نوع مقاله : اجتماعی

10.22081/mow.2023.74542

چکیده تصویری

آیا دین حق انتخاب حجاب را به زنان می‌دهد؟

کلیدواژه‌ها

 اجتماعی

 

بررسی رویکردهای مختلف نسبت به پوشش زنان در شریعت

آیا دین حق انتخاب حجاب را به زنان می‌دهد؟

عارف عبدالحسین و هاشم باتا

علما و فقهای مسلمان می‌گویند طبق شرع، بر زنان واجب است خود را بپوشانند از کسانی‌که شرعا می‌توانند با آنها ازدواج کنند. احکام شریعت به‌عنوان دستورات الهی پذیرفته شده ‌است و مسلمانان بر این امر تاکید می‌کنند که با رعایت جدی این احکام، بشر هم در زندگی معنوی و اجتماعی به کمال برسد. فقها معتقدند با رعایت الزام پوشش، زن مسلمان نه‌تنها می‌تواند به قرب معنوی با خداوند برسد، بلکه می‌تواند مطمئن شود هیچ بی‌بندوباری جنسی در ساختارهای اجتماعی بشر وارد نمی‌شود.

 

آیت‌الله مرتضی مطهری در کتاب «مساله حجاب»، تلاش می‌کند مجموعه‌ای از دلایل فلسفی، اجتماعی، اقتصادی، اخلاقی و روانی را برای الزام شرعی پوشش زن بیان کند. او در تحلیل نهایی به این نتیجه می‌رسد که با روشی از پوشش و رفتار که نگرش «به دنبال من بیا» را تحریک می‌کند، زن طعمه چشم‌های هوس‌آلود می‌شود. بنابراین دلیل ضرورت شرعی پوشش زن، حفظ کرامت و منزلت اوست تا مورد احترام سایر انسان‌ها قرار گیرد.[1]

آیت‌الله مکارم شیرازی معتقد است «برهنگی زن این پتانسیل را دارد که مردان را به حالت تحریک دائمی بکشاند و چون میزان هیجانی که مرد می‌تواند تحمل کند محدود است، برهنگی زنان، بر وضعیت روانی مردان اثر می‌گذارد. در تاریخ، جنایات مخرب و هولناک زیادی توسط مردان به‌دلیل تحریک بیش از حد زنان انجام شده، تا جایی‌که شما با هیچ رویداد مهمی در تاریخ مواجه نخواهید شد، مگر این‌که زنی در آن نقش داشته باشد.» بنابراین به نظر او خداوند به زنان امر می‌کند خود را بپوشانند تا مردان از هرگونه آسیب روانی که بر نظم اجتماعی جهان اثر می‌گذارد، مصون بدارد.[2]

در مقابل، در سال‌های اخیر بسیاری از مسلمانان تجددخواه و جنبش‌های فمینیستی ظهور کرده‌اند که با درک سنتی شریعت از پوشش زنان تعارض دارند. آنها این سوال را مطرح می‌کنند که چرا پوشاندن مو و بدن بر عهده زنان است تا منافع مردان هوس‌باز حفظ شود؟ این سوال در دوران معاصر اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده، زیرا الزامات سنتی شریعت برای پوشیدن روسری که یکی از جنبه‌های اساسی پوشش زنان است، مورد مناقشه‌های زیادی قرار گرفته. گزارش‌های متعددی از زنان مسلمان وجود دارد که آنها توسط مقام‌های محلی یا رسمی تحت‌فشار و اجبار قرار می‌گیرند تا الزامات سنتی شریعت را برای پوشیدن روسری رعایت کنند، یا رعایت نکنند. مواردی هم گزارش شده که روسری، یا نداشتن آن، باعث شده از تبعیض و سوءاستفاده در محیط‌های اجتماعی و محل کار رنج ببرند.

در این مقاله، به این بحث خواهیم پرداخت که آیا مجالی برای ارزیابی مجدد درک سنتی شرعی از پوشش زنان، به‌ویژه الزام آنان به روسری وجود دارد یا خیر. این کار را ابتدا با بررسی آیاتی از قرآن که به پوشش زنان اشاره می‌کند، انجام می‌دهیم و بررسی می‌کنیم که چگونه آثار برجسته تفسیری، زمینه‌ اولیه و شأن نزول این آیات را مورد بحث قرار می‌دهند. سپس چگونگی فهم و تفسیر این آیات را با استفاده از 3رویکرد متمایز ارایه می‌کنیم: رویکرد سنتی فقاهتی شیعی، رویکرد زمینه‌ای مسلمانان تجددخواه و رویکرد وجودی. این مقاله نشان می‌دهد هریک از این رویکردهای متمایز به احکام، یا نتایج شرعی متفاوتی در پوشش زنان منجر می‌شود.

 

پوشش زنان در آیات قرآن

تحلیل هر موضوع اسلامی با مطالعه قرآن آغاز می‌شود؛ در قرآن 3 آیه وجود دارد که به پوشش زن اشاره می‌کند و عباراتی که برای بیان جنبه‌های پوشش زن به کار می‌برند، حجاب، جلابیب و خُمُر است.

«حجاب»

خداوند در آیه53 سوره احزاب می‌فرماید:

«ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! در خانه‌های پیامبر داخل نشوید، مگر به شما برای صرف غذا اجازه داده شود و در انتظار وقت غذا ننشینید؛ اما هنگامی‌که دعوت شدید داخل شوید و وقتی غذا خوردید، پراکنده شوید و به بحث و صحبت ننشینید. این عمل، پیامبر را ناراحت می‌کند، ولی از شما شرم دارد، اما خداوند از بیان حق شرم ندارد! و هنگامی‌که متاعی را به‌عاریت از همسران پیامبر می‌خواهید، از پشت پرده بخواهید؛ این کار برای پاکی دل‌های شما و آنها بهتر است! شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسری خود درآورید که این کار نزد خدا بزرگ است!»

