پرونده ویژه
هولوکاست؛ واقعیت یا برزگنمایی
تبدیل صهیونیستها به صابون، کود و چسب!
محمد علی تخترونده
منبع گزارش: المیادین
صدها مورخ و پژوهشگر همواره با دروغهای صهیونیسم درباره یهودیسوزی آلمان نازی، مقابله کردهاند. سوالی که پیش میآید این است؛ چرا صهیونیسم داستان یهودیسوزی را ترویج کرد و چه اهدافی از این مسیر، محقق شد؟ 27ژانویه هر سال، بر مبنای بیانیه کمیته عفو بینالملل، حامیان جهانی صهیونیسم و کشور نژادپرست آنها «اسراییل»، مراسم یادبود روز جهانی «هولوکاست» یا همان یهودیسوزی آلمان نازی را برگزار کنند. منکران و کسانیکه در موضوع هولوکاست، سوال یا شک دارند، همیشه تحت فشارهای روانی سنگینی بودهاند. صهیونیسم جهانی از این مناسبت، برای کسب تایید سیاسی و همبستگی عاطفی بیشتر با قربانیان خیالی، در جهت اهداف خود بهویژه پروژه شهرکسازی در فلسطین، بهرهبرداری میکند. گویی کسانیکه یهودیان را در اتاقهای گاز سوزاندند فلسطینی بودند، نه آلمانی!
اگر اقدامات نازیسم هیتلری علیه کولیها، کمونیستها، معلولان جسمی و ذهنی و همچنین شهروندان اسلاو لهستان را نادیده بگیریم که موجب کشته شدن دستکم یک میلیون نفر شد، باید بگوییم صهیونیسم جهانی بهعنوان بخشی از این رخداد، موفقیتی چشمگیر در بهرهبرداری از داستان یهودیسوزی، داشته است. صهیونیستها در ماجرای هولوکاست توانستند به دستآوردهای مادی، سیاسی و ایدئولوژیکی بزرگی برسند و به تحقق آرزوی کشور یهودی در ارض موعود یعنی «فلسطین» نزدیک شوند. سالها قبل، اروپا 2گزینه مقابل یهودیان قرار داد که مجبور بودند یکی را انتخاب کنند؛ در وطن خود باقی بمانند و در اتاقهای گاز آلمان نازی بسوزند یا به فلسطین مهاجرت کنند و در بهشت میان برادران یهودی، نزدیک دیوار ندبه ساکن شوند. جالب است بدانید بسیاری مورخان، روزنامهنگاران و استادان دانشگاه با تخصصهای مختلف، دروغهای صهیونیسم را درباره یهودیسوزی آلمان نازی زیر سوال بردند و این ادعاها را سخیف و دور از واقعیت دانستند!
«ویلیس کارتو» Willis Carto یک شهروند آمریکایی و بنیانگذار جنبش «انکار هولوکاست» در سال1979 است. او با تاسیس انستیتو مطالعات تاریخی «هیستوریکال ریویو» Historical Review نشریهای به نام «ریویژینست» Revisionistمنتشر کرد که در آن دروغهای تاریخی مرتبط با یهودیسوزی رد شده است. مهمترین موضوعهای مطرح شده در این نشریه، عدم وجود اتاقهای گاز و عدم توانایی آلمان نازی در جمعآوری 6میلیون یهودی است. «ویلیس کارتو» با شکایتی قضایی از سوی نجاتیافتگان از اردوگاههای آلمان نازی به دادگاه رفت و به پرداخت 100هزار دلار غرامت محکوم شد. او تا پایان عمر، یعنی اکتبر2015 مخفیانه زندگی کرد.
«فرد آ.لکچر» Fred A.Leuchter پژوهشگر و مورخ آمریکایی، روشهای قتلعامی را که یهودیان درباره آن صحبت میکردند داستان تخیلی توصیف میکند و میگوید: «این اظهارات، فقط یک اسطورهسازی برای اغراق و بزرگنمایی در میزان وحشت این تراژدی است». وی ادعاها درباره یهودیسوزی را غیرواقعی میداند، چون سالها بعد از جنگ جهانی دوم مشخص شد یهودیانی که به بیماریهای واگیردار مبتلا شده بودند، در اتاقهایی قرنطینه میشدند، از همین مساله در راستای داستانسازی هولوکاست، سوءاستفاده میشود. به اعتقاد این مورخ آمریکایی، شمار یهودیانی که میتوان از آنها بهعنوان قربانیان اردوگاههای نازی صحبت کرد، 775 هزار نفر است که البته به دلایل مختلف جان خود را از دست دادهاند، نه فقط قتل و کشتار!
