نوع مقاله : مهارت
رقیه رضاپور
در شرایط اقتصادی فعلی، پسانداز میتواند زندگیمان را از بحرانهای مالی نجات دهد. ما که خانم خانه هستیم، متناسب با شرایطی که داریم، میتوانیم در پسانداز سهمی داشته باشیم. فرض میکنیم زوج جوانی هستیم که تازه به خانهی بخت رفتهایم و احتمالاً از آن دست افراد که هیچ پشتوانهی مالیای برای خرید خانه و ماشین نداریم. بنابراین اگر همسرمان شاغل باشد، مقداری از حقوق او صرفِ هزینهی اجارهی خانه و حمل و نقل میشود. البته هزینهی خوراک و پوشاک، خواهناخواه لحاظ میشود. به همین منوال روزها و ماهها و سالها میگذرد و بعد از دهسال و پساندازی که همسرمان کرده است، میتوانیم خانهای بخریم. در حال حاضر ما دو فرزند هم داریم. یکی از فرزندانمان مدرسه هم میرود. احتمالاً ما خانهدار هستیم و با وجود فرزندان خردسال، نمیتوانیم بیرون از خانه کار کنیم. بنابراین از لحاظ اقتصادی، کاملاً متکی به همسر هستیم. همینطور درگیر مسائل روزمرهی زندگی میشویم و بچهها هم به سن بلوغ میرسند. روزی میرسد که پسرمان با ما درددل میکند که «من زن میخواهم» یا اینکه برای دخترمان خواستگار خوبی پیدا میشود و پیوند مبارکی صورت میگیرد. در این شرایط اولین دغدغهی پدر و مادرها، هزینههای مراسم عروسی و تهیهی جهاز است. در این مواقع اگر پساندازی نداشته باشید، شرایط سختی را تجربه خواهید کرد. منکر این نیستیم که مدیریت مالی خانه به دست آقای خانواده است؛ اما گاهی همسرمان نیاز دارد تا در دخل و خرج خانه مشارکت داشته باشیم. گاه با پسانداز مستمر پول بسیار ناچیزی، در بلندمدت میتوانیم شرایط مالی خانواده را بهبود بخشیم. در ادامه، روشهایی برای پسانداز عرضه خواهیم کرد:
روی استعدادمان سرمایهگذاری کنیم
مفهوم سرمایهگذاری، به مروز زمان متحول شده است. اگر زمانی پدر و مادرها پسانداز را خرید طلا یا زمین میدانستند، امروزه سرمایهگذاری معانی دیگری را نیز دربرمیگیرد. برای مثال حس میکنیم در خیاطی استعداد داریم و بهترین پسانداز برای ما این است که به یادگیری حرفهای این هنر بپردازیم. شاید تعجب کنیم و لب به اعتراض بگشاییم که با این روش، پولها خرج میشود. درست است ما پولی در مقابل یادگیری حرفهای میپردازیم؛ اما نباید فراموش کنیم در مقابل پول ناچیزی، حرفهای آموختهایم که با کمک آن میتوانیم چندبرابر هزینهای که کردهایم درآمد داشته باشیم. پس عاقلانه به نظر میرسد که روی استعدادمان سرمایهگذاری کنیم. توانمندسازی خود و فرزندانمان، بهترین سرمایهگذاریست؛ زیرا سرمایهمان همیشه همراه ما و فرزندمان است، بحرانهای اقتصادی نمیتواند آن را از ما بگیرد و در هر شرایطی میتوانیم آن را به کمک فرابخوانیم تا برایمان درآمد داشته باشد.
برای خرید، از کارت بانکی استفاده نکنیم
باور کنیم یا نکنیم، در دنیایی زندگی میکنیم که انسانها به مصرف بیشتر ترغیب میشوند. یکی از عوامل مصرفگرایی هرچهبیشتر، خریدکردن با کارت بانکیست. فرض کنیم برای خرید ده عدد نان از خانه خارج شدهایم. در مسیرمان مغازهی مانتوفروشی زیبایی نظرمان را جلب میکند. به ساعتمان نگاه میکنیم. کمی وقت داریم. بنابراین بدمان نمیآید سری به آنجا بزنیم. مانتوها را یکی پس از دیگری از نظر میگذرانیم تا اینکه یکی از آنها مجذوبمان میکند و آنقدر شیفتهی آن میشویم که دنبال کارت بانکیمان میگردیم و وقتی کارت بانکی را به دست میگیریم، از اینکه آن را همراه آوردهایم، در پوست خود نمیگنجیم. همهچیز مانند برق و باد میگذرد و از اینکه صاحب آن مانتو زیبا شدهایم به خود میبالیم. به ساعت خود نگاه میکنیم. باید زود به خانه برگردیم؛ زیرا همسرمان الآن از سر کار بازمیگردد. وقتی به خانه برمیگردیم. میز غذا را میچینیم. وقتی کتلتها را سر میز میآوریم، ناگهان مانند برقزدهها از جایمان میپریم. بله فراموش کردهایم نان بخریم. در دنیای امروز، متأسفانه مسائل اصلی و آنچه انسانیت ما را شکل میدهد، به حاشیه کشیده شده است و آنچه در تغییرات اساسی ما جایی ندارد، در صدر همهی خواستههایمان نمود مییابد. کارت بانکی، ما را در حالتی قرار میدهد که بهراحتی به خواستههای پوشالیمان جامهی عمل بپوشانیم. بهتر است حسابی جدید باز کنیم و از دریافت کار بپرهیزیم. بکوشیم راههای دسترسی به پولمان را محدود و سخت کنیم؛ طوری که مجبور شویم برای خرید هر یک از کالاهای مدنظر، خود را محاکمه کنیم. کلاهمان را قاضی کنیم و از خود دربارهی ضرورت آن کالا سؤال کنیم و ببینیم خرید آن در اولویت چندم قرار دارد.