خداوند در این آیه به مومنان دستور می‌دهد که اگر از همسران پیامبر چیزی خواستید، باید از پشت حجاب درخواست کنید. مطابق فرهنگ معروف اصطلاحات قرآنی قرن یازدهم با عنوان «المفردات فی غریب القرآن» که به قلم راغب اصفهانی نوشته شده، اصطلاح حجاب به‌عنوان حائل یا پرده‌ای تعریف شده که از پشت آن نمی‌توان کسی را دید که در حال سخن گفتن است.[3] تفسیر قرآن می‌پذیرد که این آیه بر مومنان نازل شده تا به نحوه تعامل آنها با پیامبر در حریم شخصی ایشان بپردازد. این آیه به‌طور خاص، نحوه پوشش همسران پیامبر را بیان نمی‌کند، بلکه به‌طور کلی تصریح می‌کند دیگران فقط باید از پشت دیوار یا پرده با آنها صحبت کنند.[4] به گفته آیت‌الله مکارم شیرازی، زمانی‌که این فرمان نازل شد، زنان پیامبر، پشت در خانه‌‌های خود پرده کشیدند و زنان مسلمان هم به پیروی از ایشان، این کار را تقلید کردند.[5] با این وجود، فقهای مسلمان برای تثبیت الزامات شرعی پوشش زنان به این آیه متوسل نمی‌شوند؛ زیرا به نظر آنها این آیه به‌طور خاص، زنان پیامبر را مورد خطاب قرار می‌دهد.

«جلابیب»

خداوند در آیه‌59 سوره احزاب می‌فرماید:

«اى پیامبر، به همسران و دخترانت و به زنان مومنان بگو: «پوشش‌هاى خود را بر خود فروتر گیرند. این براى آن‌که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند (به احتیاط) نزدیک‌تر است و خدا آمرزنده و مهربان است.»

برخلاف آیه قبل، خداوند در این آیه به تمام زنان مسلمان دستور می‌دهد بدن خود را با قسمتی از جلابیب بپوشانند تا در جامعه متمایز شوند و از آزار و اذیت در امان بمانند. اصفهانی در «المفردات» توضیح می‌دهد که منظور از جلابیب (جمع جلباب) جامه بیرونی گشاد و روسری است.[6] براساس بسیاری از تفسیرها، این آیه زمانی در مدینه نازل شد که برخی از زنان مسلمان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم شکایت کردند هنگامی‌که برای اقامه نماز جماعت به سوی مسجد می‌روند، مورد آزار جنسی گروهی از مردان قرار می‌گیرند. وقتی پیامبر بیشتر پرس‌وجو کرد، این مردان توضیح دادند که از مسلمان‌بودن زنانی که مورد آزار و اذیت قرار می‌دادند بی‌اطلاع بوده‌اند و آنها را کنیز تصور می‌کردند. در نتیجه این آیه بر پیامبر نازل شد و به او دستور داد تا به همه زنان مسلمان اطلاع دهد که خود را با لباس‌های گشاد بپوشانند تا در جامعه متمایز شوند و از هر نوع آزار و اذیت و شیئ‌انگاری جنسی جلوگیری کنند.[7]

توجه به این نکته مهم است از آنجا که به نظر می‌رسد معنای جلباب مورد مناقشه باشد (یعنی می‌تواند تنها به لباس گشاد بدون روسری اشاره کند)، فقهای مسلمان معمولا به این آیه برای اثبات الزام پوشش زن استناد نمی‌کنند، بلکه از این آیه به‌عنوان دلیل موید استفاده می‌شود.

 

«خمر»

خداوند در آیه31 سوره نور می‌فرماید:

«و به زنان با ایمان بگو: «دیدگان خود را از هر نامحرمى‌ فرو بندند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشکار نکنند، مگر آنچه طبعا پیداست. باید روسرى را بر گردن خویش فرو اندازند و زیورهای‌شان را جز براى همسران، یا پدران یا پدران شوهر یا پسران یا پسران شوهر یا برادران یا پسران برادر یا پسران خواهران یا زنان [هم‌کیش‌] خود یا کنیزان‌شان یا خدمتکاران مرد که (از زن) بى‌نیازند یا کودکانى که بر عورت‌هاى زنان وقوف حاصل نکرده‌اند، آشکار نکنند و پاهاى خود را [به گونه‌اى به زمین‌] نکوبند تا زینت نهفته‌شان، معلوم شود. اى مومنان به درگاه خدا توبه کنید، امید که رستگار شوید.»

در این آیه خداوند به زنان مسلمان دستور می‌دهد با کشیدن خمر (جمع خِمار) بر سینه، خود را مقابل مردان نامحرم، بپوشانند. بسیاری از تفسیرهای قرآن، معنای خمار را سربند بیان می‌کنند[8]، هرچند ذکر این نکته مهم است که اصطلاح خمر برای اشاره به عمامه‌های مردانه نیز به کار می‌رود.[9] قبل از ظهور اسلام، زنان عرب معمولا نوعی سربند می‌پوشیدند که به‌صورت گره‌ای در پشت‌سر بسته می‌شد و سینه‌ را با پیراهنی نازک می‌پوشاندند که شکاف آن تا حدی باز می‌ماند و گردن آنها نمایان می‌شد. پس از نزول این آیه، زنان گره خمار خود را باز کردند و لبه‌های آن را پایین کشیدند تا بپوشاند. در تفسیرها اشاره شده که این آیه در پاسخ به اتفاقی در مدینه نازل شده که در آن، مرد جوانی به زنی خمارپوش و در حال عبور، نگاه می‌کرد. مرد، زن را تعقیب کرد و چون نگاهش به او دوخته شده بود، با یک برآمدگی بیرون‌زده از دیوار برخورد کرد که باعث خونریزی شدید صورتش شد. این واقعه را برای پیامبر نقل کرد که منجر به نزول این آیه شد تا به زنان مسلمان دستور دهد که لبه‌های خمار خود را پایین بیاورند و سینه‌ خود را بپوشانند.[10]

 

پوشش زنان در فقه سنتی

فقه به‌عنوان تلاش انسان برای فهم شریعت از منابع یا شواهد آن توصیف می‌شود. گفتمان فقهی در اسلام، بسیار مهم است؛ زیرا فقها و مجتهدان، نماینده و صدای سنت‌گرایی اسلامی هستند. نظریه‌های علمی جایگزینی که مخالف ادعای فقهای سنتی است، معمولا هم توسط فقها و هم از طرف پیروان مردمی آنها به‌عنوان کج‌اندیشی یا حتی گاهی بدعت، مطرح می‌شود.