«نورمن فینکلشتاین» Norman Finkelstein پژوهشگر یهودی آمریکایی، نخستین فردی است که از «معجزه صهیونیسم جهانی در ترویج ایده هولوکاست» صحبت کرد و گفت: «یهودیان آلمانی، مانند بسیاری از کشورهای اروپایی، ثروتمند بودند. آنها نظام بانکداری، صرافیها، پزشکی و حتی دادگستری را در اختیار داشتند. براساس برینامهریزی صهیونیسم جهانی، این یهودیان از اواخر قرن هجدهم باید به فلسطین منتقل میشدند.
یهودیان، بنای یادبود هیتلر را میسازند
با روی کار آمدن هیتلر، صهیونیسم جهانی از ایدههای ضدیهودی نازیها بهطور مستقیم و غیرمستقیم در راستای ارعاب یهودیان بهرهبرداری کرد، بهویژه وقتی هیتلر در سخنانی بر «ضرورت اخراج یهودیان از آلمان» تاکید کرد. «اِمیل لودویگ» Emil Ludewig روزنامهنگار یهودی صهیونیست در اینباره میگوید: روزی فرا میرسد که بنیاسراییل زیر پرچم صهیونیسم جهانی، بنای یادبود هیتلر را بهخاطر نقش او در مهاجرت یهودیان به فلسطین، میسازد.
به لطف کمپینهای ارعاب و تهدید، 50هزار یهودی آلمانی بین سالهای 1933 تا 1939 با سرمایه 60میلیون پوندی به فلسطین مهاجرت کردند که با این دارایی عظیم، زمینهای وسیعی را خریدند و مزرعهها و کارخانههای بزرگی را با حمایت نیروهای قیمومیتی بریتانیا ایجاد کردند. یهودیان، سازمانهای تروریستی «هاگانا»، «اشترن» و «ارگون» را تاسیس کردند و افسران نازی با سلاحهایی که از آلمان و لهستان به فلسطین منتقل شده بود، به آنها آموزش نظامی دادند.
صهیونیسم جهانی، رییسجمهور آمریکا را متقاعد کرد قانون ممنوعیت پذیرش مهاجران یهودی را از آلمان صادر کند، تا آنها پس از تهدید به بازداشت و سوختن در کورههای گاز «زیکلون-بی» Zyklon-B و «سیانور»، Cyanide مجبور شوند به فلسطین مهاجرت کنند. بعدها مشخص شد از این گاز برای مبارزه با شپش که در بازداشتگاهها بیداد میکرد، استفاده میشده است.
همچنین بعدها به اثبات رسید برخی یهودیان در اثر حصبه و مالاریا جان خود را از دست دادهاند و بدن آنها سوزانده شده تا از شیوع بیماری در اردوگاهها جلوگیری شود. آلمانیها به اسیران اردوگاهها نیاز داشتند، چون از آنها برای کار در کارخانهها و مزرعهها استفاده میکردند، حتی در زمانیکه مردان آلمانی در جبهههای جنگ مشغول نبرد بودند. پس دلیلی ندارد آلمانیها، یهودیان را قتلعام کنند.
«فرد آ.لکچر» پس از بازدید از همه اردوگاههای یهودیان در آلمان و لهستان، این سوال را مطرح کرد که «چرا بهطور خاص درباره اردوگاه کار اجباری «آشوویتس» در لهستان صحبت میشود؟ گویی اتاقهای گاز فقط در آنجا وجود داشته، در حالیکه چنین اتاقهایی را در اردوگاههای دیگر هم مشاهده نکردیم!»
مهمترین مساله در این داستان، نفرت هیتلر از یهودیان است، موضوعی که در کتاب «نبرد من» به آن اعتراف کرده است، او این کتاب را در سالهای 1924-1926 نوشت. هیتلر، یهودیان را مسئول شکست آلمان در جنگ جهانی اول میدانست، چون آنها اقتصاد آلمان را ویران کردند. یهودیان صاحب کارخانههای اسلحهسازی بودند و بیشتر کارگران هم یهودی بودند. البته این مسایل، مانع حمایت خانوادههای مشهور یهودی مانند خاندان «روچیلد» Rothchild از هیتلر نشد، چون افکار ضدیهودی او را در خدمت برنامهها و پروژههای صهیونیسم جهانی در فلسطین میدانستند.
«مکس واربورگ» Max Warburg سرمایهدار یهودی آلمانی، یکی از مهمترین حامیان مالی حزب نازی بود. همچنین شرکتهای یهودی بینالمللی مانند «جنرال موتورز دو پوند فورد» General Motors Du Pond Ford, Standard Oil ، تمام توانمندی خود را برای حمایت مالی از هیتلر بسیج کردند.
