نوع مقاله : مهارت
مامانوشت
الهام سلمانی
بخش را تازه تحویل گرفتهام. زنی که شب قبل برای زایمان بستری شده است، تمام مدت جیغ میزند و همین که یکی از ماماها، کنار تختش میرود، آرام میشود. میدانیم که اغلب زنان، در زمان دردهای زایمان میترسند و دلشان حمایت میخواهد؛ اما بخش شلوغ است و تعداد ماماها کم. زنی ۳۵ساله، با اندامی درشت و شکمی که نشان از ماههای پایانی بارداری دارد، وارد اتاق معاینه میشود و روی صندلی، کنار من مینشیند. همینطور که فشارخونش را میگیرم، شرح حالش را میپرسم. بارداری چهارم اوست و دو بچه و یک سابقهی سقط دارد. هفتهی سیوسوم بارداری اوست. هفتهی ۲۸ با مراجعه به درمانگاه، آزمایش دیابت بارداری داده است؛ آزمایشی که معمولاً در هفتههای ۲۴ تا ۲۸ از تمام زنان باردار گرفته میشود.
نتیجهی آزمایشش مختل بوده و دوباره آزمایش داده است. در نتیجهی طولکشیدن این مراحل و سهلانگاری خودش، در هفتهی سیوسوم بارداری برای کنترل قند خون به بیمارستان آمده است. از او میخواهم تا من بروم و برگردم، چیزی مثل شیر بخورد و بعد نوار قلب بگیرم.
بعد از گرفتن نوار قلب، باید تشکیل پرونده دهد و بستری شود. همکارم در حالی که رگ میگرفت، از سابقهی دیابت و بیماریهای قبلیاش میپرسد. سابقهی بیماری نداشت و متعجب بود از اینکه همیشه در بارداریهای قبلی، فشارش پایین بوده و الآن مشکوک به دیابت است. برایش توضیح دادیم که اگر زیر بیستهفتهی بارداری دیابت تشخیص داده شود، یعنی بیمار قبل از بارداری مبتلا بوده و بهدلیل ندادن آزمایش، نمیدانسته است؛ ولی اگر بعد از بیستهفتهی بارداری باشد، در نتیجهی بارداریست و به آن دیابت بارداری گفته میشود که تا شش هفته بعد از زایمان، دوباره آزمایش گرفته میشود و به شرط رعایت رژیم غذایی و دارویی، احتمال رفع آن وجود دارد.
بیمار در حالی که با تکهکاغذی خودش را باد میزد، از احساس گرما، خستگی، گرسنگی و تشنگی مدام شکایت داشت و اینها را دلیل پرخوری ماههای اخیرش میدانست؛ پرخوریای که حالا کار دستش داده بود. با خنده گفتم: «اینها، هم علائم بارداریاند و هم دیابت؛ برای همین، تشخیص فقط با آزمایش ممکنه.» پرخوری و فعالیت کم در بارداری، میتواند منجر به دیابت بشود؛ ولی واکنش بدن در شرایط مختلف، متفاوت است. اختلالی در کارکرد انسولین بدن پیش میآید و نمیتواند قند را به سلولها برساند؛ در نتیجه، میزان قند در خون بالا میرود و میشود دیابت. برای او، پیادهروی هرروزه را توصیه کردیم.
بعد از تشکیل پرونده و بستریشدن، بیمار با لباس صورتی بیمارستان روی تخت نشسته بود و با خجالت و معصومیتی که بیشتر به مادرانی با بارداری اول شبیه بود، پرسید: «نمیشه بستری نشم و دارو بدین برم خونه؟» پاسخ منفی بود و ادامه دادم: «باید قند خونت مرتب چک بشه و دکتر، به دوز مناسب دارو برای بدنت برسه که بدون بستریشدن ممکن نیست. درماننشدن دیابت، برای جنین هم خطرناکه...»