در فقه شیعه، مساله پوشش زن، در باب نکاح (ازدواج) ذیل بخش «حکم النظر» آمده که مقررات مربوط به حدود نگاه به یکدیگر را بر حسب جایگاه خانوادگی و اجتماعی مطرح می‌کند. فقهای معاصر معتقدند زن و مرد، در صورت نامحرم‌بودن از نگاه به بدن همدیگر منع شده‌اند.[11] پس پوشاندن برهنگی برای کسانی‌که در این دسته قرار می‌گیرند، واجب است. فقهای شیعه بر این نظرند که مرد باید برهنگی خود را با پوشاندن فضای بین ناف و زانو بپوشاند، در حالی‌که زن باید برهنگی خود را با پوشاندن تمام بدن و موهایش بپوشاند. آنها در درجه اول این شرط را با توسل به ظاهر قرآن در آیه31 سوره نور استنباط می‌کنند که به نظر آنها دستورات زیر را بیان می‌کند:

  1. به مردان و زنان دستور می‌دهد نگاه خود را پایین بیاورند.
  2. به مردان و زنان دستور می‌دهد اعضای خصوصی (فروج) یا برهنگی خود را حفظ کنند.
  3. به زنان مسلمان دستور می‌دهد سینه‌های خود را با خمار خود بپوشانند.
  4. به زنان مسلمان دستور می‌دهد همه‌چیز را بپوشانند مگر آنچه طبعا آشکار می‌شود.

باقر ایروانی توضیح می‌دهد؛ خداوند با دستور به مردان و زنان مسلمان به «فروآوردن نگاه»، در مقابل از آنها می‌خواهد برهنگی خود را بپوشانند.[12] فقها بر این نظرند که اولا مو و نیم‌تنه بالا به‌وضوح مشمول برهنگی زن است که باید پوشانده شود، همان‌طور که آیه‌31 سوره نور به زنان مسلمان دستور می‌دهد «خمار خود را بر سینه خود بکشند» و در ادامه آیه آمده: «زنان زینت خود را آشکار نکنند مگر آن قسمت که طبعا آشکار شود». فقها نتیجه می‌گیرند برای پنهان‌کردن برهنگی، زن باید موها و تمام بدن خود را بپوشاند؛ بنابراین تنها قسمت‌هایی که شرع به او اجازه می‌دهد که آشکار باشد، صورت و دست‌های اوست.[13] فقها این لزوم را با استناد به چند روایت توجیه می‌کنند:

نقل شده که علی‌ابن جعفر از برادرش (امام موسی کاظم علیه السلام) پرسید چه چیزی برای مرد جایز است که از زن نامحرم ببیند. حضرت فرمود: «صورت و کف دستانش.»[14]

روشن است فقهای شیعه براساس اشاره لفظی یا ظاهری آیه31 سوره نور و روایات ائمه معصومین علیهم السلام به این نتیجه می‌رسند به‌محض این‌که زن آزاد مسلمان به سن بلوغ برسد،[15] باید موها و تمام بدن خود را به جز صورت و دست‌ها در مقابل همه مردان نامحرم بپوشاند.

فقهای سنتی، بین زنان مسلمان آزاد و برده و بین زنان مسلمان و غیرمسلمان تفاوت قائل می‌شوند. به نظر آنها میزان پوشش مورد نیاز برای یک زن کنیز یا یک زن غیرمسلمان با یک زن آزاد مسلمان متفاوت است.[16] با توسل به آیه59 سوره احزاب توجیه می‌کنند که خداوند به پیامبر می‌فرماید به زنان مومن بگوید بخشی از جلابیب خود را بلندتر بگیرند تا بتوان آنها را از سایر زنان جامعه متمایز دید.[17] اگرچه مورد اختلاف است، اما برخی فقهای سنتی معتقدند طبق شرع، پوشیدن جلباب، یا خمار مقابل مردان نامحرم بر کنیزان یا زنان غیرمسلمان (که تحت حکومت اسلامی زندگی می‌کنند) الزامی نیست.[18] جالب توجه است که حتی در نمازهای روزانه، زنان کنیز به اندازه زنان مسلمان آزاد (حتی هنگامی که تنهایند)، ملزم به پوشش نیستند.[19]

 

پوشش زنان از دیدگاه مسلمانان تجددخواه

بسیاری از مسلمانان و فمینیست‌های تجددخواه معتقدند رویکرد لفظ‌گرایانه که مورد علاقه فقهای سنتی در خوانش و درک منابع اولیه، قرآن و سنت است، به‌طور قابل توجهی مانع از توانایی آنها در رسیدگی کافی و پاسخ به چالش‌های متعدد امروزی می‌شود که مسلمانان در سراسر جهان تجربه می‌کنند.[20] یکی از مشکلات اصلی رویکرد لفظی این است که فقها را از بررسی زمینه اولیه باز می‌دارد که احکام الهی در آن نازل شده. چنین رویکردی ممکن است فقیه را به استنباط احکام شرعی نادرست سوق دهد و در نتیجه هدف مورد نظر از آن احکام، نادیده گرفته شود.[21]

