نوع مقاله : احکام
احکام و آداب تربیت فرزند
(بخش هفتم)
تربیت عاطفی فرزندان
حجتالله حاجیکاظم
عاطفه، نقطهضعف نیست
عاطفه، تنها یک حالت روانی و مانع تصمیمات محکم و حتی، ویترینی برای پزدادن انسانیت نیست. برای ما عاطفه، آنقدر مهم است که گویا تمام دین است! مگر امام باقر(ع)، دین را عین حبّ و بغض ندانستند و مگر حال اصحاب خود در پناهبردن به حب اهل بیت(ع) را تأیید نکردند؟ («و هل الدین الا الحُبّ... ]و البغض[؛ آیا دین چیزی جز محبت ]و بغض[ است؟ (الکافی، ج 8، ص 79)» البته مقصود، محبت به چیزهایی که شایسته محبت است و بغض به بدیها.)
به نظر میرسد اگر بخواهیم هدف دین را پرورش دو چیز بدانیم، یکی از آنها محبت است و دیگری، عقلانیت.
چرا بعضی از پدر و مادرها حس میکنند که تنها وظیفهیشان، تأمین نیازهای مادی، خوشیها و آموزش فرزندان است؟ آیا آنقدر که پدر و مادر به فکر کلاس زبان بچههای خود هستند، برای رشد و جهتدهی عاطفهی آنان برنامهریزی و تلاش میکنند؟ به نظر میرسد که از منظر دینی، لازم است در این باره نیز قدم برداریم.
در این شماره، به بررسی وظایف پدر و مادر در تربیت عاطفی فرزندان میپردازیم و طبق معمول از واجبات، محرمات، مستحبات و مکروهات میگوییم. در ادامه نیز، برخی شرایط لازم برای تحقق وظایف تربیت عاطفی را خواهیم گفت و درنهایت، به روشهای توصیهشده در تربیت عاطفی خواهیم پرداخت.
ویژگیهای عاطفه و تربیت عاطفی
1- درواقع تمایل و کشش، درونیست؛ اما در رفتارهای ظاهری نیز جلوه میکند.
2- قابلیت رشد و شکوفایی دارد؛ بنابراین میتوان از تربیتش سخن گفت.
3- دو چیز در عاطفه اهمیت دارد: یکی شکوفاشدن عاطفه و دیگری، جهتدهی مناسب به آن.
4- هدف تربیتی دربارهی عاطفه، این است که ما و فرزندانمان، بهخوبی بتوانیم به خدا، اولیا، ملائک، طبیعت و...، توجه محبتآمیز داشته باشیم.
محبتی که دربارهی آن وظیفه داریم
با توجه به وجوب فراهمکردن زمینهی هدایت و خوشبختی معنوی دلبندتان، براساس آیهی شریفهی «یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً: ای کسانی که ایمان آوردهاید، خود و خانوادهیتان را از آتش برحذر دارید (تحریم: 6)»، میزانی از مراقبتهای عاطفی فرزندان که برای هدایتهای ضروری لازم است، واجب خواهد بود و در صورت ترک این واجب، پدر و مادر مرتکب گناه شدهاند.
اگر بیتوجهی به تربیت عاطفی، آنقدر باشد که موجب ایجاد لطمههای روحی شود، حرام است. بیمحبتیای که زمینهساز بیرونرفتن فرزند عزیزمان از مسیر مستقیم (حتی در آینده) باشد و او را به معصیت خداوند بکشاند نیز، حرام است. اگر والدین با آگاهی چنین رفتار کنند، در قیامت باید پاسخگو باشند (البته امکان توبه در این موضوع نیز، همچون همهی گناهان دیگر وجود دارد).
خود مهرورزی پدر و مادر به فرزندان (حتی در صورتی که بهظاهر نقش تربیتی ایفا نکند)، ارزشمند و نزد خداوند مستحب و دوستداشتنی است؛ یعنی محبت، تنها وسیلهای برای رسیدن به اهداف نیست و اگر نقش تربیتیاش در نظر گرفته و استفاده شود، ارزشمندتر خواهد بود (و استحباب آن بیشتر است)؛ بنابراین محبت پدر و مادر به فرزندان، هم خودش مطلوب و ارزشمند است و هم بهعنوان وسیلهای برای اهداف تربیتی، مطلوب است.
آیا میتوانم محبت را به مربی و... واگذار کنم؟
با توجه به نقش بدونجایگزین پدر و مادر در تربیت عاطفی فرزندان، وظیفهی آنان عینی (و مباشری)ست و در صورت استفاده از جایگزین، وظیفه از گردن آنان برداشته نمیشود. برخلاف برخی ساحتهای تربیت مثل تربیت اعتقادی و تربیت بدنی که امکان سپردن به مربی وجود دارد، دربارهی تربیت عاطفی، پدر و مادر نمیتوانند تمام این وظیفه را به دیگری واگذار کنند؛ البته کمکگرفتن از دیگران و تشویق آنان به مهرورزی فرزند، ارزشمند است.
