نوع مقاله : مشاوره
بررسی برخی استدلالهای ضدحجاب و پاسخ به آنها
حجت حاجیکاظم
سراغ جنبشهای ضدحجاب رفتم و تلاش کردم که میان حرفهای آنان، استدلالهایشان را پیدا کنم. برخی از این استدلالها را برایتان آورده و یادداشتی در پاسخ به آنها تقدیم میکنم. حرفها هست؛ ولی همه در این مختصر نمیگنجد. بهاندازۀ دقایقی انتظار در ایستگاه اتوبوس، مروری میکنیم بر آن حرفهای بسیار. به شبهات دروندینی اشارهای نکرده و تمرکزمان بیشتر بر شبهههاییست که منشأ بروندینی دارند؛ یعنی فارغ از اعتقاد به اسلام سخن میگویند. سعی کردهایم در حد فهم خود، برای درک فلسفۀ حجاب تلاش کنیم؛ اما حتماً از عمق آن، فاصلههای بسیاری داریم.
شبهه
مبنای حجاب، تصویر نادرستی از زن و مرد است. حجاب تنها زن را نوعی وسیلۀ هیجانآور معرفی میکند و مرد را موجودی میداند که ذاتاً توانایی کنترل شهوات خویش را ندارد؛ لذا مرد را از احساس وظیفه دربارۀ کنترل شهوت خود معاف میکند. درواقع زنان باید بار ناتوانی مردان را در کنترل شهوت، بر دوش بکشند.
پاسخ
- حجاب، تنها برای بانوان نیست. آقایان نیز باید از نظر فقهی، مسائلی را دربارۀ پوشش خود رعایت کنند؛ برای نمونه، حد پوشش آنان نباید از عرف مردان مؤمن فاصله داشته باشد، لباس و تیپی استفاده نکنند که موجب شهرت و انگشتنماشدن شود و لباس آنان به نحوی نباشد که تحریکهای نابجا ایجاد نمایند.
- وظیفۀ زن یا مرد دربارۀ رعایت حجاب، موجب نمیشود که طرفِ مقابل، وظیفۀ حفاظت از خویش را نداشته باشد. شیوۀ اسلام این است که برای هر دو طرف، وظیفه ایجاد میکند. به مرد میگوید که نگاه غیرانسانی به زن نداشته باش و به زن میگوید که با رعایت حجاب، احتمال نگاه طمعآلود را کم کن؛ همانطور که به فروشنده میگوید در ترازو کمی بیشتر بگذار و از خریدار میخواهد که از ترازو کمی بردار و کمتر از وزنی بگیر که باید بگیری. درواقع مردان و زنان به یکدیگر برای رعایت عفت کمک میکنند.
- ادعا شده که اسلام زن را تنها نوعی وسیلۀ هیجانآور معرفی میکند. گذشته از اینکه کلمات «تنها» و «وسیله» نادرست هستند و زن و مرد در قابلیت تکامل جایگاه برابری دارند، دیدگاه اسلام دربارۀ نسبت جنسی زن و مرد هم بسیار زیباست. در روابط اجتماعی تأکید دارد که رابطۀ زن و مرد رسمی، محترمانه و انسانی باشد. دوستداشتنهای انسانی و خیرخواهی، حتی دربارۀ نامحرم منع نشده؛ اما میگوید که ابراز علاقۀ ویژه نکن و خواهنده نباش. در روابط زن و شوهری، آرمانمان چنین است: زن، مظهر زیبایی و ناز باشد و مرد، در جایگاه خواستن همسر و ابراز نیاز به او قرار گیرد. هرچند گاهی میل زن و مرد عکس این است، چنین القا میکند که نقش این دو جابجا نشود. این برای بانو مطلوب نیست که مرد او را نخواهد و زن با همسر خود ملتمسانه برخورد کند؛ حتی اگر مرد زیباتر و جذابتر باشد، قرار است نقش نیاز داشته باشد. به نظر میرسد برخی از جهتگیریهای دین در این موضوع، برای حفظ جایگاه مطلوبیت و مظهر زیبایی ماندن بانوان در زندگی همسریست. انداختن زن از چنین جایگاهی، کاهش کشش (حتی تلقینی) بین زن و شوهر در خانواده است.