با توجه به احکام شرعی درباره پوشش زنان، برخی از مسلمانان تجددخواه می‌گویند آثار تفسیری، همراه با منابع دیگر مانند گزارش‌های تاریخی از زمینه کلی‌تر مساله در زمان نزول روشن می‌کند که آیات ذکرشده صرفا برای محافظت از زنان در برابر آزار و اذیت و شیئ‌انگاری جنسی توسط فروشندگان هوس‌باز نازل شده ، نه ایجاد یک قانون پوشش اسلامی یا محافظت از جامعه در برابر شرارت‌های جنسی؛ همان‌طور که کسانی مانند مطهری و شیرازی می‌گویند.[22] مسلمانان تجددخواه معمولا این ادعا را با نشان‌دادن این موضوع اثبات می‌کنند که اگر هدف شریعت ایجاد یک قانون پوشش اسلامی یا محافظت از جامعه در برابر شرارت‌های جنسی بود، آنگاه همه زنان در جامعه اسلامی را مجبور می‌کرد که به شیوه‌ای خاص لباس بپوشند. با این حال، بسیاری از منابع ازجمله آثار فقه سنتی تاکید می‌کنند که کنیزان زن مسلمان به اندازه زنان مسلمانی که متعلق به طبقه‌های بالای جامعه بودند، ملزم به پوشش نبودند.[23] منابع نشان می‌دهند پیامبر به زنان غیرمسلمان اجازه می‌داد مطابق با الزامات کتاب مقدس و فرهنگ دینی خود لباس بپوشند. بر این اساس، آنها در انتخاب میزان پوششی که برای‌شان مناسب بود، آزاد بودند. برخی ممکن است تمام بدن خود را پوشانده باشند، در حالی‌که برخی دیگر ممکن است قسمت‌هایی از آن را در معرض دید گذاشته باشند.

نصر حامد ابوزید، متکلم لیبرال مصری و خالد ابوالفضل، متفکر دانشگاهی و حوزوی مسلمان، با توجه به شرایط خاص پوشاندن موها در شرع، هر دو ادعا می‌کنند که این حکم ضروری نیست.[24] آنها این را با ادعای نامشخص‌بودن اصطلاح خمار در آیه31 سوره نور استنباط می‌کنند. مثلا الفضل می‌گوید برخی از علمای سنتی معتقدند خمار به پارچه‌ای اطلاق می‌شود که مو را می‌پوشاند؛ برخی دیگر می‌گویند به چیزی اطلاق می‌شود که هم مو و هم صورت را می‌پوشاند؛ اما به گفته وی:

«به نظر من و خدا بهتر می‌داند؛ هر دو مکتب فکری کسی‌که ادعا می‌کند خمار صورت را می‌پوشاند و آن‌که ادعا می‌کند خمار مو و صورت را می‌پوشاند، به دلیل فرض وجود یک رویه تاریخی ثابت‌نشده، غیرتاریخی محسوب می‌شوند. شواهدی مبنی بر این‌که خمار در حجاز جاهلی، صورت را می‌پوشاند یا مو را، به سادگی وجود ندارد. تنها چیزی که آیه به ما اجازه می‌دهد به‌طور قاطع بگوییم این است که از زنان مسلمان خواسته شد پارچه‌ای (خمار) روی جیوب (سینه) بکشند. اما نمی‌دانیم موها را می‌پوشاند، یا صورت را. قرآن در این آیه زنان را به پوشاندن سینه دعوت می‌کند. هر چیزی فراتر از آن، مستلزم تحقیق گسترده درباره شیوه‌های اجتماعی پوشیدن خمار در زمان نزول است و شواهد تاریخی متنوع‌تر و پیچیده‌تر از آن چیزی است که بسیاری از محققان معاصر آن را تصور می‌کنند.[25]

الفضل معتقد است روسری «بخشی اصلی از دین اسلام» نیست، بلکه «نماد هویت اسلامی» است. اگرچه او تاکید می‌کند هیچ دسترسی به منابع اولیه وجود ندارد که مشخص کند منظور از خمار چیست، اما توجه به این نکته مهم است همانطور که قبلاً ذکر شد، اولین لغت‌نامه‌های قرآن، که قدیمی‌ترین آنها حداقل سیصد سال پس از نزول قرآن پدید آمدند، خمار را به عنوان روسری یا نوعی سرپوش تعریف کرده‌اند.[26] برخی می‌گویند پوشاندن سر انسان چه مرد و چه زن یک گرایش عمومی در مناطق عرب‌نشین، به‌دلیل دشواری شرایط آب‌وهوایی بوده و هست.[27] افرادی که در مناطق بسیار گرم زندگی می‌کنند، برای محافظت از خود در برابر نور خورشید، از سرپوش استفاده می‌کنند. با در نظرگرفتن این موضوع، دور از ذهن نیست نتیجه بگیریم حتی اگر خمار اشاره به روسری داشته باشد، پوشاندن سر یک واجب شرعی نیست؛ زیرا اگر چنین بود، خداوند به صراحت مقرر می‌داشت زنان مسلمان باید مو و سینه خود را با خمار بپوشانند.

