نوع مقاله : اجتماعی

10.22081/mow.2023.74527

چکیده

از امام پرسیدند؛ «از نظر اسلام، زنان تا چه حد مجازند در ساختن بنای حکومت اسلام شرکت کنند؟» ایشان پاسخ دادند: «از نظر اسلام زنان نقش حساسی در بنای جامعه اسلامی دارند و اسلام زن را تا حدی ارتقا می‌دهد که بتواند مقام انسانی خود را در جامعه بازیابد. زنان مثل مردها در ساختن جامعه اسلامی مشارکت دارند. ا

چکیده تصویری

شکاف اجتماعی و خانه‌نشینی، سوغات رضاخان

کلیدواژه‌ها

موضوعات

 اجتماعی

بررسی کنش‌گری اجتماعی زنان در ادوار مختلف ایران

شکاف اجتماعی و خانه‌نشینی، سوغات رضاخان

دکتر زهرا داورپناه

 استادیار پژوهشکده زن و خانواده

برای بررسی حضور زن در عرصه‌های اجتماعی ایران، باید بحث را کمی قبل از انقلاب و از دوره پهلوی شروع کرد. باید بدانیم در تاریخ ایران، زن در ادوار مختلف چه جایگاهی داشته و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، چه تغییرهایی رخ داده است. در زمان قدیم، جریان حضور اجتماعی زنان، یا زندگی زنانه در ایران و بیشتر کشورها، به‌خصوص جهان شرقی تفاوت خاصی نداشت. یکی از اتفاق‌های مهمی که تغییر ایجاد می‌کند، ظهور رضاخان است. روایت‌های تاریخی مشهوری درباره موضع‌گیری او در مساله حجاب وجود دارد، که حتما شنیده‌اید. رضاخان پادشاه افغانستان را همراه همسر بی‌حجابش میزبانی می‌کند و بعد هم به ترکیه سفر می‌کند و زنان بی‌حجاب آنجا را می‌بیند و این گزاره در ذهنش مطرح می‌شود که می‌تواند با برداشتن حجاب از سر زنان ایران، اولین گام را در جهت پیشرفت کشور بردارد.

***

رضاخان تصور می‌کرد با کشف‌حجاب، می‌تواند توسعه کشورهای اروپایی را در ایران شبیه‌سازی کند. پیشرفت و توسعه ایران، در ظاهر اتفاق خوبی است، ولی او از فرآیندهایی که استفاده کرد که محل بحث است. یکی از اقدامات این بود که اتحاد لباس ایجاد کند. اتحاد لباس میان مردان و زنان و پروژه کشف حجاب از این جهت برایش اهمیت داشت و بعد مبارزه با دین هم به این ماجرا اضافه شد. رضاخان در سال‌های اول به قدرت رسیدن، سعی می‌کرد با علما سازش کند، ولی بعد آشکارا با مظاهر دینی مخالفت می‌کرد.

به‌طور کلی کشف حجاب، شکاف اجتماعی جدی در کشور ما ایجاد کرد. زنان‌ توده مردم ایران، آدم‌های معمولی و متدینی بودند که به این نتیجه رسیدند بهتر است از فعالیت‌های بیرون خانه صرف‌نظر کنند، تا بتوانند حجاب‌شان را حفظ کنند. البته نظیر این تصمیم را میان مردان مسن‌ و متدین هم می‌بینیم. مردانی که از خانه بیرون نرفتند تا کلاه از سرشان کشیده نشود و دنباله بلند لباس‌شان بریده نشود. این مردان با تعلیق فعالیت‌های اجتماعی، اعتراض خود را نسبت به تصمیم رضاخان مبنی‌ لباس متحدالشکل اعلام کردند. اما این ماجرا به‌خاطر اهمیت حجاب، میان زن‌ها جدی‌تر بود. زنانی که به طبقه‌های بالای اجتماعی از نظر سیاسی، اقتصادی و سطح سواد تعلق داشتند، به‌اجبار حجاب از سر برداشتند. خانواده‌های شاهزاده‌ها، مقامات و حتی همسران رفتگرها یعنی هرکسی به‌شکلی از دولت پول می‌گرفت، مجبور می‌شد با همسر و دختران بی‌حجابش در برنامه‌های دولتی حضور پیدا کند. در این مقطع تاریخی، کسانی‌که حجاب برای‌شان مهم نبود، کمتر مذهبی بودند، یا اقلیت‌های مذهبی توانستند فعالیت‌های اجتماعی‌شان را ادامه دهند.