در پروندهی بیمار ثبت کردم، رژیم غذایی متناسب دیابت به او داده شود و برای خودش هم توضیح دادم که این رژیم، معمولاً شامل برنج و سیبزمینی کمتریست و بیشتر از خوراکها، همراه کدو و قارچ پختهشده است. صبحانه هم، معمولاً پنیر و لبنیات کمچرب است. بهتر است از سبزیجات بیشتر و آبمیوه و میوهی خشک کمتری استفاده شود. بعد از هر وعدهی غذایی، یکی از همکارانم قند خون بیمار را با دستگاه گلوکومتر و از طریق گرفتن یک قطره خون از نوک انگشت بیمار چک میکرد و هر بار، میزان قند خون یادداشت میشد. هر روز اول صبح، قند خون ناشتا هم اندازهگیری میشد.
از دکتر داخلی میخواهم که برای بررسی وضعیت بیمار، بالای سر او حاضر شود. دکتر با توجه به آزمایشها، از روز اول انسولین تجویز کرد. او هر روز با توجه به آزمایشها و کم و زیادکردن میزان انسولین دریافتی بیمار و بررسی وضعیتش، به میزان قند معقول بیمار میرسد. بیمار، حداقل باید سه روز بستری و تحت نظر باشد. دکتر در پرونده، برگهی درخواست مشاور تغذیه گذاشت، تا کارشناس تغذیه، رژیم غذایی مناسب بیمار را برایش تجویز کند.
هر بار که پوست بیمار را بین دو انگشتم جمع میکردم تا سرنگ حاوی انسولین را تزریق کنم، به او آموزش میدادم که چطور در خانه خودش تزریق کند. از او خواستم بعد از تزریق، در صورت داشتن علائمی مثل سرگیجه، عرق سرد یا تپش قلب، از تخت پایین نیاید و پرستار یا ماما را صدا بزند؛ چون ممکن است بعد از پایینآمدن از تخت، بهدلیل افت قند، زمین بخورد.
دومین روز بستریشدن بیمار، وقتی یکی از پرستارها در زمان خروج ملاقاتکنندگان گفته بود که باید کمپوت و آبمیوهها را با خود ببرید، با اصرار و واکنش ملاقاتیها روبهرو شده بود. گفته بودند که بیمار باردار است، باید به خودش برسد و آبمیوهی طبیعی ضرری ندارد! پرستار هم با تندی گفته بود: «دوستی شما، دوستی خالهخرسه است! این خانوم با دیدن اینها، ترغیب به خوردن میشه و خودش و جنین رو به خطر میندازه!...»
- پس میانوعده چی بخوره؟
- شیر بخوره خواهر من!... شیر بخوره!
بعد از چهار روز، بیمار با انسولین دریافتی به قند خون مناسب رسید و جواب آزمایشها خوب بود.
دکتر بعد از تجویز انسولین و رژیم غذایی با حجم کمی از برنج، سیبزمینی، ماکارونی و خوراکیهای پرچرب و شیرین که مهمترین عامل کنترل دیابت است، بیمار را مرخص کرد.
در صورت کنترلنشدن و ماندن در این وضعیت و بالارفتن دیابت بارداری، بیمار ممکن است دچار مسمومیت بارداری یا زایمان پیش از موعد شود.
در زمان ترخیص، به بیمار گفتم: «اگه میتونی، دستگاه گلوکومتر بخر و هر روز ناشتا و دو ساعت بعد از غذا، قند خونت رو چک کن. بعد از یک هفته هم، برای بررسی به درمانگاه بیمارستان بیا.»
او در زمان زایمان هم، باید به پرسنل بیمارستان بیماریاش را اطلاع دهد؛ چون قند نوزاد وابسته به انسولین دریافتی مادر است و باید تا ۲۴ ساعت بعد از تولد، قند نوزاد بهطور مرتب چک شود تا دچار افت قند خون نشود و با سلامت کامل در آغوش مادر به خانه برگردند؛ مثل زنی که از ترس فریاد میزد و تمام بخش بعد از زایمانش، به خواب آرام مادر و فرزند رشک میبرد!