لیلا احمد در کتاب «زنان و جنسیت در اسلام» این تصویر را به وجود می‌آورد که پس از نزول آیاتی که مطرح شد، زنان مسلمان، از الزامات پوشش استقبال کردند و آن را پذیرفتند. چون در نزدیکی عصر ظهور اسلام، حجاب یا پوشاندن بدن زن توسط اعضای اشراف جامعه انجام می‌شد. این رویه اولین‌بار در منطقه بین‌النهرین در خاورمیانه توسط آشوری‌ها ایجاد شد که مقرر کردند زنان و دختران بزرگان باید خود را مقابل مردان غیرخویشاوند بپوشانند، در‌حالی‌که فاحشه‌ها و برده‌ها از حجاب در مقابل مردان غیرخویشاوند منع می‌شدند. احمد تاکید می‌کند رواج پوشش، به آشوری‌ها این امکان را می‌داد که زنان محترم را از زنانی که از نظر جنسی در دسترس بودند، تشخیص دهند. با گذشت زمان، فتوحات مختلف و تعاملات بین‌فرهنگی، این رویه به‌طور فزاینده‌ای در سایر مناطق خاورمیانه به‌عنوان یک هنجار اجتماعی متمایز اشراف پذیرفته شد. هنگامی‌که قرآن پوشش زنان را مقدر کرد، زنان آزاده مسلمان آن را به آسانی پذیرفتند، زیرا جایگاه اجتماعی آنها را بالا می‌برد.[28]

مسلمانان تجددخواه با توجه به زمینه‌ای که این آیات در آن نازل شده، به‌درستی اشاره می‌کنند که دیگر تمایزی اجتماعی بین زن آزاد و برده وجود ندارد. آنها نتیجه می‌گیرند اگرچه شریعت، زن و مرد را ملزم به پوشاندن عورت یا برهنگی خود می‌کند، اما میزان پوششی که زن اختیار می‌کند، تا زمانی‌که متواضعانه تلقی شود انتخاب اوست. الفضل در فتوای خود درباره حجاب چنین ادعا می‌کند:

اگر هر دو آیه قرآن را در نظر بگیریم، آنچه روشن می‌شود این است که قرآن بر حیا و فروتنی تاکید فراوان دارد. روایات مربوط به خمار و جلباب لزوما آن نوع پوشش همگانی و معین که در دوران معاصر ما به‌عنوان حجاب شناخته می‌شود را ایجاب نمی‌کند... تواضع، فروتنی و تقوای شخصی در نزد خداوند بسیار شایسته‌تر از هر لباس رسمی فیزیکی است، بدون توجه به ظاهر مقدس آن.[29]

رویکرد زمینه‌گرایانه‌ای که مورد علاقه مسلمانان تجددخواه است، نشان می‌دهد رویه پوشیدن روسری (یا الزامات فقهی سنتی نسبت به پوشش زنان مسلمان) ممکن است در زمان ظهور موجه بوده باشد. با این حال، این عمل دیگر در شرایط امروزی قابل توجیه نیست، بنابراین نمی‌توان آن را در سطح محلی یا ملی در قالب احکام شرعی بر زنان تحمیل کرد.

 

رویکرد وجودی به پوشش زنان

رویکرد وجودی براساس این فرضیه بنیادین بنا شده؛ هر چیزی که وجود دارد ازجمله انسان در حالت رشد دائمی و در حال نوسان است. همان‌طور که هستی رشد را تجربه می‌کند، از خود آگاه‌تر می‌شود و در نتیجه پیوند عمیق‌تری را با چیزی که از طریق آن وجود دارد یعنی خدا پرده‌برداری می‌کند. در رویکرد وجودی، شریعت به‌عنوان کاتالیزوری درک می‌شود که پیمودن راه مسلمانان در دستیابی به رشد را تسهیل می‌کند. درک انسان از احکام شرعی، یا فقه بسته به میزان رشدی که او به‌صورت فردی و اجتماعی به آن می‌رسد، می‌تواند در نوسان باشد. بنابراین، رویکرد وجودی طرفدار آن است که در فهم بشری از شریعت، نهایتی وجود ندارد. بنابراین کارآمدی مقررات شرعی نیاز به ارزیابی دائمی در زمینه‌های مختلف انسانی دارد.[30]

روش تفسیری هرمنوتیکی که رویکرد وجودگرایانه برای ارزیابی کارآمدی احکام شرعی تایید می‌کند، این است که میان «ماهیت» و «هیأت» احکام الهی موجود در قرآن و سنت تمایز قائل می‌شود. ماهیت به ارزش‌های کلی بیان‌شده در قرآن و سنت اشاره دارد که کارایی آنها فراتر از سیاق و زمینه اولیه وحی است. با این حال، هیأت به ارزش‌های لغوی بیان‌شده در قرآن و سنت اشاره می‌کند که کارایی آن محدود به سیاق وحی یا به سیاقی است که مانند سیاق وحی است. رویکرد وجودگرایانه می‌پذیرد که در دوران وحی در عربستان قرن هفتم به‌راحتی نمی‌توان تمایز هرمنوتیکی بین ماهیت و هیأت احکام الهی متصور شد. زیرا در دوران نزول، «هیأت» یا معنای لغوی قرآن و سنت، «ماهیت» یا ارزش‌های کلی مورد نظر خداوند یا شریعت او را به‌طور واضح بیان می‌کرد. با این حال، پیشرفت‌های چشمگیر در زمینه‌های کلی فناوری، تحقیقات و سیاست اجتماعی، شکاف بزرگی را بین زمینه وحی و زمینه کنونی ایجاد کرده است. پس امروزه تمایز میان «ماهیت» و «هیأت» احکام الهی، عمیق‌تر از هر زمان دیگری است و این مساله دلالت بر این دارد که در عصر امروز، هیأت یا اشاره تحت‌اللفظی قرآن و سنت همیشه به‌طور دقیق ارزش‌های کلی مورد نظر خداوند را بیان (یا بازنمایی) نمی‌کند.

وقتی صحبت از پوشش زن می‌شود، «ماهیت» یا ارزش‌های ماهوی که از آیات قرآن همراه سنت پیامبر و امامان معصوم می‌توان استنباط کرد، این است که شرع، به پوشش زن امر می‌کند، زیرا 1) برهنگی یا عورت آنها را پنهان می‌کند و 2) آنها را از آزار و اذیت جنسی محافظت می‌کند. هر دو ارزش به‌طور کلی، مهم و قابل اجرا هستند. آنها از سیاق اولیه وحی فراتر می‌روند و به فرهنگ‌ها و مناطق مختلف در سراسر جهان مربوط می‌شوند. مهم نیست یک زن یا مرد از چه زمینه‌ای بیرون می‌آید؛ زیرا بیشتر ساختارهای اجتماعی حکم می‌کنند که انسان‌ها باید به دلایل مختلف اعم از این‌که بی‌بندوباری جنسی در جامعه را کاهش دهد و این‌که شاخصی برای سطح حیا و وقار یک فرد باشد- عریانی یا اندام خصوصی خود را در ملأ‌عام بپوشانند. علاوه بر این، فرهنگ‌ها و مناطق مختلف به‌طور کلی موافق‌اند که زنان یا حتی مردان باید در جامعه در برابر آزار و اذیت و شیئ‌انگاری جنسی محافظت شوند.