در این شرایط، ما در جامعه با زنانی مواجهیم که حجاب برای‌شان مهم نیست و می‌توانند تحصیل کنند و وارد مشاغل مختلف شوند، البته آن زمان امکانات زیادی وجود نداشت. و از طرف دیگر، زنانی که خانه‌نشین می‌شوند.

 

رضاخان، زن‌ها رافریب داد!

رضاخان اصرار داشت ثابت کند در برنامه‌های توسعه‌ای موفق شده، در همین راستا یک‌سری انجمن برای خانم‌ها ایجاد کرد. جالب است بدانید تعداد زیادی از انجمن‌های مستقل و سابقه‌دار را تعطیل کرد و خودش انجمن ایجاد کرد که فرمایشی بود. مسئولیت‌های زینت‌المجالس و محدود به خانم‌ها داد و در مقابل، بسیاری از زن‌ها از فعالیت اجتماعی و حق تحصیلات محروم شدند. مثلا در کتاب «خیرالنسا» خاطرات خانمی را می‌خوانیم که در روستای دورافتاده‌ای اطراف مشهد زندگی می‌کرده و بعد از ازدواج به‌خاطر مساله کشف حجاب، نتوانسته به مشهد برود. در این کتاب می‌خوانیم نیروهای امنیتی رضاخان حتی به روستاهای دورافتاده می‌رفتند و زن‌ها را ملزم می‌کردند که حجاب از سر بردارند! این شکاف اجتماعی، سایر فعالیت‌های رضاخان، تجدد از بالا و تحول در وضعیت زنان با فشار بدون توجه به مقتضیات زیست‌بوم و ارزش‌های دینی، باعث می‌شود مساله زن غربی‌ـ‌زن شرقی ایجاد شود. از قبل هم در کشور ما رگه‌هایی از این شکاف وجود داشت، ولی خیلی کم بود و توسط کسانی ‌ایجاد شده بود که به غرب رفت‌وآمد می‌کردند. بنابراین تحولی که آن زمان در حوزه زنان ایجاد می‌شود، اصیل نیست. رضاخان عده‌ای را می‌فرستاد کشورهای خارجی که درس بخوانند، اما هیچ‌وقت از میان زن‌ها کسی را نفرستاد. براساس واقعیات تاریخی، این شکاف اجتماعی روز به روز عمیق‌تر شد. اینجاست که الگوی سوم معنا پیدا می‌کند. در کشورهای اسلامی دیگر هم همین داستان وجود دارد. افراد غرب‌زده‌ و بی‌توجه به تقیدات دین، اهل فعالیت‌های اجتماعی هستند و پیشرفت می‌کنند. در مقابل، زنانی که به احکام شریعت وفادارند، خانه‌نشین و دور از اجتماع هستند. درست است که مدرنیته امکاناتی را به‌وجود آورده، ولی این شکاف را هم ایجاد کرده. زن‌ها ناچارند بین پیشرفت به معنای مادی و مدرن کلمه؛ و دین‌داری، یکی را انتخاب کنند. قطعا این انتخاب، هزینه‌هایی هم دارد.