شبهه
حجاب، ابزاری برای سرکوب زنان است. با حجاب، راه مرد برای امر و نهیکردن و زورگویی به زن باز میشود. اسلامگرایان از ما میخواهند که پوشیده باشیم، تا نه دیده شویم و نه شنیده شویم.
پاسخ
- مبنای این سخن، دیدگاهی فمنیستیست که همۀ تفاوتها (حتی تفاوتهای جسمی میان زن و مرد) را حاصل گرایشی مردسالارانه در طول تاریخ میداند. چنین نگاهی تنها یک ادعاست که بسیاری شواهد با آن سازگار نیست. به نظر میرسد در واقعیت، مطلوب این است که نقش زن و مرد مکمل یکدیگر باشد و نه مساوی؛ هرچند باید حقوق آنان رعایت شود.
- حجاب دینی، برای مرد و زن (هردو) ضروری است؛ هرچند میزان آن برای مرد و زن تفاوت دارد و دلایل این تفاوت هم بیان شده است.
- به باور ما، با حجاب میتوان دور از نگاههای جنسیتی در جامعه حاضر شد و نهتنها مخالف حضور زنان نیست، بلکه از نگاه ابزاری به زن جلوگیری خواهد کرد.
شبهه
بالأخره محدودۀ حجاب زن و مرد متفاوت است و این تبعیضی علیه زنان خواهد بود.
پاسخ
همان محدودهای که بانو یا آقا برای رعایت حجاب دارد، طرف مقابل وظیفۀ مراقبت از نگاه خواهد داشت و دیدن آن نواحی بر او حرام است. درست است که بسیاری آقایان و خانمها احکام نگاه را رعایت نمیکنند، به هر حال بر دیندار واجب است. اگر زنان محدودۀ حجاب بیشتری دارند، محدودۀ ممنوعۀ نگاه مردان هم بزرگتر است.
نکتۀ دیگر اینکه میتوان نشان داد، سود رعایت حجاب به همۀ جامعه میرسد؛ نه فقط مردان. اگر در جامعه حجاب رعایت شود، مردان میان همسر خود و بانوی دیگر، امکان کمتری برای مقایسه و دلبستن پیدا میکنند. این مقایسه نهتنها اخلاقی و زیبا نیست، بلکه موجب فروکشی میل همسران به یکدیگر میشود. آیا اخلاقیست که مرد و زن بهدلیل فضای ناسالم، دائم عکس دیگر مردان و زنان را به همسرشان نشان دهند و زیبایی همسر خود را با او مقایسه کنند؟ در جامعه باحجاب و بیحجاب، این مقایسه حتی بهصورت ذهنی ناپسند است؛ ولی اگر حجاب در جامعه رعایت شود، این مقایسه کمتر امکان وقوع پیدا کرده و سود سلامت اخلاقی، به گرمای خانواده میرسد.
شبهه
حجاب، توهین به مردان است. آیا آنقدر مردان بیاخلاق و دور از انسانیت هستند که اگر زنان در حجاب پوشیده نشوند، به آنان تجاوز خواهند کرد؟ آیا اینقدر فضای اخلاقی جامعه را ناامن میدانید که اگر حجاب نباشد، مردان به جان زنان بیفتند؟ چنین جامعهای به محجبهها هم رحم نخواهد کرد.