«هیأت یا شکل» پوشش زنان که در دوران ظهور تصریح شده بود، هر 2 ارزش اساسی مزبور در شرع را در بر می‌گرفت. به نظر می‌رسد شریعت براساس طبقه‌بندی اجتماعی، دسته‌های سه‌گانه‌ای برای زنان قائل شده و برای هر دسته، «هیأت» متفاوتی از پوشش را در نظر گرفته:

دسته اول را زنان و دختران پیامبر تشکیل می‌دادند. این طبقه، بالاترین طبقه اجتماعی زنان در دوران ظهور است. زنان متعلق به این دسته، نه‌تنها امر به پوشیدن خمار و جلباب در مقابل مردان نامحرم شده بودند، بلکه به‌طور انحصاری در آیه53 سوره احزاب، به ارتباط با آنها از پشت حجاب حکم شده بود.

  1. دسته دوم را زنان مسلمان آزاد تشکیل می‌دادند. این طبقه، نماینده طبقه اجتماعی متوسط زنان بود که امر به پوشیدن خمار و جلباب در مقابل مردان نامحرم می‌شدند، اما به برقراری ارتباط با آنها از پشت حجاب حکم نشده.
  2. دسته سوم زنان در دوران ظهور، کنیزهای مسلمان بودند. این دسته از زنان، پایین‌ترین طبقه اجتماعی زنان را تشکیل می‌دادند که باید عورت یا برهنگی خود را در مقابل مردان نامحرم بپوشانند، اما نه به اندازه زنان آزاد مسلمان یا زنان و دختران پیامبر.

این تمایز سه‌گانه در شرایط کنونی رایج نیست، وسوسه‌انگیز است که نتیجه بگیریم که «هیأت» پوششی که شرع در دوره وحی مقرر کرده، دیگر به‌طور کلی به روشی که در ابتدا مقرر شده بود، قابل اجرا نیست. اگرچه در نگاه اول ممکن است این دیدگاه جذاب به نظر برسد، اما سوالی که بی‌پاسخ مانده، این‌که دستورالعمل محترمانه و منطبق با شرع برای پوشش زنان در عصر امروزی چیست؟ زن مسلمان چه قسمتی از بدن را باید بپوشاند تا اطمینان حاصل شود که او «برهنه» شناخته نمی‌شود و در نتیجه به لوازم اساسی شریعت پایبند است؟

رویکرد وجودی طرفدار آن است که اگرچه قرآن به زنان و مردان دستور می‌دهد برهنگی خود را بپوشانند، اما درک آنچه به‌عنوان «برهنگی» به شمار می‌رود، منوط به نگرش‌های فرهنگی‌ـ‌اجتماعی مناطق مختلف است. مناطق خاصی در سراسر جهان، به درستی یا نادرست، زن را اگر تمام بدن و موهای خود را بپوشاند، محترم و باوقار و در غیر این‌صورت، بدون وقار، برهنه، یا حتی از نظر جنسی در دسترس تلقی می‌کنند. از آنجایی که زمینه در چنین مناطقی یا ناحیه‌های فرعی[31] با زمینه اصلی وحی شباهت دارد، رویکرد وجودی چنین حکم می‌کند که شریعت زنان را ملزم می‌کند که وقتی در چنین مکان‌هایی هستند، مو و بدن خود را بپوشانند؛ زیرا آنها را از هرگونه آزار و اذیت یا شیئ‌انگاری جنسی محافظت می‌کند. در همین حال، برخی مناطق دیگر در سراسر جهان، به‌درستی یا به نادرست، زن را براساس نوع پوشش و میزان پوشش او، محترم و باوقار نمی‌دانند. در چنین مناطقی، رویکرد وجودی به شریعت، این اجازه را به زنان می‌دهد که به صلاحدید خود، آگاهانه میزان پوشش خود را انتخاب کنند، به شرطی که باوقار تلقی شود و از آنها در برابر آزار و شیئ‌انگاری جنسی محافظت کند.

بنابراین، شرع تا زمانی که «ماهیت» پوشاندن برهنگی و محفوظ ماندن از آزار یا شیئ‌انگاری جنسی محقق شود، از نظر «شکل» پوشش زن، پویاست. این به مناطق مختلف در سراسر جهان اجازه می‌دهد تا آنچه به‌عنوان «برهنگی» یا میزان پوشش محترمانه و موقّر تلقی می‌شود، مطابق با عرف فرهنگی‌ـ‌اجتماعی خود تعریف کنند که معمولا براساس انواع عوامل سیاسی، اقتصادی، آموزشی و تکنولوژیکی ایجاد می‌شود.

 

 

 

و اما نتیجه‌گیری

هدف این مقاله بررسی این موضوع بود که آیا مجالی برای ارزیابی مجدد درک سنتی شرعی از پوشش مناسب زنان و به‌ویژه الزام آنان به پوشیدن روسری وجود دارد یا خیر. در این مقاله شیوه فهم و تفسیر آیات قرآنی مربوط به پوشش زنان با استفاده از 3رویکرد مختلف و چگونگی منتهی‌شدن هر رویکرد به مقررات یا نتایج شرعی متمایز ارایه شده است.