 

مشارکت زنان در سیاست

واقعیت این است که در جهان اسلام، تحول‌های مختلفی در حوزه سیاست داریم. اولا در مذهب شیعه یک‌سری نقل‌هایی داریم درباره مشارکت زنان در صدر اسلام، مثل فعالیت‌های سیاسی حضرت زهرا علیها سلام و حضرت زینب علیها سلام. این روایت‌ها از جهت الگو، برای زنان مهم است. اما در مقابل، نقل‌هایی داریم به این مضمون؛ «قومی که در آن زنان ریاست کنند، روی سعادت نمی‌بیند!» البته از نظر عینی، خیلی به اسلام ربط ندارد. در همه جهان به‌طور سنتی زنان مشارکت وسیع و عمیقی در سیاست نداشتند. این، از ویژگی‌های اسلام نیست، همه جای دنیا کم‌وبیش همین بوده، تا دوره مدرن و ظهور فمینیسم. کم‌کم در غرب تغییر اجتماعی ایجاد شد و بعد هم در کشورهای اسلامی به تناسبِ ارتباطی که با غرب داشتند، الگوهای جدیدی از دخالت زنان در سیاست مشاهده شد. بعضی اندیشمندان اهل‌سنت که به خلافت‌گرایان معاصر معروف‌اند، واکنش مثبت نشان دادند. بعد فمینیست‌های مسلمان عرب بر نقش‌هایی تاکید کردند که زنان پیامبر در عرصه سیاست داشتند. این اندیشمندان سعی کردند گشایش‌هایی ایجاد کنند. البته یک‌سری جبهه گرفتند و مخالف بودند.

میان شیعیان ظهور خاصی از این تحول‌ها در عالمِ نظر نداریم. در دوره مشروطه این بحث مطرح می‌شود که آیا زنان و مردان را مقابل قانون، مساوی می‌دانیم یا نه؟ در مجلس اول، در بحث ماده چهارم فصل دوم قانون اساسی مشروطه، افرادی قید شدند که از حق انتخاب مطلقا محروم‌اند؛ اولین گروه نسوان! نماینده همدان این سوال را مطرح می‌کند که زنان هم بخشی از مخلوقات خداوند هستند، با چه منطقی آنها را محروم می‌کنیم؟ بحث‌ درمی‌گیرد؛ شهید مدرس مخالفت قاطعی می‌کند و می‌گوید: «راهی وجود ندارد. خداوند قابلیتی در گروه‌ مستضعفین و مستضعفات قرار نداده که حق انتخاب داشته باشند؛ و زنان از این زمره‌اند که عقول ایشان استعداد ندارد. در مذهب اسلام نسوان، تحت قیومیت هستند، پس بعدا هم حق انتخاب نخواهند داشت. البته دیگران باید حقوق زنان را رعایت کنند؛ هم دینی و هم دنیوی.»

هر چندوقت یک‌بار در سطح نظر، بحثی درباره حضور زنان مطرح می‌شد، ولی در عمل گشایشی وجود نداشت. کسانی‌ هم که توجه می‌کردند، بیشتر برای مخالفت بود. تا می‌رسیم به دوران قبل از انقلاب که امام خمینی در لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، بحث حق‌رأی زنان مطرح می‌کند. چند بار این لایحه به مجلس می‌رود و تصویب نمی‌شود و در آخر کنار گذاشته می‌شود.

سال1341 وقتی این بحث مطرح می‌شود که حق «انتخاب کردن» و حق «انتخاب شدن» به زنان داده شود، امام خمینی مخالفت می‌کنند. روز بعد تلگرافی می‌زنند ‌که در روزنامه‌ها چاپ می‌شود و زنان تاکید می‌کنند که حق‌رأی گرفتن از شاه می‌خواهند. امام جلسه‌ای تشکیل می‌دهند با بسیاری از علمای مهم آن دوره و از همه می‌خواهند جلسه‌های منظمی تشکیل دهند که با اقدامات شاه مخالفت کنند. این گروه از روحانیون، نامه مفصلی می‌نویسند و مخالفت خود را با اعطای حق‌رأی به زن‌ها اعلام می‌کنند.

