نوع مقاله : خبر در خبر

10.22081/mow.2019.67259

اگه لباس نو نخری، چی می‌شه؟

 

عید امسال که از راه برسد، دوباره بازار خرید و پوشیدن لباس نو داغ می‌شود؛ اما واقعاً پوشیدن لباس تکراری عیب است؟ شاید فکر کنید با وضع اقتصادی این روزها، با وجود خرج‌هایی که مهم‌تر به نظر می‌رسند، مجبورید دور لباس نو را خط بکشید؛ اما این کار، می‌تواند دلایل مهم و ارزشمند دیگری هم داشته باشد.

برده‌ی سرمایه‌داری نباشید

سرمایه‌داری با ایجاد حس تنوع‌طلبی، ما را به خرید بیشتر وسوسه می‌کند و با نیروی کار ارزان از کشورهای جهان سوم و کودکان کار، محصولات ارزانی را وارد بازار می‌کند و به این ترتیب، به مهم‌ترین هدفش دست می‌یابد که مصرف‌گرایی‌ست. فراموش نکنید مصرف‌کنندگان با انتخاب‌های‌شان، بیشترین قدرت را در این سیستم دارند و می‌توانند انتخاب کنند که برده‌ی سرمایه‌داری باشند یا خیر.‌

به اقتصاد خانواده و جیب‌تان کمک کنید

با چند سال پوشیدن یک لباس، درواقع شما هزینه‌ی کمتری برای پوشاک در نظر می‌گیرید و با این ‌کار، به اقتصاد خانواده و درنهایت جیب خودتان کمک می‌کنید و می‌توانید پول بیشتری نیز پس‌انداز کنید.

راحت‌تر و سریع‌تر تصمیم بگیرید

‌هرچه کمد لباس‌تان شلوغ‌تر باشد و تعداد زیاد و متنوعی لباس داشته باشید، بیشتر درگیر انتخاب و جورکردن لباس‌ها مى‌شوید. اگر تعداد محدود و قابل استفاده‌ای لباس داشته باشید، می‌توانید وقت و انرژی‌تان را صرف مسائل مهم‌تری از انتخاب لباس کنید. هرگز یک کمد لباس شلوغ، باعث آرامش خاطر شما نمی‌شود.‌

محیط‌ زیست را نجات دهید

جالب است بدانید که صنعت پوشاک، بعد از صنعت نفت، دومین آلاینده‌ی زمین است. شاید اگر بدانید برای تولید یک پیراهن ساده‌ی پنبه‌ای، چقدر آب و برای رنگ یک لباس چه میزان خاک و هوا آلوده می‌شود، هر ماه و هر فصل دنبال لباس جدید نباشید. امروزه دیگر کمک به محیط‌ زیست، تنها محدود به نریختن زباله و هدرندادن آب نیست. شما خریدن با لباس هم، در حال آسیب‌زدن به محیط‌ زیست هستید.

با یک یا چند لباس مشخص، اعتمادبه‌نفس‌تان را نشان دهید

‌لباس و پوشش ما، انتقال‌دهنده‌ی پیام یا پیام‌هایی به اطرافیان‌مان است. یک لباس مشخص، ساده و اتفاقاً تکراری، بیشتر از لباس‌های متفاوت، متنوع و زیاد، می‌تواند نشان‌دهنده‌ی اعتمادبه‌نفس شما باشد. فراموش نکنید که شما، برای تأیید دیگران لباس نمی‌پوشید.

 

خرید به‌اندازه‌ی نیاز و صرفه‌جویی در وقت

در روزگاری که در همه‌ی رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، با تبلیغات بسیار گسترده مبنی بر «خرید بیشتر لباس» و «متنوع پوشیدن» مواجه‌ایم، شما با پوشیدن لباس تکراری، نشان می‌دهید با وجود همه‌ی این تبلیغات، توانسته‌اید آگاهانه، کم و به‌اندازه‌ی نیازتان خرید کنید و همیشه در صف خریدکنندگان نباشید.‌‌

برگرفته از صفحه‌ی ریحانه

 

 

