پرونده ویژه
آسیبشناسی بحران پوشش و بررسی سیاستگذاریهای جموری اسلامی در مساله حجاب
مردم ایران انقلاب جنسی را برنمیتابند
حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی عباسی
روانشناس و مشاور خانواده
حجاب، یک مساله فرهنگی است که قبل از مواجهه سلبی، به مداخله فرهنگی نیاز دارد. یعنی اول باید فلسفه حجاب و پوشش را تشریح کنیم که منجر به سلامت جنسی و آرامش میشود. دین هم این نکته را تایید میکند. اگر همین نکته را ترویج و تبیین کنیم و آحاد جامعه اقناع شوند، قبل از مواجهه سلبی، با مداخله فرهنگی میتوانیم نسبت به کشفحجاب موثر باشیم. مساله برخورد با متخلفان قانون حجاب، بسیار مهم است. سطح مواجهه سلبی را کشفحجاب میدانم. فعلا نمیتوانیم با کمحجابها کاری داشته باشیم.
درباره سطح مداخله سلبی و قانونی، میتوانیم از کشفحجاب شروع کنیم. در طیف کشفحجاب هم نسبت به نوع مخاطبان باید درجهبندی داشته باشیم و واکنشها متنوع باشد. این نکته مهمی است، چون اگر واکنش متناسب با خاطی انتخاب نشود، ممکن است پیامدهای منفی داشته باشد. اما نسبت به رفتارهایی که بهطور مستقیم سلامت جنسی را به خطر میاندازد، تعامل زن و مرد، بدننمایی، تننمایی چه مکشوفه باشد، چه غیرمشکوفه، چه روسری داشته باشد یا نه، اقدام مستقیم لازم است. اما اینها باید هدایت شوند به کانونها و مراکز مشاوره. در پژوهشی به این نتیجه رسیدیم خیلی از افرادی که اقدام به تننمایی، بدننمایی و کشفحجاب میکنند، مشکلات روانشناختی دارند. باید با متخصص روانشناس و روانپزشک مداخله کنیم. تعارضهای روانی اینها باید حل شود، چون نیاز به درمان دارند. وقتی به آرامش برسند و آن را تجربه کنند قدرت پذیرششان بالا میرود.
راهکارهایی برای بحران حجاب و پوشش
تمام متخصصان و پژوهشگران معتقدند ما به یک قانون منسجم نیاز داریم. باید قانون یکپارچهای تدوین شود که ابعاد مختلف مساله حجاب را در نظر بگیرد و مرحله به مرحله اجرا شود. یعنی بعد از تدوین این قانون، بدانیم از کدام میدان شروع کنیم، کدام مخاطب را در اولویت بگذاریم و شیوه مواجهه ایجابی یا سلبی باشد. طراحی یک مدل دقیق که بحث، بررسی و تلاش زیادی میطلبد. متاسفانه در لایحه عفاف و حجاب که از طرف قوه قضاییه به مجلس رفت، به این ظرافتها توجه نشده. متن پیشنهادی، تکبُعدی است و مشکلات زیادی دارد. من هم عضو کمیتهای بودم که در مرکز تحقیقات شورای اسلامی، پیشنویس این قانون را تهیه کرد. با توجه به تمام ابعاد، 10سیاست پیشنهاد کردیم که کار را مرحلهای پیش ببریم.
انقلاب جنسی؟ هرگز
در ایران انقلاب جنسی اتفاق نمیافتد، چون مردم چنین چیزی را برنمیتابند. خیال آمریکا تخت، زهی خیال باطل! ما مردم خودمان میشناسیم. درست است اختلافهایی در داخل داریم و عدهای عصبانی میشوند و میزنند و میشکنند، ولی این مردم، انسانهایی نیستند که آمریکا فکر میکند. عموم مردم این چیزها را نمیپذیرند. فرهنگ زیستبوم کشور، تحولاتی مثل انقلاب جنسی را نمیپذیرد. البته میدانم در دولت و حاکمیت، عدهای به این مساله ورود پیدا کردند، آنها را میشناسم و میدانم در کارهایشان بههمریختگی وجود دارد. اما بازهم میگویم تا 3 سال دیگر، حدود 15 درصد کشفحجاب، 15 درصد مقید با پوشش بسیار محجوب و بقیه هم در طیفی بین این دو قشر، قرار میگیرند. شرایطی که بهوجود آمد، بازگشتپذیر نیست. از نظر پوشش ما هیچوقت به دهه 60 و 70 برنمیگردیم، چون قدرت رسانهای نداریم و بعضی چیزها را از دست دادیم برای اینکه حجاب حفظ شود، مثل روغن ریخته است! اما وضعیت از اینکه میبینیم، خرابتر نمیشود. اقدامات خوبی شروع شده و زنگ خطرها به صدا درآمده. دستکم وضعیت موجود حفظ میشود.