Paul Warburg «پل واربورگ» برادر «مکس واربورگ» یکی از بنیانگذاران بانک مرکزی ایالات متحده(FED)، نقشی کلیدی در جلب حمایت یهودیان آمریکایی از هیتلر داشت، بهویژه در زمینههای تبلیغاتی، رسانهای و جنگ روانی با استفاده از شرکتهای یهودی تحت مدیریتش. او به هیتلر کمک کرد تا در انتخابات1937 پیروز شود و بهتنهایی قدرت را بهدست بگیرد.
هیتلر؛ دوست یا دشمن؟
حمایت تاجران و شرکتهای متعلق به یهودیان، موضوع جنجالیتری محسوب میشود. مثلا توپخانههای مورد استفاده آلمانیها در جنگ جهانی دوم توسط شرکتSKF متعلق به «ژاکوب والنبرگ» Jacob Wallenberg سرمایهدار یهودی تامین میشد، همچنین شرکت آمریکایی «استاندارد اویل» Standard Oil تمام نیازهای ارتش آلمان را به بنزین و گازوییل تامین میکرد.
گاز مورد استفاده در اتاقکهای گاز مشهور، ساخت شرکت فاربن بود که ریاست آن در اختیار یک یهودی قرار داشت. شرکت یهودی «برادران براون هَریمن» Brown Bros Harriman نیز به نوبه خود نیاز سُرب آلمان را که حدود 500تن بود، تامین میکرد.
در بخش مالی، «جان فاستر دالس» John Foster Dulles که بعدها وزیر امورخارجه شد و برادرش آلن که رییس اطلاعات مرکزی شد، در سفر آلمان با هیتلر ملاقات کردند تا به او کمک کنند اقساط بدهی خارجی باقیمانده آلمان را پرداخت کند. خانواده یهودی ساموئل Samuel Brothers هم که از مالکان شرکت بزرگ «رویال داچ شل» Royal Dutch Shell بودند، 30میلیون دلار به هیتلر کمک کردند.
اسناد موسوم به «خیابان ویلهم برلن» Berlin Wilhelmstrasse جزییات زیادی از رابطه یهودیان و هیتلر را فاش کرد که مهمترین آنها همکاری و هماهنگی بین صهیونیستها و نازیها برای متقاعد کردن یهودیان یا اجبار برای مهاجرت به فلسطین است. «آدولف آیشمن» Adolf Eichman رییس کمیته مهاجرت، نقش کلیدی در روند هماهنگیها بهعهده داشت. او چند دفتر مهاجرت در مجارستان، چکسلواکی و اتریش افتتاح کرد که حدود 250هزار یهودی را تا پایان سال1941 به فلسطین فرستادند.
نکته عجیب ماجرا این است که در 11مه1960، ماموران موساد، آیشمن را از آرژانتین ربودند و در تابوتی به اسراییل منتقل کردند. آنها پس از متهم کردن «آیشمن» به مشارکت در اتاقهای گاز یهودیسوزی، او را سوزاندند. صهیونیسم بینالملل، برای حمایت از ادعاهای عجیب درباره هولوکاست تلاش میکند. «هولوکاست» عبارتی که یهودیان اصرار بر استفاده از آن دارند، یک کلمه یونانی بهمعنای «مرگ از طریق به آتش کشیدن» است. کاری که هیتلر با 200هزار کولی و بیش از 200هزار معلول، از میان کمونیستها انجام داد.
«دیوید جان اروینگ»David John Erving مورخ بریتانیایی بهدلیل مخالفت با ادعای صهیونیسم در ارتباط با هولوکاست، در اتریش محاکمه و زندانی شد. او ادعای اتاقهای گاز را کاملا رد کرد. اروینگ، یهودیان ثروتمند آلمانی را متهم کرد به اینکه آنها یهودیان مسن را به نازیها تحویل دادند و در ازای آن، از مهاجرت جوانان یهودی به فلسطین با پرداخت رشوههای سنگین چشمپوشی کردند. او همچنین لهستانیها را به ساخت اتاقهای گاز، بلافاصله پس از پایان جنگ در راستای تصدیق ادعاهای موهوم یهودیان متهم کرد.
چند دهه زمان نیاز است برای سوزاندن!
«پل راسینی» Paul Rasinie محقق فرانسوی به طعنه میگوید: «غیرممکن است آنگونه که صهیونیسم جهانی ادعا میکند، ارتش نازی، میلیونها یهودی را سوزانده باشند. «آرتور بوتز» Arthur Butz پروفسور آمریکایی، از لحاظ عملیاتی ثابت کرد ادعای صهیونیسم جهانی درباره سوزاندن یهودیان در اتاقهای گاز، با شماری که مطرح میکنند، دروغ است. این همان کاری بود که «ژرمار رادولف» Germar Rodolf استاد آلمانی علم شیمی، انجام داد و ادعاهای صهیونیسم درباره هولوکاست را رد کرد. البته همین کار برای زندانی کردن او در آمریکا کافی بود.