راضیه تجار، بانوی آبی‌ها

«نرگس‌ها»، «سنگ صبور»، «جایی که آسمانش آینه‌کاری‌ست»، «زن شیشه‌ای»، «هفت‌بند»، «بندهای روشنایی»، «سفر به ریشه‌ها»، «شعله و شب»، «ستاره‌ی من»، «از خاک تا افلاک»، «صدای پای آب»، «فرصت سبز»، «تلخیص رمان ابلوموف گنجاروف»، «کوچه‌ی اقاقیا» و «شعله در عشق» نام کتاب‌های اوست. یک بانوی ایرانی که چین‌وچروک‌های صورتش، نشان از تجربه‌اش دارد و هنوز قلم‌به‌دست، از خوبی‌ها می‌نویسد و ارزش‌ها. مادربزرگ، در زندگی خانم «تجار» نقش پررنگی داشت. شاید قصه‌های شیرین او بود که باعث شد راضیه‌بانو، استعداد خود را کشف کند. این بانوی نویسنده، درباره‌ی تحصیلات خود می‌گوید: «رشته‌ی تحصیلی من روان‌شناسی بود. لیسانس روان‌شناسی از دانشگاه الزهرا دارم. البته دارای درجه‌ی یک هنری هم هستم که معادل دکتراست. از دوران متوسطه، علاقه‌ی زیادی به خواندن رشته‌ی روان‌شناسی داشتم. وقتی حسی درونی، آدم را به سمت رشته‌ای پیش می‌برد، به‌صورتی که مطلوب و بایدی برایش می‌شود، به‌یقین می‌تواند از جوهره‌ی آن علاقه، در رفتارش، زندگی‌اش و اگر نویسنده است، در هنرش بهره ببرد؛ لذا درباره‌ی شخصیت‌هایی که خلق می‌کنم، معمولاً با روحیات‌شان و تفاوت‌های فردی‌شان کار دارم و روان‌شناسی در این زمینه، به من کمک می‌کند.»

ویژگی نوشته‌های خانم تجار، این است که قهرمانان داستان‌هایش را زن انتخاب می‌کند و با نگاه زنانه، به مسائل می‌پردازد. او می‌گوید: «بیشتر، از زنانی می‌نویسم که ازدواج کرده‌اند، در متن زندگی هستند و منفعل هم نیستند؛ البته به هر گوشه‌ای سرزده‌ام و گاه بنا بر مصلحت، تصمیم گرفته‌ام که مشکلات قشر خاصی از زنان را مطرح کنم. کارهایم عمدتاً در مطبوعات چاپ شده است. یک موقع هم، زندگی‌نامه‌ی اولین خلبان زن ایرانی یا یکی از خانم‌های نافذ در ایجاد خانه‌ی سالمندان کهریزک را نوشتم؛ خانم‌ها «اشرف قندهاری» و «شهلا ده‌بزرگی». این‌ها هر دو، زن شاخص بودند. برای خودم هم خیلی لذت‌بخش بود.»

راضیه تجار کنار نویسندگی، به تدریس داستان‌نویسی مشغول است و کنار همسری و تربیت فرزندان، نویسندگان زیادی هم تربیت کرده است. نرگس آبیار (کارگردان و نویسنده‌ی فیلم‌هایی چون شیار 143، نفس و وقتی ماه کامل شد)، از شاگردان استاد تجار هستند.

 

 

این عزیزان گفته‌اند:

فاطمه دانش‌یزدی: «الگوپذیری زنان ایرانی از حضرت زهرا(س)، موجب خشم دشمنان است.»

_ بله، چون اگر الگویی مثل حضرت زهرا(س) داشته باشیم، خام خوش‌رقصی دشمن نمی‌شیم.

 

لیلا غفاری: «بانوان، شاه‌کلید مدیریتی جامعه هستند.»

_ هوش و درایت خانم‌ها، کنارِ حساسیت و توجه به جزئیات، می‌تونه کولاک کنه!

 

فریبا نظری پورکیایی: «نشاط اجتماعی، آسیب‌های حوزه‌ی زنان را کم می‌کند.»

_ کمی نشاط اجتماعی لطفاً!

 

محمد شریعتمداری: «نگران سه‌میلیون زن سرپرست خانوار هستیم.»

_ ممنونیم که نگرانید!

 

معصومه ابتکار: «در حال حاضر، دختران تحصیل‌کرده دو تا سه برابر پسران تحصیل‌کرده بیکار هستند.»

_ کار نیست؟... مگه می‌شه؟ مگه‌ داریم؟

 

یک پزشک: «بینی زنان، هر روز کوچک‌تر می‌شود.»

_ اعتمادبه‌نفس‌ها هم، هر روز کم‌رنگ‌تر!