آموزش و پرورش را جدی بگیریم
با توجه با اقداماتی که آغاز شده، ثبات در پوشش را در آینده مشاهده میکنیم، ولی اگر رها کنیم، وضعیت حجاب بدتر میشود. بهترین کار فرهنگی این است که روی آموزش و پرورش برای آینده سرمایهگذاری کنیم. همه متمرکز شویم روی آموزش و پرورش و تربیت بچهها از سن کم، که یک اقدام آیندهنگرانه و آیندهپژوهانه است.
برای آموزش و پروش کشور کار کنیم، آن هم براساس مدلهای جدید اسلامی، نه مدلی که از فرانسه آمده! باید خانوادهها را درگیر آموزش و پرورش کنیم به جای اینکه وزارت خانواده تشکیل دهیم. با تشکیل وزارت خانواده بهشدت مخالفم، چون خانواده چتر است. مثل اینکه وزارت دینداری تشکیل دهیم! نمیشود، دینداری همهجا هست. به جای اینکه وزارت خانواده تشکیل دهیم، در هر وزارتخانه مرتبط، ادارهکل خانواده ایجاد کنیم که خانواده را ملحق کند به آموزشگاه. 15 سال بعد از این اقدام، نتایج خوبی به بار میآید و تقید به حجاب را بالا میبرد.
چرا به اینجا رسیدیم؟
مدتی روی پروژهای کار کردیم، برای اینکه ببینیم چرا امروز به این مدل رسیدیم. در این مدل، تغییرات حاکمیتی، فرهنگی، سیاسی و تحولات اقتصادی تاثیر گذاشته. ما به یک مدل با سه مولفه رسیدیم که نشان میدهد سیاستها و اقدامات طوری بوده که دامن زده به احقاق مطالبه حقطلبانه زنان، چون قدرت غیرجنسی زنانهشان تامین نشده. بخواهیم یا نخواهیم، این چیزی است که ما برداشت کردیم. بههرحال مساله پوشش پاشنهآشیل زنان جامعه ماست. اگرچه مردان هم مسئولاند، اما موضوع ویژه خانمهاست. از آن طرف هم قدرت زنانه، قدرت غیرجنسی زنان در قلمرو ویژه زنان بهرسمیت شناخته نشده، تامین نشده و عرصه بروز و ظهور پیدا نکرده، بنابراین قلاب انداختند به این پاشنهآشیل و به ماجرا دامن زدند. این موضوع از مدتها قبل وجود داشت و در مساله آزادی نسبت به پوشش، خود را نشان داد. اگر نیاز به قدرت، نیاز به سرمایهگذاری غیرجنسی زنان در جامعه جدی گرفته میشد و دو تا متغیر تعدیلکننده مداخلهگر کنترل میشد، کار به اینجا نمیرسید!
مطالبه زنان؛ توجه به قدرت غیرجنسی
یک خانم 23 ـ 24 ساله درجامعه ما چه کاره است؟ آیا به اندازه یک مرد 25 ساله خودش را صاحب تاثیر میداند. گاهی میرویم بالای منبر و میگوییم: شما فرزندآوری میکنید، کار بسیار مهمی انجام میدهید، ولی زن اینطور فکر نمیکند. او معتقد است قدرت دارد، منشأ اثر است و میتواند کاری کند که منجر به ارتقای دینداری در جامعه شود. معقتد است میتواند وضعیت را بهتر کند و مدیریت بهتری داشته باشد. ولی مدیر مرد مخالف است و میگوید مدیریت نباید صد درصد برود به سمت خانم، یا خانمها فقط میتوانند در جایگاه خودشان موثر باشند. در بعضی امور، مدیریت زنها موثرتر است، باید کارهای تخصصی ویژهای را به زنها سپرد و مردها هم از آنها حمایت کنند؛ مثلا در آموزش و پرورش، یا پزشکی و پرستاری. این همه کتاب نوشته شده درباره اینکه تفاوتهای جنسیتی را جدی بگیرید، اما کسی توجه نمیکند.