همانطور که «رابرت فوریسون» Robert Forisonپروفسور فیزیک ادعاهای صهیونیستها را از بیخ و بن تکذیب کرد. فوریسون با ارایه جزییاتی ثابت کرد از لحاظ ریاضی محال است 6میلیون یهودی ظرف 2سال، در اتاقهای گاز سوزانده شده باشند. همچنین «ریچارد هارد» و «دیوید اروینگ» Richard Hard و David Erving 2مورخ انگلیسی با اسناد رسمی ثابت کردند جمعیت یهودیان در آلمان از 3میلیون نفر بیشتر نبوده که بخشی از آنها به فلسطین و تعداد زیادتری به آمریکا مهاجرت کردند. سخنان این دانشمندان برای محاکمه آنها پس از چند بار تهدید به مرگ، کافی بود.
«داگلاس رِید» Douglas Reed روزنامهنگار آمریکایی که با پوشش مفصل وقایع جنگ جهانی دوم شناخته میشود، با ارایه اسناد و آمار ثابت کرد تعداد یهودیان قبل و بعد از جنگ جهانی دوم، تغییر زیادی نکرده و حدود 11میلیون نفر باقی ماندند. داگلاس میگوید: سوزاندن هر جسدی در اتاقهای گاز حدود 2ساعت طول میکشد، این یعنی سوزاندن 6 میلیون یهودی، به چند دهه زمان نیاز داشته است.
«آرنت زِندِل»Arnedt Zandel نقاش کانادایی آلمانیالاصل بهدلیل تکذیب ادعاهای صهیونیستها به زندان محکوم شد. او در سال1988 میلادی گفت: «6میلیون یهودی در ماجرای موسوم به هولوکاست کشته نشدهاند. زِندِل، اعضای تیم حقیقتیابِ دادگاه را در جریان بازدید از اردوگاههای نازی ازجمله اردوگاه آشوویتس همراهی و به آنها ثابت کرد ادعاها درباره اتاقهای گاز و سوزاندن یهودیها، دروغ است.
چالش عجیب شش میلیونی!
مورخان دیگری هم به چالش یهودیان با عدد 6میلیون اشاره میکنند و میگویند تعداد یهودیانی که در روسیه، رومانی و لهستان در مراحل مختلف تاریخ، جان خود را از دست دادهاند، 6میلیون نفر است، همچنین 6میلیون یهودی پس از سقوط دولت عربی اندلس طی سالهای 1490-1493 از اسپانیا و پرتغال آواره شدهاند.
صحبت از 6میلیون قربانی در اردوگاههای کار اجباری نازی به این معنی است که اسراییل، غرامت هنگفتی را از آلمان و اتریش دریافت خواهد کرد که براساس 6میلیون قربانی، محاسبه شده است. 10سپتامبر1952 اسراییل یک قرارداد دوجانبه با آلمان غربی امضا کرد که بهعنوان توافقنامه Wiedergutmachung، شناخته میشود. براساس این توافقنامه، آلمان مسئولیت کامل نسلکشی یهودیان توسط نازیها در جنگ جهانی دوم را بهعهده گرفته و با پرداخت غرامت به بازماندگان هولوکاست موافقت کرده است. همچنین آلمان این مساله را پذیرفته که به اسراییل بهعنوان وارث قربانیان هولوکاست، غرامت مالی پرداخت کند.
آلمان یک سری امتیازات تجاری و صنعتی به اسراییل واگذار کرد و تبدیل شد به دومین صادرکننده بزرگ اسلحه به اسراییل بین سالهای 1960-1970! کل غرامت پرداخت شده از سوی آلمان به یهودیان 83میلیارد مارک آلمان شد. نکته عجیبتر اینکه آلمان شرقی قرارداد امضا شده توسط آلمان غربی را رد کرد، تا پس از تشکیل آلمان متحد، آنها دوباره براساس قراردادی جدید با اسراییل در سال1992، سهم آلمان شرقی را پس از اتحاد پرداخت کنند.
«روژه گارودی» Roger Garaudy متفکر فرانسوی، از زاویهای دیگر به این موضوع میپردازد و میگوید: قربانیان جنگ جهانی دوم از 50میلیون نفر فراتر رفته که 9میلیون نفر در آلمان و 17میلیون نفر دیگر در اتحاد جماهیر شوروی کشته شدند. هیچکس درباره آنها صحبتی نکرده، همانطور که هیچکس درباره تعداد زنان آلمانی سخنی نمیگوید که هنگام ورود نیروهای آمریکایی و شوروی به آلمان، مورد تجاوز قرار گرفتند. جهان، فراموش کرده چگونه اروپاییها و بعد، آمریکاییها، بیش از 100میلیون نفر از ساکنان بومی قاره آمریکا را در طول کشف آن، قتلعام کردند. این مساله درباره میلیونها آفریقایی هم صدق میکند که از آفریقا به اروپا یا آمریکا منتقل شدهاند.