امروز مخالفان جمهوری اسلامی، با استناد به این مخالفت، شبهه‌ای را مطرح می‌کنند مبنی بر این‌که امام خمینی در این مورد صادق نبودند، چون با دادن حق‌رأی به زنان، قبل از انقلاب، مخالف و در زمان انتخابات‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، موافق بودند. می‌گویند در سال‌های پس از پیروزی انقلاب، چون به رأی زنان نیاز داشتند، اجازه دادند. موافقان انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی که رویکردهای سنتی دارند، معتقدند امام، این‌طور صلاح دانستند و ناچار شدند از مواضع جدی کوتاه بیایند. هیچ‌یک از این استدلال‌ها درست نیست.

متنی که علما در توضیح این مناقشه می‌نویسند، داده‌هایی زیادی دارد که حقیقت را روشن می‌کند. امام، حضور زن‌ها را در سیاست با توجه به شرایط کشور قبل از انقلاب موجه و مطابق با شرع اسلام نمی‌دانستند. توصیه می‌کنم این متن را بخوانید. امام، نقش اصلی در نوشتن این متن دارند. «با این‌که اختناق جان‌فرسای مطبوعات و سختگیری‌های دستگاه انتظامی که برای طبع یک ورقه مشتمل بر نصیحت و راهنمایی وجود دارد، اشخاص به حبس کشیده و مورد اهانت و شکنجه واقع می‌شوند و دولت، مذهب رسمی را ملعبه قرار داده و گفته می‌شود قدم‌هایی برای تساوی حقوق زن و مرد برداشته شده است. هرکس به تساوی حقوق زن در ارث و طلاق و مثل اینها که جز احکام ضروری اسلام است معتقد باشد و لغو کند، اسلام تکلیفش را تعیین کرده است. روحانیت می‌بیند که پایه‌های اقتصاد این مملکت در شُرف ریختن است و... می‌خواهند سر خود و مردم را گرم کنند به امثال دخالت زن‌ها در انتخابات، اعطای حق‌رأی به زن‌ها و نظایر این تعابیر فریبنده. آقایان نمی‌دانند اسلام مراعات بانوان را در تمام جهات، بیش از هرکس کرده و احترام به حیثیت اجتماعی او می‌گذارد.» امام از حیثیت اجتماعی و اخلاقی زنان دفاع می‌کند و می‌گوید: «مگر فقط علامت عدم مهجوریت آن است که در این مجلس‌ها وارد شود؟ اگر چنین است باید اول نظام برّی و بحری صاحب منسبان و اجزای امنیه و نظمیه و شاهزادگان، بلافصل از مهجور باشند.» امام از قشرهایی نام می‌برند که حضورشان در انتخابات ممنوع بوده و می‌گویند: «چه‌طور ما نمی‌گوییم اینها مهجورند؟ به دلایل دیگر شرکت بانوان در انتخابات را مجاز نمی‌دانیم.» امام اگرچه سال1341 با مشارکت سیاسی زنان مخالفت‌ می‌کنند، ولی دلایلی که مطرح می‌کنند، بسیار متفاوت است با آنچه شهید مدرس می‌گوید.

 

حضور آنی و مستمر زنان در اجتماع و سیاست

بعد از اتفاق‌های سال1342، فرآیند انقلاب اسلامی شروع می‌شود. در عالمِ نظر فراخوان و دعوتی برای حضور اجتماعی و سیاسی زنان نداریم. به جز پروژه‌های توسعه که پهلوی اول و پهلوی دوم دنبال می‌کردند، در سطح علمای دینی، چنین دعوتی نداریم. توده مردم از طیف‌های متنوع، چنین مطالبه‌ای ندارند. ولی در ادامه اتفاق بزرگی به نام انقلاب اسلامی رقم می‌خورد که مشتمل بر حضور گسترده زنان است. کدام زن‌ها؟ نه فقط زن‌های نخبه، نه فقط خانم دکترهایی که معمولا قجری هستند و مثلا رفتند فرانسه درس خواندند. در فرآیند پیروزی انقلاب اسلامی، توده زنان ایرانی از طیف‌های متنوع و شهرهای مختلف حضور دارند و حضورشان مداوم است.

