نوع مقاله : یادداشت

10.22081/mow.2019.67298

ریحانه کشتکاران

از آخرین نسخه‌های پرطرفدار بخت‌آزمایی تلویزیونی، می‌توانیم به برنامه‌ای پرحاشیه به‌نام «برنده‌باش» اشاره کنیم. ساختار مسابقه‌ی برنده‌باش، به این شکل است که افراد، باید اپلیکیشن برنامه را نصب کنند و به هزاران سؤال پاسخ بدهند تا جزو هشت امتیاز برتر هفته شوند و به صندلی رو‌به‌روی سوپراستار سینمای ایران دعوت شوند. اپلیکیشن برنامه، پنج سؤال رایگان در اختیار شرکت‌کننده قرار می‌دهد و درصورتی که هر پنج پرسش را به‌درستی پاسخ بدهد، پنج سؤال دیگر باز می‌شود و اگر سؤالات را غلط جواب دهد، مجبور می‌شود دست در جیب مبارک کند و سؤال بخرد. با حساب و کتابی ساده، متوجه می‌شویم افرادی که هر هفته جزو هشت نفر برتر قرار می‌گیرند که مقابل «محمدرضا گلزار» بنشینند، باید حداقل چهارمیلیون تومان سؤال بخرند تا به امتیاز مورد نظر برسند؛ تازه اگر همان بخت کذایی با آن­ها یار باشد و بتوانند جزو هشت نفر برتر باشند. بعد فرد به صحنه­ی تصویر می‌رود، تا ببیند در قبال پولی که پرداخت کرده است می‌تواند مبلغی بیشتر به دست بیاورد یا بازنده از قمار بیرون می‌آید.

این‌که چه بلایی بر سر فردی می‌آید که وارد استودیوی برنامه‌ی برنده‌باش می‌شود را نادیده می‌گیریم، این‌که به‌خاطر مشخص‌نبودن تعمدی حامیان مالی برنامه احتمال به‌دست‌آمدن جوایز از پول واریزی افراد برای سؤالات بالا می‌رود و اگر چنین باشد بدون‌شک با قماری تمام‌عیار طرفیم را هم ندید می‌گیریم، این‌بار می‌خواهیم فقط به فردی فکر کنیم که به امید قرارگرفتن جزو هشت نفر اول مسابقه، یک هفته برای مثال چهارمیلیون امتیاز به دست می‌آورد و می‌بیند، نفر هشتم چهارمیلیون‌وصد امتیاز به دست آورده است. او راهی مرحله بعد نمی‌شود و تمام پولی که آن هفته پرداخت کرده، در جیب عاملان برنامه می‌رود و احتمالاً قسمت ناچیزی از تمام این مبالغ، جایزه‌ی برنده‌های داخل برنامه می‌شود. این باخت، باخت میلی‌متری نام دارد؛ باختی که باعث می‌شود هفته‌ی بعد، همان فرد مبلغی سنگین‌تر از هفته‌ی قبل هزینه کند؛ چون فاصله‌ی خود و رؤیای دیرینه‌اش را چند امتیاز و درواقع، چندهزارتومان بیشتر نمی‌بیند. در نتیجه، پول بیشتری به میز قمارش می‌برد و امید دارد که این‌بار، او جزو هشت نفر قرار بگیرد. معلوم نیست، این دور چندبار تکرار شود و چندبار سرخوردگی همراه با آن سراغ این فرد بیاید؛ اما با باخت‌هایی که قطره‌قطره‌ی پس‌اندازش را از او‌ می‌گیرد، هم روح حرص و طمعش اجازه‌ی توقف به او نمی‌دهد و هم اعتیادش به قمار. در نتیجه، بعید نیست پس از چندی که از شروع این برنامه‌ی پرمخاطب بگذرد، آدم‌هایی را در جامعه ببینیم که تمام پس‌اندازشان را به‌خاطر هیچ از دست داده‌اند؛ در کجا؟ در بخت­آزمایی تلویزیون جمهوری اسلامی که در هاله‌ای از ابهام و اغماض فرورفته است!