صابونی از روغن صهیونیستها
اما هیجانانگیزترین دروغ از سری دروغهای صهیونیسم جهانی، این است که آلمانیها از اجساد یهودیان، صابونی به نام «صابون یهودیان» درست کردند! ماجرا از آنجا شروع شد که آلمانیها صابونی را با علامت تجاریRJF تولید کردند که مخفف 3کلمه است. صهیونیستها مدعی شدند این 3کلمه Rein Judisches Fett به معنای «روغن خالص یهودی» است، دروغی که بهسرعت گسترش یافت. «استفان وایز» Stephen Wise رییس کنگره یهودیان آمریکا (AJC) و رهبر جنبش صهیونیستی آمریکا، ضمن طرح این دروغ بزرگ، تظاهرات متعددی را در سالهای 1941 تا 1943 در چند ایالت آمریکا سازماندهی کرد و مدعی شد نازیها اجساد یهودیانی را که در اتاقهای گاز سوزانده بودند؛ به صابون، کود و چسب تبدیل کردهاند!
«سولومون میکولز» Solomon Mikhoels یهودی روسی، نمونههایی از این صابون را به تظاهراتکنندگان نشان داد و ضمن جمعآوری میلیونها دلار کمک مالی، همبستگی آنها را با صهیونیسم تضمین کرد. دوستداران صهیونیسم هم مقادیری از این صابونها را در جریان محاکمه نازیها در دادگاه نورنبرگ بهعنوان مدرک ارایه کردند!
صهیونیسم جهانی باز هم به نمایشنامه مسخره صابون ادامه داد و پس از تاسیس رژیم صهیونیستی اسراییل، مقادیری صابون در مراسم خاصی در حیفا و تلآویو دفن شد و مقادیری از آن نیز در موزه هولوکاست در قدس بهعنوان یادبود قرار گرفت. صهیونیسم جهانی بعدها در بسیاری از کشورها، صدها کتاب و مقاله درباره داستان صابون منتشر کرد که توسط «مارک وبر» Mark Weber مورخ آمریکایی رد شد. او در اینباره میگوید: 3حرف RIF که یهودیان میگفتند مخفف 3کلمه «روغن خالص یهودی» Rein Judisches Fett است، درواقع مخفف Reichsstelle fur Industrielle Fettver- sorgung است، به معنای «مرکز آلمانی تولید روغنهای صنعتی». یکی از مراکز صنعت نفت که ماموریت آن؛ تولید صابون، پودرهای لباسشویی، پاککنندهها و توزیع آن در سراسر آلمان ازجمله اردوگاههای کار اجباری نازیها بوده است.
اعترافهای «والتر لاکور» Walter Laqueur مورخ مشهور یهودی، برای مدافعان فرضیه صابون! شوکآور بود. او در کتاب خود با عنوان «راز وحشتناک» The Terrible Secret که سال1980 منتشر شد، نوشته: ادعاهای یهودیان درباره صابون یک دروغ بزرگ و خیالپردازی است. «دِبورا لیپستاد»Deborah Lipstadt مورخ یهودی، هم این نکته را تایید کرد و گفت: حقیقت مطلق این است که نازیها از اجساد یهودیان صابون درست نکردند!
اعترافهای «یهودا بائر» Yahuda Bauer مورخ یهودی و متخصص تاریخ هولوکاست در دانشگاه عبری اسراییل، که صابون یهودی را ادعایی مضحک توصیف کرد، سازمانهای یهودی را برآشفته کرد. ولی مارک وبر، در این موضوع، دیدگاه سختگیرانهتری داشت. او میگفت: «صابون یهودی، در همان سطح دروغهای اتاق گاز و هولوکاست پوچ و درمجموع فاقد سادهترین دلایل منطقی است». همین مساله از سوی «شامول کراکوفسکی» Shamul Krakowski عضو مرکز مطالعات موزه هولوکاست، پروفسور «آرنو مایر» Arno Meyer از دانشگاه پرینستون و «هوارد استاین» Howard Steinاز دانشگاه اوکلاهاما تایید شد. آنها مقالههای زیادی در مطبوعات صهیونیستی و آمریکایی نوشتند و داستان صابون را کاملا انکار کردند. همچنین آمار و ارقام مرتبط با هولوکاست را زیر سوال بردند و این اعداد را بسیار اغراقآمیز توصیف کردند.