مطابق با رویکرد فقهی سنتی که به قرائت تحت‌اللفظی قرآن و سنت علاقه دارد؛ شریعت، زنان را به پوشاندن موها و تمام بدن در مقابل مردان نامحرم امر می‌کند. طبق نظر فقهای سنتی، این قوانین، عام هستند و در زمینه‌های اجتماعی‌ـ‌فرهنگی متفاوت قابل اجراست.

رویکرد مسلمانان تجددخواه، از قرائت سیاقی و زمینه‌ای قرآن و سنت حمایت می‌کند. طرفداران ادعا می‌کنند مقررات شرعی درباره پوشش زنان در ابتدا در زمینه‌ای اجتماعی‌ـ‌فرهنگی آشکار شده که امروزه دیگر وجود ندارد. بنابراین ادعا می‌کنند؛ شریعت، زنان امروزی را به پوشاندن بدن و موی خود امر نمی‌کند؛ بلکه اجازه می‌دهد زنان انتخاب کنند چه چیزی می‌خواهند بپوشند، تا موقّر باشد.

رویکرد وجودی، در مقایسه با رویکردهای فقهی سنتی و مسلمانان تجددخواه، جایگاه میانه را دارد. طبق این نظر، شرع تا زمانی که «ماهیت» پوشاندن برهنگی و محفوظ‌ماندن از آزار یا شیئ‌انگاری جنسی محقق شود، از نظر «شکل» پوشش زن پویاست. این رویکرد به مناطق مختلف در سراسر جهان این اجازه را می‌دهد براساس عرف فرهنگی‌ـ‌اجتماعی، درک و تعاریف خود را از «برهنگی» داشته باشند یا آنچه به نظر آنها پوشش محترمانه و موقّرانه است. درباره روسری، اگر زنی ساکن یا متعلق به فضایی باشد که اگر موهایش بی‌پوشش باشد، عرف فرهنگی‌ـ‌اجتماعی او را «برهنه» یا بی‌حیا می‌داند، شرع او را ملزم به پوشیدن روسری می‌کند. با این حال، اگر او به فضایی تعلق دارد یا در آن زندگی می‌کند که اگر موهایش آشکار باشد، عرف فرهنگی‌ـ‌اجتماعی او را «برهنه» یا بی‌حیا نمی‌داند، شریعت به او اجازه می‌دهد طبق صلاحدید خود انتخاب کند می‌خواهد روسری بپوشد یا خیر.

این واقعیت که رویکردهای متفاوت به قرآن و سنت به نتایج متفاوت شرعی منجر می‌شود، مردان و زنان مسلمان امروزه را با این چالش کلیدی روبه‌رو می‌کند که آیا می‌توانند با رویکرد هرمنوتیکی به قرآن و سنت نزدیک شوند و از این طریق دستورات شرعی موجود در آنها را استنباط و تفسیر کنند یا نه. شاید مناسب‌ترین راه پیشِ روی انسان برای انجام این انتخاب از طریق ارزیابی این مساله باشد که کدام‌یک از رویکردها با جهان‌بینی و رابطه کلی‌تر او با خدا منطبق است.

 

 

[1] . مرتضی مطهری، مساله حجاب، (نشر بین الملل: تهران، 1340) 53.

[2] . ناصر مکارم شیرازی، 180 پرسش و پاسخ، جستارهایی درباره اسلام، (فدراسیون جهانی KSIMC: لندن، 1384) 90.

[3] . الراغب الاصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، (دارالقلم: دمشق، 1388) 221.

[4] . رجوع کنید به ابوعلی الطبراسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، (انتشارات ناصرخسرو: تهران، 1372)، 8:576; ابوجعفر الطبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، (دارالمعرفه: بیروت، 1991م) 22:27.

[5] . ناصر مکارم شیرازی، الامثال فی تفسیر کتاب الله المنزل، (مدرسه امام علی بن ابی طالب: قم، 1379) 13:329.

[6] . راغب اصفهانی، مفردات، 199

[7] . رجوع کنید به مکارم شیرازی، الامثال، (مؤسسه بعثت: بیروت، 1377)، 13:320-327; محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، (مؤسسه نشر اسلامی: قم، 1377)، 16:344.

[8] . طباطبایی، المیزان، 15:112.

[9] . بنگرید به ابن منصور، لسان العرب، (دار سدیر: بیروت، 1372)، 4:258; همچنین رجوع کنید به مرتضی الزبیدی، تاج العروس، (دارالفکر: بیروت، 1371)، 6:366.

[10] . طباطبایی، المیزان، 15:116; حُرّ آملی، وسائل الشیعة: کتاب النکاح، (مؤسسه آل البیت: قم، 1374) 20:192; هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، (دار البعثة: تهران، 1374)، 4:59.

[11] . مقوله های مختلف روابط در آیه 31 سوره نور مشخص شده است.

[12] . باقر ایروانی، دروس تمهیدیه فی القواعد الفقهیه، (مؤسسه الفقه: قم، 1374)، 3:24،25.

[13] . برای مثال، به محمد کاظم الیزدی، العروة الوثقی، (مؤسسه نشر اسلامی: قم، 1376) 5:487 مراجعه کنید. دانستن این نکته مهم است که برخی از فقهای شیعه نیز معتقدند که زن علاوه بر مو و بدن باید صورت و دست خود را نیز بپوشاند. برای مثال، رجوع کنید به عبدالأعلی سبزواری، مهذب الاحکام فی بیان الحلال و الحرام، (دار التفسیر: قم، 1386) 5:231.

[14] . محمد حسن النجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، (دار احیاء التراث العربی: بیروت، 1359)، 29:75; حُرّ آملی، وسائل الشیعة، 20:202.

[15] . برای جزئیات بیشتر در مورد درک شرعی از بلوغ به مرکز بین المللی اجتهاد جمعی، «سن بلوغ برای پسران و دختران در اسلام چقدر است؟»https://www.collectiveijtihad.org/blog/age-of-puberty 1397 [دسترس در 9 فروردین 1400] مراجعه کنید.