در جنبش تنباکو هم زنان حضور داشتند، ولی یک حضور آنی بود، یعنی وارد کارزار ‌شدند، روند اتفاق‌ها را تغییر دادند و بر‌گشتند سمت نقش‌های فردی. در انقلاب اسلامی، حضور زنان مداومت پیدا می‌کند، هرچه جلو می‌رویم حضور زن‌ها را بیشتر در انتخابات، راهپیمایی و حتی جنگ می‌بینیم. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، زنان به خانه برنمی‌گردند. این ویژگی‌ها کاملا متفاوت، متمایز، شیرین و قابل مطالعه است. آثار بسیاری در این زمینه وجود دارد. خاطرات خانم‌های فعال در انقلاب و جنگ، واقعا شنیدنی است. مستندهای خوبی هم در این زمینه ساخته شده است.

 

امام، حضور زنان را به رسمیت می‌شناسند

بعد از انقلاب اسلامی، پرسش‌های زیادی مطرح می‌شود، چون برای اولین بار در تاریخ، یک نظام دینی، جریان‌ها را به دست گرفته، اعلام حاکمیت کرده و می‌خواهد قواعد اسلام را در جامعه پیاده کند. اولین اتفاق مهمی که می‌افتد، این است که در فرآیند انقلاب یعنی در عصر نهضت، قبل از استقرار حکومت، امام حضور زنان را به رسمیت می‌شناسند، از آنها تقدیر و تشکر می‌کند و دعوت می‌کند به ماندن تا جایی‌که اگر همسر اذن نداد، اشکالی ندارد شرکت کنند. وقتی انقلاب پیروز می‌شود و وارد عصر استقرار می‌شویم، همچنان یک پرسش مهم وجود دارد. جریان‌های سنتی به امام فشار می‌آورند یا منتظرند امام بگویند خب از خانم‌ها تشکر می‌کنیم، برگردند خانه! در تاریخ مرجعیت شیعه، اولین‌بار است که امام این کار را نمی‌کنند، بلکه تاکید و اصرار دارند زنان؟، حضور سیاسی و اجتماعی داشته باشند و همین روند را ادامه دهند.

به چند نمونه از سخنان امام اشاره می‌کنم. «زن باید در سرنوشت خود دخالت داشته باشد. زن‌ها در جمهوری اسلامی باید ر‌أی بدهند.» همین امام که در زمان رژیم پهلوی، با حضور زنان در سیاست به‌شدت مخالفت می‌کنند، حالا می‌گویند زنان باید رأی بدهند. «همان‌طور که مردها حق‌رأی دارند، زن‌ها هم حق‌رأی دارند. همان‌طور که مردها باید در امور سیاسی دخالت کنند و جامعه را حفظ کنند، زن‌ها هم باید دخالت و جامعه را حفظ کنند. زن‌ها باید در فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی هم‌دوش مردها باشند.» چرا این اتفاق می‌افتد؟ یکی از نکته‌‌های بسیار مهم، تکلیف‌محوری است. مطالعات وسیع در حوزه زنان، باعث می‌شود عنصر جنسیت را مهم جلوه دهیم و بگوییم امام چه چیز ویژه‌ای در زن‌ها می‌دید!

اتفاقا مساله چیز دیگری است. نگاه انقلابی‌ امام به زنان، یکی از ویژگی‌هایی است که نشان می‌دهد عنصر جنسیت در تفکر ایشان کم‌رنگ است. این ویژگی، امام را از مراجع دیگر، متمایز می‌کند.