با ورزش و عادات غذایی سالم، پول پسانداز کنید
ما با ورزش و اصلاح سبد غذایی، میتوانیم کلی پول پسانداز کنیم. دلیل اصلی عدم تناسب اندام این است که غذا را با لذتبردن ارتباط میدهیم. انسان بهطور غریزی، از درد و رنج فاصله میگیرد تا به شادی و لذت برسد. وقتی کودک بودهایم، والدین و اطرافیانمان در ازای کارهای خوب به ما غذا، شیرینی و شکلات دادهاند. درنتیجه اکنون که بزرگ شدهایم، ناخودآگاه خوشبختی و رضایت خاطر را در خوردن غذاهای خوشمزه میجوییم. بنابراین هزینهی زیادی نیز برای ما خواهد داشت. از طرفی مجبوریم برای خرید غذاهای خوشمزه و فاقد مواد مغذی، پول زیادی پرداخت کنیم و از طرف دیگر در آینده، همین غذاهای خوشمزه ما را راهی بیمارستان خواهد کرد. برای رسیدن به وزن ایدئال، باید برنامهی جدیدی به ذهن ناخودآگاهمان بدهیم. باید کاری کنیم که از کمترخوردن و لاغربودن لذت ببریم. باید میان احساس اندکی گرسنگی، خوردن کمتر غذا و احساس خوب، تداعی مثبت ایجاد کنیم. برای تجربهی عمری طولانی با سلامت کامل، باید از سه سم که همواره در سفرههای غذا دیده میشود بپرهیزیم. این سه سم شامل نمک، شکر (و قند) و آرد سفید است. هر فرد بهطور متوسط، به یک کیلوگرم نمک در سال نیاز دارد که متأسفانه در جامعهی ما، هر فرد بزرگسال بهطور متوسط پانزده کیلوگرم نمک در سال مصرف میکند. مصرف زیاد نمک، باعث میشود بدن آب بیشتری در خود نگاه دارد و فشار خون بالا، از پیآمدهای آن است. متأسفانه مردم کشور ما، سالانه هفتاد کیلوگرم قند و شکر مصرف میکنند. آرد سفید هم بهدلیل عاریبودن از سبوس، هیچ ارزش غذایی ندارد و باید از آن اجتناب کرد.
بیمهی عمر را فراموش نکنیم
ما بهعنوان خانم خانه، وقت بیشتری برای مطالعه در زمینهی مدیریت مالی داریم. یکی از مواردی که میتوانیم به همسرمان پیشنهاد دهیم، خرید بیمهی عمر است. بیمهی عمر، مترادف با سرمایهی عمر و درواقع، سرمایهگذاری با سود تضمینی است که علاوه بر پرداخت سود علیالحساب به سپردهگذار، شامل پوششهای بیمهای بسیار است. از مزایای بیمهی عمر میتوانیم به این موارد اشاره کنیم:
ـ دریافت سرمایهای درخور توجه در پایان مدت انتظار که متناسب است با میزان پرداختی ما، سن، شغل، سوابق پزشکی خانواده و میزان سرمایهی درخواستی برای فوت؛
ـ دریافت مستمری.
البته میتوانیم بهجای دریافت این سرمایه، مستمری بهصورت مادامالعمر یا با تعیین مدتزمان دلخواهمان داشته باشیم. فرض کنیم خودمان را در سیسالگی بیمهی عمر میکنیم و بهمدت سی سال، ماهی صدهزار تومان با نرخ رشد ده درصد حق بیمه پرداخت میکنیم. در سال سیام زندگیمان که شصتساله هستیم (با رشد ده درصدها)، صدونودمیلیون از جیب مبارکمان حق بیمه پرداخت کردهایم و در بدترین شرایط ممکن، مبلغی حدود یکمیلیارد تومان سرمایه داریم. به عبارت دیگر صدونودمیلیون تومان پرداخت و مبلغ یکمیلیارد تومان دریافت کردهایم. البته سوددهی شرکتهای بیمه، با یکدیگر متفاوت هستند و برای دریافت توضیحات تکمیلی، باید به نمایندگیهای بیمه مراجعه کنیم. بیمهی عمر، بهترین راه پسانداز پول برای فرزندانمان است. فرض کنید فرزند ششسالهای داریم که بهعنوان قیمِ او، در بیمهی عمر سرمایهگذاری میکنیم. فرزندمان در سیوششسالگی، بازنشسته میشود و میتواند مستمری بگیرد. البته ناگفته نماند که سرمایهگذاری در زمین و خرید خانه پرسودتر است؛ اما اگر شرایط مالی متوسطی داشته باشیم، بهترین سرمایهگذاری بیمهی عمر است.