و زیبایی و جلوهگری را مهم میدانند و برخی دیگر، چندان در قیدوبند ظاهر و نمود بیرونیشان نیستند. برای دستهای، خانواده جایگاه بالاتری دارد و از آن حرفشنوی دارند و دستهای دیگر، بیشتر تحت تأثیر همسالان و دوستاناند. گروهی ملتزم به قوانین بیرونی هستند و بهراحتی از آنها تخطی نمیکنند؛ اما گروهی دیگر، خود برای خود قانون وضع میکنند و به این قوانین، بیش از قوانین بیرونی ملتزماند. بر این اساس، برای بچههای مختلف، باید نسخهها و راهکارهای مختلفی در نظر گرفت و دستورالعمل یکسان برای همه کارگر نیست. این تفاوتها برای مثال در انتخاب نوع مدرسه، میزان امر و نهی و نحوهی زمینهسازی برای آشناکردن فرد با احکام دینی، اثرگذار است.
کرسی آزاداندیشی
عموماً گفتوگوی همدلانه، برای درک متقابل راهگشاست. خوب است در موقعیتهایی که دو طرف از آرامش کافی بهرهمندیم و فرصت برای گفتوگو فراهم است، با فرزندمان صحبت کنیم و به دور از یکطرفهگویی و نگاه بالا به پایین، قوهی تفکر او را دربارهی حجاب برانگیزیم. انسانها معمولاً واکنش خوبی در برابر تذکر و سرزنش ندارند؛ اما از گفتوگوی آزاد استقبال میکنند. موضوع صحبتهای ما، میتواند مکلفشدن و لزوم رعایت دستورهای خداوند، تأثیر حجاب بر پوشانندگی زیباییهای ظاهر و بروز زیباییهای روحی و شخصیتی، سختیها و آسانیهای حجاب و... باشد.
بیعنایات خدا، هیچیم هیچ
کنار همهی این راهکارها و تجربیات و اول و آخر همهی آنها، توکل به خداوند متعال و تضرع به درگاه او قرار دارد؛ یعنی نذرکردن، استقامت بر دعا و توسل به حضرات معصومان(ع)، گرههای بستهی برخی مادران را در این راه باز کرده است.