نگاه انقلاب اسلامی و نگاه امام به زن، طوری است که می‌توانند عنصر جنسیت را تعلیق کند، کاری که خیلی از مخالفان حضور زنان در این عرصه‌ها نمی‌توانند انجام دهند. وقتی برای شما تکلیف، مهم باشد، پاسخ خیلی از پرسش‌ها به افراد محول می‌شود. مثلا من نوزاد یک ماهه دارم، باید خودم تشخیص بدهم که تکلیفم چیست. با این نوازد یک ماهه در راهپیمایی شرکت کنم یا نه. در دوره استقرار نظام اسلامی، خیلی لازم نیست با نوزاد، در تمام فعالیت‌های اجتماعی حضور داشته باشید، تکلیف این است که در خانه بمانید. وقتی برای شما تکلیف مهم باشد، ارتباط فرد با خداوند و ارزیابی از شرایط، معنا پیدا می‌کند. این تفکر، زن‌ها را ملزم می‌کند به شرکت در انتخابات، پشتیبانی از جنگ، تظاهرات نمادین و راهپیمایی تایید نظام و...

پس آنچه برای امام خمینی اهمیت دارد، مساله تکلیف است. ممکن تکلیف برای یک فرد، چیزی را اقتضا کند و برای فرد دیگری، چیز دیگری. پس امام ظاهرگرا نیستند و نمی‌گویند همه مثل هم باشید. باید ببینید تکلیف‌تان چیست. نکته دیگری که برای امام خمینی و هم‌فکران ایشان هیجان‌انگیز است، تحول معنوی است. پیشنهاد می‌کنم کتاب «جایگاه زن در اندیشه امام خمینی» را بخوانید. در روزهای اول بعد از استقرار جمهوری اسلامی، پرسش‌های زیادی درباره زنان مطرح می‌شد، که پاسخش در بازگشت به قوانین قرآن برای زنان و به‌طور کلی برای مردم عادی بود. در نظام اسلامی زن به عنوان یک انسان می‌تواند مشارکت فعال دوشادوش مردان در بنای جامعه اسلامی داشته باشد، ولی نه به صورت یک شیئ و فقط به‌خاطر جنسیتش. یعنی زن به‌عنوان یک انسان در جامعه اسلامی حضور پیدا می‌کند.

از امام پرسیدند؛ «از نظر اسلام، زنان تا چه حد مجازند در ساختن بنای حکومت اسلام شرکت کنند؟» ایشان پاسخ دادند: «از نظر اسلام زنان نقش حساسی در بنای جامعه اسلامی دارند و اسلام زن را تا حدی ارتقا می‌دهد که بتواند مقام انسانی خود را در جامعه بازیابد. زنان مثل مردها در ساختن جامعه اسلامی مشارکت دارند. از حق‌رأی دادن و رأی گرفتن برخوردارند و در مبارزات اخیر ایران، زنان هم مثل مردان سهم دارند. زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت کنند. همان‌طور که تاکنون در نهضت‌ دخالت داشتند و در پیروزی سهیم بودند، حالا هم سهم دارند. هروقت اقتضا می‌کند، قیام کنید. مملکت از خودِ شماست. ان‌شاءالله باید مملکت را بسازید.» اینها تعارف و تشکر نیست.

از امام می‌پرسند: «نقش زن در حکومت اسلامی آینده چیست؟» امام می‌گویند: «زنان آزادند در بسیاری از امور شرکت کنند. موقعیت یک انسان صحیح و شخصیت آزاد دارند. برخلاف زمان‌هایی که بر ما گذشت، نه زن‌ها آزاد بودند و نه مردان‌.»