پاسخ
چرا تصور کردهاند که تنها کارکرد حجاب، حفظ زنان از فاجعههاست؟ حجاب، برای تأمین سطح بالاتری از سلامت و امنیت در نظر گرفته شده است. تجاوزهای بیشرمانه، موضوع اصلی سخن نیست. چنین تصوری، سطح کارکرد حجاب را پایین میآورد (آیۀ 59 سورۀ مبارکۀ احزاب، اولاً دربارۀ اصل حجاب نیست و دربارۀ رعایت بیشتر آن است؛ ثانیاً به قرینۀ آیۀ قبل از خود، آزار جنسی نیست، بلکه آزاریست که با تهمت و حرفهای نابجای دیگران ایجاد میشود). موضوع اصلی این است که توقع ما از کارکرد حجاب، بسیار بالاتر است؛ حتی دلبستگیهای نابجا و سردشدنهای ناخواسته از همسر نیز، نباید اتفاق بیفتد و حجاب کمک میکند حریمی در روابط رعایت شود. ما با حجاب، آرزومند سطح بیشتری از آرامش اجتماعی و گرمای خانوادگی هستیم و به کم قانع نیستیم.
مخالفان حجاب، کلیپ دفاع زنان از خود در برابر دستمالیهای پست را پخش میکنند که بگویند: «ما اینگونه از خود حفاظت میکنیم.» گذشته از اینکه ما هم قبول داریم، لازم است بانوان توان دفاع از خود را در صورت بروز چنین اتفاقاتی داشته باشند و تنزل امنیت به چنین سطحی، توهین به نیازهای انسانیست. حجاب میتواند تمایل به تعرض را هم کم کند؛ اما اینکه ادعا شود تنها تأمینکنندۀ چنین امنیت سطح پایینیست، نوعی فریبکاری علیه حجاب است.
شبهه
اسلام حجاب را زمانی بیان کرد که زنان را میدزدیدند و امنیتی نداشتند. اکنون کشورهای پیشرفته با قانون و نظارت مناسب، از زنان حفاظت میکنند.
پاسخ
نکتۀ اول اینکه اسلام حجاب را حتی در جامعۀ امن، زیبا و سراسر صلح مهدی موعود(عجل الله فرجه) که مدینۀ فاضلۀ اسلامی است، برای زنان و مردان لازم میداند؛ جامعهای که دربارهاش گفتهاند: «امنیت چنان است که زنی بهتنهایی میتواند جهان را طی کند و هیچکس جسارتی به او ننماید. جامعهای که همه با مهربانی و صلح زندگی میکنند و هرقدر بکوشید، فقیری نمیتوانید پیدا کنید.» بنابراین اسلام حجاب را فقط برای جامعۀ رشدنیافته وضع نکرده است.
نکتۀ دوم اینکه قانون، در هر حوزهای نمیتواند نقش ایفا کند. بیایید ببینیم حفاظت کشورهای پیشرفته از زنان، در نهایت چه سطحی از امنیت آنان را تأمین کرده است؟ آیا نظارت قانونی، میتواند اخلاق عمیق و متعالی ایجاد کند؟ آیا نظارت قانونی، میتواند زن و شوهر را از سردشدن دربارۀ یکدیگر حفظ کند؟ آیا نظارت قانونی، میتواند از عاشقشدنهای غیرعقلانی مکرر حفظ کند؟ سطح مطلوب برای ما در سلامت جنسی، سطحی بالاتر از آن چیزیست که قانون توان تحققش را دارد؛ حتی در مورد جلوگیری از تجاوزهای پست در جامعه، اگر کنترلی بر هیجانات نباشد، آیا قانون میتواند همۀ مجرمان را شناسایی و جرم آنان را اثبات کند؟ آیا مجازات مجرم، میتواند آسیب عاطفی قربانی را بهطور کامل جبران کند؟ آیا راضی هستیم که به امید مجازات مجرم، زمینۀ جرم را برای او فراهم کنیم؟
شبهه
ما هرچند مخالف حجابیم، مخالف اجبار در زمینۀ حجاب و بیحجابی (هردو) هستیم. آزادی انسانها، با قانون حجاب محدود میشود و آنان حق انتخاب لباس خود را هم نخواهند داشت؛ انگار هر روز دستی میآید و روسری را بر سر آنان میگذارد.
