نوع مقاله : مهارت
ابراز وجود با تکبر و خودبینی تفاوت دارد و هر انسانی برای تعامل بهتر خود با دیگران، باید بلد باشد چگونه از این ابزار استفاده کند
لیلا شهابی
هرکدام از ما با توجه به شرایط زندگی خود و فرهنگی که با آن بزرگ شده و رشد کردهایم، مشکلاتی داریم؛ مشکلاتی از جنس ترسها و هراسهایی که ریشهی بروز و ظهور هریک از آنها، با همدیگر متفاوتاند و درنهایت آزاردهنده هستند؛ بهویژه وقتی به دلایل مختلف، ترجیح میدهیم بهنوعی انکارشان کنیم.
اما پنهانکردن ترسها و دغدغههای روزمره، اغلب به اضطراب و استرسهایی بدل میشوند که جسم، ذهن و روح ما را هم تحت تأثیر قرار میدهند؛ بنابراین باید دنبال راهی برای بروز احساسات و ابراز عقیدهی خود باشیم؛ چون فروخوردن خشم بهمدت طولانی، اعتمادبهنفس ما را با مشکلات غیرقابل جبرانی مواجه میکند.
اما چگونه میتوان ابراز وجود کرد، بهموقع حرف زد و بدون هیچ ترس و واهمهای از حق خود دفاع کرد؟
سبک شروع رابطه
هرکدام از ما، در روابط خود و نوع شروع آن، سبک خاصی در پیش میگیریم. این سبکها براساس پایههای زیستی، روانشناختی و اجتماعی و از طریق تربیت شکل میگیرند؛ مثلاً سبکی بهنام «تبادل» وجود دارد که بر پایهی انصاف بنا شده است. حالا کسی که سبک منصفانهای دارد، در «رابطه» آنچه را برای خود میخواهد، برای دیگری هم میخواهد. چنین افرادی در هر رابطهای و در هر سطحی، اصل انصاف را در روابطشان در نظر میگیرند. به این ترتیب، همیشه سعی در جبران زحمات دیگران دارند.
سبک دیگر «خودمرکزگرایانه» است؛ یعنی ما افرادی را داریم که در رابطه، تمام تلاششان بهدستآوردن انتفاع و کسب منفعت است؛ حالا این فرد میتواند همسر کسی باشد یا همکار و یا فرزند او؛ در هر صورت او در روابط خود، همیشه دنبال کسب منفعت خویش است.
«سرمایهگذاری افراطی»، سبک دیگریست که بعضی افراد در ارتباطات خود آن را انتخاب میکنند. این افراد، همیشه از خودشان به نفع طرف مقابل میگذرند و کوتاه میآیند و برای راضی نگهداشتن طرف مقابل در رابطه، بسیار تلاش میکنند.
در سبک «فردگرایانه» هم، افراد مدل خاص خودشان را دارند؛ نه قائل به انصاف هستند و نه مرکزگرا، بلکه مدل خودشان هستند. آنها ممکن است در یک جمع، هماهنگ با بقیه نباشند و به شیوهی خود عمل کنند؛ مثلاً خیلی زودتر از بقیه، جمع را ترک کنند و احساس خستگی نمایند.
در یک سبک دیگر هم، افراد مرتب در روابط خود به فکر این هستند که بازندهاند یا برنده و در حال رصد جزئیات.
ابراز وجود و عزت نفس
مفهوم ابراز وجود، مرتبط با مفهوم عزت نفس و خودپندارهی ماست؛ یعنی بعضی افراد عزت نفس بالایی ندارند و ابراز وجود هم نمیکنند. این افراد، اغلب با همهچیز موافقت میکنند و سعی دارند نظر منفی نداشته باشند.
هنگامی هم که با مشکل و سختی مواجه میشوند یا طرف مقابلشان درخواستی از آنها دارد، نمیتوانند قدرتمند ظاهر شوند؛ انگار اندیشه، عقیده و تفکری مختص خود ندارند. در وجود این افراد، از دوران کودکی مفهوم خودپنداره شکل نگرفته است؛ یعنی زمانی که آنها باید با انجام کارهای هرچند کوچک تشویق، تأیید و تقویت میشدند، تشویق و تأیید نشدند و همین موضوع، باعث شده است که نتوانند تواناییهای خود را جدی بگیرند.
والدین باید توجه داشته باشند که گاهی گفتن بعضی حرفها یا نسبتدادن بعضی القاب هرچند بیاهمیت به کودک، تبعات بسیار سنگینی برای او خواهد داشت. درواقع توجه داشته باشیم، نه باید بیش از حد کودک را بالا برد که به خود غره شود و نه آنقدر بیاهمیت جلوه داد که عزت نفسش با مشکل مواجه شود.