امام جواب‌های شفافی می‌دهند در پاسخ به کسی‌که دل‌نگرانی مذهبی دارد. او می‌پرسد: «حقوق زنان در جمهوری اسلامی چه خواهد بود؟ مدارس مختلط چه می‌شود؟ مساله توالد و تناسل و سقط‌جنین چه خواهد شد؟» اما در پاسخ می‌گویند: «از نظر حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست. زیرا هر دو انسان‌اند و زن، حق دخالت در سرنوشت خود را دارد، مثل مرد. بله، در بعضی موارد تفاوت‌هایی بین زن و مرد هست که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد. مسایلی که منافات با حیثیت و شرافت زن ندارد، آزاد است. سقط جنین از نظر اسلام، حرام است.» کسی که درباره مدرسه‌های مختلط، سقط جنین، شرکت زنان در جمهوری اسلامی و... می‌پرسد، فکر می‌کند این مسایل شبیه هم است. ولی امام همه را تفکیک می‌کند و پاسخ واضح می‌دهد. امام چطور این کار را انجام می‌دهد؟ خیلی از صحبت‌های امام، با استراتژی جالبی همراه است و به امام اختصاص ندارد، ویژگی آن امر، در آن زمان است. امام، در بازخوانی الگوهای زن پیشتاز است. اگر قبلا فقط وجه مادرانه، زنانه، اندوه و پشتیبانی، به معنای مصطلح کلمه در الگو بازنمایی می‌شد، حالا امام یک بازخوانی سیاسی ارایه می‌کنند از حرکت حضرت زهرا و حضرت زینب سلام‌الله علیهما. آثار دکتر شریعتی و شهید مطهری هم همین‌طور است، ولی امام به‌عنوان یک شخصیت سیاسی وقتی این کار را می‌کنند، اهمیت بیشتری دارد.

امام در سال1364 به مناسبت روز زن پیام تبریکی منتشر می‌کنند: «اگر زن‌ها و تمام مردم کشور ما پذیرفتند که روز تولد حضرت زهرا علیها السلام، روز زن است، مسایل بزرگی بر عهده شما خواهد آمد.» امام نمی‌گویند حضرت زهرا الگوی شماست، اشاره به حجاب، نقش‌های خانوادگی، یا مجاهدات ایشان نمی‌کنند. ببینید بحث را از کجا شروع می‌کنند! می‌گویند اول باید به حضرت زهرا علیها السلام اقتدا کنید، تا پذیرفته باشید که این روز، روز زن است. زهد، تقوا، عفاف و همه چیزهایی را که داشته، باید پذیرا باشید و اگر پذیرفتید، باید تبعیت کنید.

کلیشه‌های گذشته و الگوهای زن مسلمان، در پرتو این نگاه امام خمینی بازخوانی می‌شود و توسط بقیه اهل فرهنگ و قلم آن زمان، نوشته و پرداخته می‌شود. امام فقط یک دغدغه و تاکید مهم دارند؛ حجاب اسلامی. به‌عنوان مرجع شیعه، حجاب برای‌شان مهم است. امام و تمام مردم ایران خاطره خوبی از چهره زنان کنش‌گر اجتماعی و سیاسی نداشتند. در دوره رضاخان، زنانی که در فعالیت‌های اجتماعی حضور داشتند، تعداد قابل توجهی از اقلیت‌های دینی بودند و عده دیگری که به احکام اسلامی مقید نبودند. تقریبا هیچ‌یک از زنان فعال در عرصه سیاست و اجتماع در دوره پهلوی، حجاب ندارند. اما میان زنان تحصیل‌کرده محجبه و متدین هم وجود دارد.

هم حجاب برای امام مهم است و هم اصل عدم اختلاط زن و مرد. ایشان نمی‌خواهند اتفاق‌های دوره پهلوی و عدول از احکام دینی تکرار شود و به بهانه پیشرفت، زنان‌ جامعه آسیب ببینند.

امام نقش مهمی دارند در به رسمیت شناختن و تقویت حضور زنان بعد از انقلاب. ایشان تصمیم‌های بی‌سابقه‌ای درباره حضور زنان می‌گرفتند. مثلا خانم دباغ را به فرماندهی سپاه همدان انتخاب کردند. به نظر شما یعنی یک مرد نبود که فرمانده سپاه همدان شود؟ حتما مردهای زیادی بودند، ولی امام با این تصمیم‌، می‌خواستند پیام مهمی را به جامعه منتقل کنند.