قدرت زنانه، عقل زنانه یا سرمایه غیرجنسی زنانه، بحث مفصلی است که میتواند ظهور و بروز پیدا کند. بخشی از مطالبههایی که در بحران سال گذشته مطرح شد، بهحق بود. ما از زنها در اعطای مدیریت، حمایت نکردیم. از آن طرف هم دو عامل خیلی موثر بود که به بحرانی شدن جنبش، دامن زد؛ اغراض استکبار غرب که خودش را در این مطالبه حقطلبانه جنبش زنان نشان داد و دیگری اقتصاد. پول رضایت نمیآورد، اما نارضایتی را از بین میبرد. وقتی پول نباشد، رفاه نباشد، قطعا نارضایتی وجود خواهد داشت. نارضایتی کاتالیزر است، مثل چوب کبریت عمل میکند در جایی که احتمال خطر هست، شعله یک چوب کبریت کار را تمام میکند! این عوامل دست به دست هم داد تا بهمرور زمان از دهه اول انقلاب، کار به اینجا رسید. البته عوامل دیگری هم هست، ما قدرت رسانه نداریم و نتوانستیم ورود پیدا کنیم. ورودیهای فرهنگ غربی را فیلتر نکردیم و فیلترینگ را فقط برای قطع اینترنت بهکار گرفتیم. در زمینه فیلترینگ هوشمند موفق نبودیم.
خواسته زنان، سیاسی نیست
کشور ما سیاستزده است. سیاست، محور تمام راهبردها و اقدامهاست، اما در مساله حجاب و پوشش، سیاستگذاری و خطمشی واحدی نداشتیم. ممکن است بگویند حکم شرعی که سیاست نمیخواهد، این حرف غلطی است. سیاست، عمیق و پیچیده است. باید به نیازهای پنهان قشرهای مختلف جامعه توجه کنید. نیازهای زنان را در جاهای دیگر تامین کنید که در مساله پوشش بیرون نزند! سالها به قدرت غیرجنسی زنانه در قلمروهای ویژه زنان، توجه نکردند. باید نیاز به قدرت تامین میشد، تا زنان حس کنند «من هم تاثیرگذارم، من هم حرفی برای گفتن دارم، حرف من را بشنوید، بپذیرید، اجرا کنید. حتی اگر اشتباه کردم، من را تغییر دهید.»
سیاست دیگر، ترویج قانونپذیری عمومی بوده است. ما از جایی حرکت کردیم که میرزای شیرازی، فتوای تحریم تنباکو را اعلام کرد: «الیوم استعمال تنباکو و توتون بِأَیِ نحوٍ کان، در حکم محاربه با امام زمانعلیهالسلام است.» چقدر توتون و تنباکو سوزانده شد؟ قلیانها شکسته شد، لولههای سیگار سوزانده شد. مردم به حکم شرعی توجه کردند. ما از آنجا به کجا رسیدیم؟ مردم به یک ضرورت دینی و حکم شرعی که حتی ضرورت زندگی فرهنگی ایرانی هم هست، خیلی راحت بیتوجهی میکنند. ضعف سیاست در مساله حجاب موثر بوده و در سطح فرهنگی، سازههای قانونپذیری ضعیف شده است. با تکثر افسارگسیخته فرهنگی مواجهیم. امروز داریم به این سمت میرویم که هر خانهای یک سیستم فرهنگی برای خودش دارد. در یک خانه، فقط شبکه من و تو دیده میشود، در خانه دیگر شبکه 2 و 3 صدا و سیما! رسانه در این زمینه خیلی موثر است.