پاسخ
بررسی فلسفۀ الزام اجتماعی دربارۀ حجاب مردان و زنان، نیازمند مجالی بیشتر است؛ اما بهطور مختصر نکاتی را بیان میکنیم:
- به نظر میرسد اختلاف اصلی در جامعه، بر سر اصل حجاب نیست؛ بلکه بر سر میزان حجاب است. همۀ مخالفان حجاب، جز تعداد اندکی با حضور عمومی در جامعه بدون هیچ لباسی مخالف هستند. مردم اروپا نیز وقتی فمنها (گروهی از زنان که به نشانۀ اعتراض، با سینۀ عریان در محلی حاضر میشوند) را میبینند به آنان میگویند: «فمن! خود را بپوشان.» این نشاندهندۀ آن است که به حدی از حجاب معتقدند و واردکردن فشار اجتماعی (حتی در حد تذکر کلامی) را برای تغییر رفتار شخص لازم میدانند.
- آزادی از نظر ما، یکی از عوامل مهم رشد انسانها و زمینهساز خلاقیت و سازندگیست؛ به همین دلیل، انتخاب نوع و شکل حجاب و پوشش در محدودهای که فاصلۀ زیادی با رعایتکردنهای جامعه ندارد، محدودۀ آزادی افراد است. محدودهای از رعایتنکردن حجاب اسلامی، گرچه شاید حرام باشد؛ اما در محدودۀ تذکر نهی از منکر قرار نمیگیرد! از طرف دیگر جامعه، تنها مرزی را مشخص میکند که از آن مرز تجاوز صورت نگیرد و در دایرۀ آن محدوده، افراد میتوانند شکل و نوع پوشش خود را انتخاب کنند؛ حتی با میزانی خروج از عرف جامعه، قرار نیست برخورد شود؛ هرچند خوب است دربارۀ آن خیرخواهی و کار فرهنگی انجام شود.
- بیحجابی گرچه در ظاهر، از حوزۀ اختیارات فردیست؛ اما نتیجۀ بیرونی (اصطلاحاً اکسترنالیتی) برای جامعه دارد. قانون با چه دلیلی، بستن کمربند ایمنی را لازم میداند؟ کسی که به هر دلیل تصادف میکند، اگر کمربند ایمنی را نبسته باشد، در ظاهر هیچ آسیبی به دیگران وارد نخواهد کرد و هرکس براساس اصول لیبرالیستی، اختیار جان و بدن خود را دارد. شاید تصمیم او این باشد که مرگ و جراحت را بر نظم در بستن کمربند انتخاب کند! چرا قانون او را مجبور به بستن کمربند ایمنی میکند؟ دلیل آن را چنین گفتهاند که مرگ یا جراحت وی، هزینههایی را به جامعه تحمیل میکند و به همین دلیل نبستن کمربند، تضییع حقوق دیگران است. اینکه چگونه کسی با بیحجابی به جامعۀ خود لطمه وارد میکند، بهطور مفصل در مجالی دیگر باید بررسی شود؛ اما اگر این موضوع اثبات شود یا احتمال بالایی دربارۀ آن بدهیم، آیا الزام حجاب مشابه الزام بستن کمربند ایمنی نخواهد بود؟
شبهه
یک تار مو برای خداوند چه اهمیتی دارد؟ به جای آنکه تا مچ پوشیده باشد، آستین تا آرنج، چه مشکلی برای جامعه ایجاد میکند؟ حساس نباشیم!
پاسخ
خداوند بخشنده است. نباید دیگران را در معرض قضاوت قرار داد. نباید بهدلیل مختصری ردکردن خط قرمز، با کسی برخورد کرد. اینها در جای خودش حرفهایی صحیح است؛ اما مسئلۀ دیگر این است که علاوه بر رعایت حاشیهای امن با رعایت حجاب، مرز فقهی آن را نمیتوانیم با تجربه تعیین کنیم. ما در رعایت این مرز، باید به خداوند اعتماد کرده باشیم. این دقت، ویژۀ کسانیست که با بررسی عقلانی و بهطور آزادانه به او اعتماد کرده باشند؛ وگرنه توقع حساسیت از کسی نیست که اسلام را انتخاب نکرده باشد.