[16] . برای مثال، به یزدی، العروة الوثقی، 5:485؛ محقق حلی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، (مؤسسه اسماعیلیان: قم، 1366) 1:60; ابوالقاسم خویی، المبانی فی شرح العروة الوثقی، (مؤسسه احیاء آثار الامام الخوئی: قم، 1377-1378)، 28-2:24 مراجعه کنید.

[17] . برای مثال، به فاضل لنکرانی، تفسیر الشریعه فی شرح تحریر الوسیله (کتاب الصلاة)، (مرکز فقهی: قم، 1387)، 2:35 مراجعه کنید. خویی علاوه بر آیه، به این روایت نیز اشاره می‌کند: «پیامبر فرمود: نگاه‌کردن به مو و بازوهای غیر مسلمان حرام نیست.» العروة الوثقی، 2:24

[18] . برای مثال، به نشریه اخیری تحت عنوان العروة الوثقی و التعلیقات علیها مراجعه کنید که بیش از چهل و یک تفسیر مختلف از فقهای شیعه معاصر بر العروة الوثقی را ارایه می‌کند. محمد کاظم الطباطبایی الیزدی، العروة الوثقی و التعلیقات علیها، 13 جلد. (قم: مؤسسه السبطین، 1395)، 216-6:215.

[19] . رجوع کنید به همان، 215; حلی، شرایع الاسلام، 1:60; حُرّ الأملی، وسائل الشیعة،4:410.

[20] . هاشم باتا، ارزیابی مجدد نقش محوری یقین در روش امروزی شیعی اصولی حقوقی، در دیدگاه‌های شریعت، (بریل: لیدن، 1399)، 26-57; علی پایا، اسلام، مدرنیته و هزاره جدید. مضامینی از خوانش خردگرایانه انتقادی از اسلام، (راتلج: آکسفورد، 1398)، 82-101.

[21] . برای جزئیات بیشتر لطفاً به عارف عبدالحسین، تعارض بین احکام واقعی و ظاهری، http://www.shaykharif.com/blog/the-conflict-between-the-actual-and-apparent-regulations?categoryId=24615  [دسترس در 10 فروردین 1400] مراجعه کنید.

[22] . برای مثال، به ابوالفضل، جست‌وجوی زیبایی، درباره زیبایی و عقل در اسلام https://www.searchforbeauty.org/2016/01/02/fatwa-on-hijab-the-hair-covering-of-women/ ، 2016 [دسترس 10 فروردین 1400]؛ زیبا میرحسینی، سیاست و هرمنوتیک حجاب در ایران، از محدودیت تا انتخاب، مجله حقوق بشر جهان اسلام، 1386، 4 (1) 1-17; لیلا احمد، زنان و جنسیت در اسلام (نیوهیون و لندن: انتشارات دانشگاه ییل، 1371)، 14-60، 144مراجعه کنید.

[23]. توجه به این نکته مهم است که کنیزان (مسلمان و غیرمسلمان) به عنوان کالاهای جنسی تلقی می‌شدند و اجازه نداشتند خود را بپوشانند. قبل از آوردن، ابتدا بدن کنیزان مورد بررسی قرار گرفت. میرن پرنیلا بر این نظر است که فقهای متعلق به مکتب فقهی حنفی به خریداران مرد اجازه می‌دادند دست‌ها، سینه‌ها و پاهای کنیز را کشف و لمس کنند. الفضل نیز به این نکته اشاره کرده و مدعی است خلیفه دوم، عمر، کنیزان را از پوشاندن موهای خود منع کرد تا شبیه زنان آزاد نشوند. رجوع کنید به «بردگان برای لذت، در کتابچه های راهنمای سکس و خرید برده از قرن دهم تا دوازدهم، مجله بردگی جهانی (2) 4 196-225; خالد عبود الفضل، صحبت به نام خدا: فقه اسلامی، اقتدار و زنان، (انتشارات Oneworld: آکسفورد، 1380).

[24] . به نور زینت الندرا زینول و همکاران، «نصر حامد ابوزید به عنوان یک متفکر مسلمان مدرن»، مجله بین المللی اندیشه اسلامی، 1393، (1) 5، 63-68 مراجعه کنید. الفضل، جستجوی زیبایی.

[25] . همان

[26] . ابن منصور، لسان العرب، 4:258; الزبیدی، تاج العروس،6:366.

[27] . نورمن استیلمن، لباس عرب از سپیده دم اسلام تا دوران مدرن: تاریخچه‌ای کوتاه، (بریل: لیدن، 1379) 10.

[28] . احمد، زنان و جنسیت در اسلام، 14-60

[29] . الفضل، جست‌وجوی زیبایی

[30] . برای اطلاعات بیشتر در مورد رویکرد وجودی لطفاً به عارف عبدالحسین، «تعارض بین احکام واقعی و ظاهری»؛ عارف عبدالحسین، اسلام و خدامحوری; مبنای الهیاتی برای آزادی بشر، (مطبوعات سجادیه: بیرمنگام، 1396) مراجعه کنید..

[31] . مناطق خاصی در سرتاسر جهان وجود دارد که زنان را در صورت آشکارکردن قسمت های خاصی از بدن یا موهای خود به عنوان برهنه قضاوت نمی کنند. با این حال، در این مناطق ممکن است ناحیه ها یا مناطقی فرعی وجود داشته باشد که اگر زنان قسمت هایی از بدن یا موهای خود را به نمایش بگذارند، ممکن است آنان را برهنه تلقی کنند. به عنوان مثال، قانون در انگلستان، زنان را در صورت نمایش موهای خود برهنه نمی داند. با این حال، ناحیه‌هایی در بریتانیا وجود دارد -مانند برخی از مکان‌های عبادت- که در صورت نمایش موها ، می‌توان زن را برهنه دانست.