کارهای درست کودکان، باید همیشه مورد توجه قرار بگیرند؛ ضمن اینکه میتوان برای آغاز هریک از فعالیتهای کودک مانند نشستن، راهرفتن، ایستادن و حرفزدن جشن گرفت. بهعلاوه، باید رفتارهای مطلوب آنها تقویت شود. مجموعهی این کارها، باعث میشود مفهوم خودپنداره در وجود کودک شکل بگیرد.
رفتارهای اجتنابی
اگر کودکی مفهوم خودپنداره را درک کند، در آینده هم میتواند در برابر دیگران حق خود را بگیرد؛ همچنین عزت نفس بالاتری پیدا میکند و خود واقعیاش با مفهوم درستی شکل میگیرد. اگر ما عزت نفس کافی و خودپندارهی مثبتی از خود نداشته باشیم، در موقعیتهای اجتماعی مختلف، نمیتوانیم ابراز وجود کنیم؛ مثلاً جایی که باید حرف بزنیم یا حق خود را بگیریم، توانایی انجام چنین کاری را نداریم.
بعضی مواقع هم ممکن است کسانی که نمیتوانند حق خود را بگیرند یا حرفشان را به کرسی بنشانند، قشقرقهای گهگاهی راهبیندازند؛ یعنی مثلاً بهجای اینکه حرف بزنند، داد و بیداد نمایند و گریه یا قهر کنند. این رفتارهای اجتنابی، نشاندهندهی نداشتن عزت نفس بالا و قدرت حل مسئله است. این افراد، اغلب رفتارهای اجتنابی در پیش میگیرند، بهموقع حرف نمیزنند، برای اثبات خود دست به هر کاری میزنند یا از موقعیتهای حساس و مهم فرار میکنند. آنها بهواسطهی این رفتارهای خود، اغلب در آینده دچار نگرانیهایی میشوند و مدام خود را بهدلیل رفتارهای اشتباه، سرزنش میکنند. گاهی نیز این افراد نسبت به خود و تصویری که از ظاهر خویش دارند، طرحوارههای منفی احساس میکنند و حتی ممکن است همین طرحوارههای منفی، باعث غمگینی و گوشهنشینی آنان شود. درواقع بخش زیاد ضعف ما در ابراز وجود، به دوران کودکی برمیگردد و سرکوبهایی که در دوران کودکی داشتهایم. این موضوع باعث میشود که بعضی اوقات، خود واقعی ما با خود آرمانیمان فاصلهی زیادی داشته باشد؛ یعنی مثلاً خانواده به ما کمالطلبی داده است که حالتی رؤیایی دارد و توقعات بیجایی از ما داشته است؛ مثلاً با درصد یک هوش عادی، توقع دانشمندشدن از کودک دارد.
نقش خانواده و مربیان
خانواده و مربیان در هر مقطع آموزشی، نقش بسیار مهمی در پرورش عزت نفس فرزند دارند. البته سبک فرزندپروری والدین هم، در این باره بسیار مهم است. شیوههای تنبیه و تشویق نیز، در شکلگیری خود واقعی و خود آرمانی کودک نقش زیادی دارد. ارزشهای منتسب به کودک، نباید مشروط به انجام کار خاصی باشند؛ اینکه کودک تنها وقتی ارزشمند است و مورد توجه که بتواند نمرات خوبی بگیرد. وقتی بیش از حدِ توان فرزندمان از او انتظار داشته باشیم، وی دچار نگرانی و اضطراب میشود و نمیتواند از اعتماد به نفس لازم برخوردار باشد.
راههای درست ابراز وجود
مهمترین کار این است که فرد، راههای ابراز وجود را یاد بگیرد. از منظر روانشناسی، ابراز وجود درواقع استفاده از جملات خبریست که فرد قبل از بیان آن خوب فکر میکند، در حالت خاص و آرامی قرار میگیرد و آنچه را میخواهد بیان میکند. البته امکان دارد ابراز وجود در برابر کسانی که در جایگاه بالاتر یا مهمتری قرار دارند، مشکلتر به نظر برسد؛ بنابراین بهتر است در موقعیتهای غیرحساس، ابراز وجود کردن را تمرین کرد؛ مثلاً اعتراض در برابر گران حسابکردن یا غذای بد یک رستوران.
وقتی شخص با قرارگرفتن در موقعیتهای آسان، میتواند از حق خود دفاع کند، طبیعیست که بهتدریج بتواند در مقابل همسر، خانواده، همکاران یا مدیر خود هم راحتتر ابراز وجود کند. ابراز وجود، درواقع جملهای خبریست که فرد باید بتواند با قاطعیت و شهامت آن را بیان کند. شرکت در کارهای گروهی هم، تمرین خوبی برای بالابردن عزت نفس و ابراز وجود است؛ اینکه یاد بگیریم ضمن رعایت حق و حقوق دیگران و تشریک مساعی با آنها، از حق خود هم دفاع کنیم.