پدر و مادر دربارهی رفتار دیگران نسبت به فرزندانشان، مسئولیت نظارتی دارند. اگر دیگران تأثیر منفی در رفتار و تربیت فرزند دارند، حق و وظیفه دارند در عین رعایت احترام و مصالح فرزند و خانواده، برای آنان توضیح دهند که با فرزند آنان، نباید رفتاری غیر همراستا با تربیت وی داشته باشند.
رعایت عدالت میان فرزندان
رعایت عدالت بین فرزندان در مهرورزی، واجب است. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «بین فرزندانتان به عدالت رفتار کنید؛ همچنان که دوست دارید بین شما در نیکی و بخشش رفتار شود (مکارم الاخلاق، رضی الدین طبرسی، ص 220).»
عدالت بهمعنای قراردادن هر چیز در جای خودش است و اگر نیازهای عاطفی و ظرفیت روانی فرزندان مساوی باشد، عدالت برابر با مساوات (مساویدانستن) خواهد بود. در صورت وجود برخی تفاوتهای معنوی، اخلاقی و...، ممکن است نحوهی اثرگذاری تربیتی در فرزندان متفاوت شود و در این صورت، به میزان این ضرورت در تفاوت، رعایت روحیات متفاوت آنان جایز یا واجب خواهد بود.
لزوم رعایت عدالت، دربارهی رفتار اختیاریست و اینکه کسی در دل به فرزندانش میل متفاوتی داشته باشد، تا زمانی که در رفتار خود نشان ندهد، حرام و گناه نیست.
اگر برتریدادن فرزندان در توجه، براساس نیازهای آنان به توجه باشد (که قبلاً گفتیم اشکال ندارد) و از سوی دیگر، موجب ایجاد انحراف اخلاقی و ضرری دیگر به آنان شود، دیگر پدر و مادر اجازهی تفاوتگذاشتن نخواهند داشت و باید به تساوی رفتار کنند. ممکن است در جایی برای مصونداشتن فرزند خوبتر از حسادت فرزند دیگر، به فرزندی که شایستگی محبت کمتری دارد، محبت بیشتری شود. امام باقر(ع) در روایتی، ماجرای حسادت برادران یوسف(ع) به وی را، درسآموز برای این موضوع دانسته و تشویق کردهاند که حتی اگر به یکی از فرزندان میل کمتری دارید و خطر حسادت وی وجود دارد، ممکن است لازم باشد اهمیت بیشتری به او بدهید و قدردانی بیشتری کنید (تفسیر العیاشی، ج 2، ص 166).
جهتدادن الهی به عواطف فرزند
علاوه بر مطلوببودن خود محبت در فرآیند رشد فرزند، جهتگیری محبت وی نیز اهمیت دارد. اینکه فرزندم چه کسانی و چه چیزهایی را بیشتر دوست دارد و تمرین محبتش به آنها بیشتر است، گرایش او را تعیین خواهد کرد. به نظر میرسد جهتگیری کلان محبت، باید به سمت ایجاد و تثبیت محبت خداوند و اولیای او باشد.
محبت به خوبان هم آداب دارد
در ایجاد محبت نسبت به خداوند و اولیای الهی، باید نکات ذیل در نظر گرفته شود:
- ایجاد محبت، باید با پشتوانهی شناخت و معرفت به خداوند و اولیای الهی همراه گردد؛
- از اقدامات غلوآمیز و نگاه مستقل به اولیای الهی (نقضکنندهی نگاه توحیدی) پرهیز شود؛
- میزان توجه به این موضوع، به فرآیند رشد طبیعی فرزند لطمه وارد نکند؛ زیرا اگر فرزند ما در محبت و عقلانیت در دوران کودکی رشد کافی داشته باشد، ابزارهای توجه بیشتر به خداوند در آینده را خواهد داشت و به همین دلیل، باید مراقب باشیم این ابزارهای رشد، با تمرکز نامعقول بر محبت لطمه نخورد.
در شمارهی آینده، به روشهای تربیت عاطفی از نگاه روایات اشاره خواهیم کرد.
پینوشت:
* عموم نکات فقهی این موضوع، از کتاب «احکام تربیت فرزند» است که براساس نظریات حضرت «آیتالله اعرافی» و به قلم «سیدنقی موسوی» نگارش یافته و تلاش شده است که به تلخیص، دستهبندی و قلم ملموستری درآید.