چرا دروغها شاخدار؟
بسیاری از مورخان و استادان دانشگاه در رشتههای مختلف، ادعاهای صهیونیسم جهانی درباره هولوکاست و صابون یهودی را دروغ توصیف کردند. در ادامه به امتیازهایی اشاره میشود که سازمانهای یهودی توانستند بهکمک این دروغها در دورههای مختلف بهویژه حین و پس از جنگ جهانی دوم، بهدست بیاورند:
1- موفقیت در جلب همبستگی عاطفی کشورهای غربی و مردم دنیا.
2- سرعت بخشیدن به روند ترانسفر یهودیان به فلسطین.
3- اقناع یهودیان ثروتمند و دریافت کمک مالی از آنها برای تقویت سازمانهای صهیونیستی.
4- دریافت میلیاردها دلار غرامت از آلمان، اتریش و لهستان.
5- با طرح این دروغها و اینکه هولوکاست یک فاجعه بزرگ انسانی است که با درد و رنج فلسطینیان قابلقیاس نیست، افکار عمومی را در سطح بینالملل از توجه به حقوق ملت فلسطین بازداشتند و موجب نادیده گرفتن آنها شدند.
6- طرح این مساله برای یهودیان که «اگر با هرچیزی که در اختیار دارید، از اسراییل دفاع نکنید، در معرض هولوکاست جدیدی قرار خواهید گرفت.»
همچنین باید به صدها و شاید هزاران کتاب و فیلمهای فراوان درباره هولوکاست اشاره کرد که هدف از ساخت و گردآوری آن، تضمین تداوم همدردی بینالمللی با یهودیان و جلوگیری از همبستگی جهانی با مردم فلسطین است؛ ملتی که در معرض قتلعام یهودیان قرار گرفتهاند. یهودیانی که به ایدههای صهیونیسم اعتقاد و باور داشتند و در طول جنگ جهانی دوم، پس از آن و حتی در سالهای پس از تاسیس اسراییل به فلسطین مهاجرت کردند.
این یک واقعیت است که بیشتر روسای جمهور، نخستوزیران و حتی وزرای اسراییلی پس از تاسیس اسراییل، در فلسطین به دنیا نیامدهاند، بیشتر آنها از کشورهای دیگر به فلسطین آمده یا پدر و مادر و اجداد آنها از کشورهای دیگر، راهی این سرزمین شدند. بر همین مبنا یهودیان از 102کشور جهان به فلسطین آمدند، چون معتقد بودند «خداوند فلسطین را به آنها داده و این سرزمین هرگز به قوم دیگری اعطا نشده است!» البته آنها فراموش کردند که قدس و فلسطین، سرزمینی مقدس برای یک و نیم میلیارد مسلمان و دو و نیم میلیارد مسیحی است. آنها نباید به فلسطین مهاجرت کنند و کنار 7میلیون یهودی در مساحتی کمتر از 27هزار کیلومتر مربع ساکن شوند. یهودیان باید به کشورهایی برگردند که خودشان، پدرانشان و اجدادشان بهدنیا آمدهاند و حقوق خود را از آنها مطالبه کنند. باید افکار عمومی و بینالمللی را به دلایل مهاجرت یا فرار خود از این کشورها متقاعد کنند و این سوال را بپرسند که «چرا 79کشور با همراهی دولت و ملتهایشان، یهودیان اخراج کردند؟»
این مساله، ما را به موضوع هولوکاست بازمیگرداند، زیرا مورخان بسیاری درباره روابط منفی یهودیان و آلمانیها نوشتهاند؛ از زمانی که در قرن هجدهم و نوزدهم از روسیه و مناطق اروپای شرقی و غربی و قبل از آن از اسپانیا به آنجا مهاجرت کردند. مورخان تاکید میکنند که یهودیان به مشاغل سودآور مانند بانکداری، داروسازی، پزشکی، شیمی و جواهرسازی علاقمند بودند، زیرا اعتقاد داشتند دین، مجوز همه ابزارهای کسب سود سریع و فراوان را به آنها داده است.
اقدام فوری علیه یهودیان برای پایان استثمار
اقدامات یهودیان برای واکنش آلمانیها کافی بود، تا جاییکه 300هزار نفر از آنها طوماری را خطاب به بیسمارک(Otto von Bismarck) صدراعظم آلمان، امضا و درخواست کردند «اقدامات فوری علیه یهودیان اتخاذ شود تا به طمعورزی و استثمار آنها از وضعیت اقتصادی این کشور پایان دهیم.»
در آن زمان، روزنامهها کمپین خشونتآمیزی را علیه یهودیان راه انداختند، آلمانیها درباره یهودیان میگفتند آنها فقط پول میپرستند و «بورس، معبد واقعی آنهاست!» سخنان «کارل مارکس» Karl Marks و «فردریش انگلس» Friedrich Engels درباره یهودیان و رفتارهای فردی و اجتماعی آنها، بر خشم و خشونت آلمانیها علیه آنان افزود، بهویژه پس از دستورات «تئودور هرتزل» Theodor Herzl به یهودیان که از آنها خواسته بود «زمین نخرند و به کشاورزی رسیدگی نکنند، زیرا این امر مانع از مهاجرت آنها به فلسطین میشود.»
این جمله هرتزل که «اگر یهودستیزی در اروپا نبود، یهودیان هویت خود را فراموش میکردند.» میزان موفقیت صهیونیسم جهانی در تحریک و سوءاستفاده از احساسات یهودیستیزانه آلمان و اروپا را ثابت میکند. همچنین تشویق هیتلر به تشدید خصومت علیه یهودیان، کافی بود تا 500هزار یهودی متقاعد شوند در سالهای منتهی به 1920 یعنی بعد از جنگ جهانی اول و 1947 قبل از اعلام تاسیس اسراییل، به فلسطین مهاجرت کنند. تا جایی که پس از این سالها، جممعیت یهودیان در فلسطین به 650هزار نفر رسید. در شرایطی که پس از خروج عثمانیها از فلسطین، این تعداد 89هزار نفر بود.
این بدان معنا نیست که اسراییل و سازمانهای صهیونیستی، رویکرد تحریکآمیز خود را کنار گذاشتهاند، آنها همچنان از هر رویدادی استفاده میکنند برای تحت فشار قرار دادن یهودیان در سراسر جهان که تعداد آنها از 10میلیون نفر فراتر نمیرود، تا محل زندگی خود را ترک و به سرزمین موعود، مهاجرت کنند و منتظر رستاخیز باشند که پس از آن یهودیان بر جهان حکومت خواهند کرد.
از کشور ما بروید بیرون
به یاد داریم چگونه نتانیاهو از یهودیان فرانسه که 600هزار نفر بودند، خواست پس از بمبگذاریهای تروریستی عناصر داعش در پاریس در نوامبر2015، این کشور را ترک کنند. کاری که نتانیاهو با یهودیان کانادا کرد که 200هزار نفر بودند. وی همچنین پس از آنکه لهستانیها را به همدردی با هیتلر متهم کرد، از یهودیان آنجا هم خواست به اسراییل مهاجرت کنند. این اتفاق در گذشته در ارتباط با یهودیان اتحاد جماهیر شوروی رخ داد. صهیونیسم جهانی طی یک کارزار خشونتآمیز علیه مسکو، مقامهای این کشور را مجبور کرد با مهاجرت یهودیان روسیه به اسراییل موافقت کنند، تا جاییکه یک میلیون یهودی روستبار در اسراییل وجود دارد. البته سران اسراییل چنین درخواستی را از یهودیان آمریکایی نداشتهاند که شمار آنها به 6میلیون نفر میرسد، چون میخواهند از طریق آنان سیطره بر امور سیاسی، نظامی، اقتصادی و مالی کشوری مهم نظیر آمریکا را در اختیار داشته باشند.
قدرت لابیهای صهیونیستی در آمریکا، در غیاب لابیهای دیگر، ناشی از همین مساله میشود، بهویژه در ارتباط با لابیهای عربی که با وجود توانمندیهای فراوان مالی کشورهای حاشیه خلیجفارس، توانایی آنها با لابی صهیونیستی قابلقیاس نیست. البته مشکل اصلی، نظامهای عربی هستند که به امر واشنگتن، عمل میکنند. همانگونه که آمریکا در سال1947 اسراییل را بهوجود آورد. اقدامی که بهواسطه فشارها، تهدیدها و ارایه رشوه به برخی کشورهای آمریکای لاتین در 29دسامبر1947 رخ داد و طی آن 13کشور آمریکای لاتین با قطعنامه پیشنهادی آمریکا در زمینه تقسیم فلسطین و تشکیل اسراییل، موافقت و همراهی کردند.
البته 6کشور آمریکای لاتین به این قطعنامه رأی ممتنع دادند، اما درنهایت این قطعنامه به تصویب رسید؛ با اکثریت ۳۳رأی یعنی تنها یک کشور بیشتر از نصاب قانونی لازم که دو سوم آرا بود. این موضوع، میزان علاقه سازمانهای صهیونیستی و اسراییل را به کشورهای آمریکای لاتین با داشتن جمعیت 20میلیون نفر عربتبار نشان میدهد. تلآویو و واشنگتن، همواره به این کشورها به منزله حیاطخلوت مینگرند؛ جاییکه میتوانند از آنها در همه مسایل استفاده کنند.
لازم است به موفقیت صهیونیستها در زمینه سیطره بر رسانه اشاره کنیم. آنها بر روزنامهها، رادیو و تلویزیون، سینما، تئاتر و سایر فعالیتهای فرهنگی در تعداد زیادی از کشورهای جهان، حکمرانی میکنند. این مساله به صهیونیستها کمک کرد بر افکار ملتها، تسلط روانی داشته باشند و استمرار ابراز همبستگی جهانی با قربانیان هولوکاست را تضمین کنند. آنها توانستند برخی رهبران جهان عرب و اسلام را با دروغهای خود همراه کنند؛ سران کشورهایی مثل ترکیه، امارات، مراکش و اردن که از آمریکا و اسراییل هراس دارند.
«محمد عبدالکریم العیسی» دبیرکل سعودی اتحادیه جهانی مسلمانان، در هفتاد و پنجمین سالگرد هولوکاست از اردوگاه آشوویتس در لهستان بازدید کرد. همچنین «عبدالله بنزاید» وزیر امورخارجه امارات متحده عربی در حساب توییتر خود سخنان احساسی درباره هولوکاست نوشت، بدون اینکه به اقدامات اسراییل و باندهای تروریستی مانند «هاگانا»، «ارگون» و «اشترن» اشاره کند که توسط یهودیان آلمانی و اروپایی قبل از جنگ جهانی دوم تاسیس شده بود. در حالیکه یهودیان، هزاران نفر از مردم مسلمان و مسیحی فلسطین را کشتند و مورد آزار و اذیت قرار دادند. همان کاری که Orla Guerin خبرنگار بیبیسی در 22ژانویه2020، هنگام پوشش مراسم هولوکاست در قدس، سعی کرد انجام دهد. البته همین اقدام او، باعث شد از کار اخراج شود. در ماه مه2019، مدیریت شبکه «الجزیره» تحت فشار لابیهای یهودی آمریکایی، 2نفر از کارکنانش را اخراج کرد، جرمشان این بود که هولوکاست را از نظر شکلی و محتوایی زیر سوال بردند.
اگر همه اقدامات حمایتی آمریکا با تمام دستگاهها و نهادهایش را بهخاطر اسراییل را در نظر داشته باشیم، باید به یاد بیاوریم ترامپ رییسجمهور سابق آمریکا برای اسراییل چه کرد؟ او در 7دسامبر2017 قدس را بهعنوان پایتخت ابدی و تاریخی یهودیان جهان و کشور اسراییل به رسمیت شناخت. همچنین تصمیم گرفت سفارت کشورش را به جای تلآویو، به قدس منتقل کند، اقدامی که با بیتوجهی کشورهای جهان اعم از مسلمان یا مسیحی همراه شد. حتی کسانی که به قداست قدس اعتقاد دارند، واکنشی به این اقدام نشان ندادند. شاید از ترس خشم آمریکا که اسراییل را تنها ابزار خود در منطقه عربی، بلکه در کل جهان میداند، تا زمانیکه یهودیان معتقد به ایدئولوژی صهیونیستی در خدمت آمریکا باشند، نهتنها در سیاستهای مالی، نظامی و اطلاعاتی، بلکه در موفقیت خود در تبلیغات و پروپاگاندای رسانهای که آن را از «جوزف گوبلز» وزیر تبلیغات آلمان آموختهاند. بهویژه زمانی که گفت: دروغهای شما باید تکاندهنده باشد، همچنین باید آن را بدونخستگی تکرار کنید، تا توده مردم بدون اعتراض باور کنند. همان مسالهای که پروفسور «زیو استرنهل» Zeev Sternhell در یادداشتی در 31ژانویه2020 در روزنامه «هاآرتص» نوشت: «اسراییل و قبل از آن صهیونیسم جهانی از دشمنی جهانی با یهودیان و هولوکاست در راستای اهداف خود، سوءاستفاده کرد و این تجارت را با موفقیت به انجام رساند.»
تنها سوالی که باید پرسید، این است: «چرا کشورهای غربی با وجود همه قوانین خود، تحت فشارهای آمریکا، اسراییل و لابیهای یهودی، مانع از اعتراض هر فرد به دروغهای هولوکاست و طرح سوالهای علمی درباره آن میشوند؟ در شرایطی که این کشورها و نهادهای آنها موضوعهایی نظیر ادیان و پیامبران را زیر سوال میبرند، گویی یهودیان معتقد به صهیونیسم از نظر آنها در جایگاه بالاتری قرار دارند، کسانی که عیسی را کشتند و سعی بر کشتن محمد صلی الله علیه و آله و سلم داشتند.»