راهکارهای عملیاتی و واقعبینانه
باید به دو نکته اساسی توجه ویژه کنیم. اول؛ توجه به قدرت غیرجنسی زنانه بهویژه در قلمروهای ویژه زنان که نیازِ به قدرت و اعمال نظر، پاسخ داده شود و زنان هویت قوی و عمیقی را تجربه کنند. دوم؛ ترویج هنجارپذیری و قانونپذیری در جامعه ایرانی اسلامی است، آن هم از مسیر قانونگذاری کارآمد! متاسفانه پراکندگی در قانون داریم. لایحه «حمایت از فرهنگ عفاف و حجاب» یکپارچه و منسجم نیست، خیلی پراکنده است. اخیرا آقای قالیباف گفت ما تمام کمیسیونها را به خط کردیم تا به یک قانون واحد برسیم.
ما به اصل حجاب، عفاف و غیرت نپرداختیم؛ تا سال 1402 توجهی به سیاست عفاف و حجاب نداشتیم، مسالهای که خیلی عمیق و پیچیده است. اگر سیاست میداشتیم، جاهایی نفوذ و مداخله میکردیم و اثر میگذاشتیم. گاهی مساله حجاب و پوشش بهانه است، مشکل اصلی مثلا وضعیت اقتصادی مردم است. بعضی میگویند ربطی ندارد، ربط دارد. وقتی نارضایتی زیاد میشود، معترض بهخاطر مخالفت با تو، روسریاش را برمیدارد. روسری را که بردارد، فضا برای دشمن آماده میشود که موج سواری کند و جریانها را بهسمت انقلاب جنسی ببرد، پس ربط دارد. عفاف، غیرت، حیا و... سیاست است که مولفهای از آن، پوشش و حجاب است. ما تا امروز برعکس عمل کردیم. دوستانی از سالها قبل موسسه راه انداختند و کار کردند روی حجاب. انتظار داشتیم عمیق وارد شوند و به سیاستهای زیربنایی بپردازند، اما اصلا به این سمت نرفتند. حجاب در حد دستورالعمل باقی ماند. هیچوقت عفاف، غیرت و حیا در سطح سیاستگذاری مطرح نشد. پوشش و حفظ حجاب در اقدامات فرهنگی دیده نشد و در سطح احکام شرعی ماند. مفهوم عفاف بسیار عمیق است. جایی که نمیتوانیم صحبت از حفظ حجاب کنیم، عفاف پیوست فرهنگی پیدا میکند. در طراحی یک شهرک آپارتمانی، پیوست عفاف موضوعیت پیدا میکند. نصب دوربین در خیابانها، همان پیوست حیا برای سبک زندگی است. بعضی میگویند نصب دوربین، با کارهای اساسی تربیتی تعارض دارد. پس حیا را از کجا شروع کنیم؟ حیا، مگر مهار رفتار ناشی از اداراک نظارت یک ناظر محترم نیست. چرا ما حیا میکنیم؟ چون فکر میکنیم یکی ما را میبیند. طبق روایت صحیح که مرحوم کلینی در اصول کافی نقل کرده: یکی از ناظران، مردماند. حیا میکنیم، چون مردم ما را میبینند. البته ملائک الهی و خداوند متعال هم هستند. یک ناظر بچه من است، یک ناظر پلیس است، دوربین هم میتواند نظارت کند. سفری رفتم چین، دیدم دوربین لحظهبهلحظه از ماشینها و عابران عکس میگیرد. اینطور یک میلیارد و 400میلیون نفر جمعیت را کنترل میکنند. با همین دوربین رفتار شهروندان را مهار میکنند. یک و ساعت و نیم در مترو ووهان نشسته بودم، یک گوشی جا مانده بود، هیچکس جرات نکرد دست بزند. این، یک سیاست است. اگر سیاست احساس و ادارک دیده شدن را از قبل اجرا میکردیم، در قانونپذیری سال1401 تاثیر میگذاشت. ما با یک جامعه متکثر، پیچیده و مقتدر مواجهیم. تربیت هم بهجای خود که از آموزش و پرورش باید شروع شود.
احساس مدام دیده شدن، تبدیل به عادت میشود و رفتار زشت از سر انسان میافتد. آنوقت اگر دوربین هم خاموش شود، مردم به اموال دیگران دست نمیزنند، بهجز 4 ـ 5 درصد.
باید از مردم حیا کنیم. حضرت سیدالشهداعلیهالسلام فرمودند: «اگر دین ندارید، حداقل آزاده باشید.» این آزادگی، یک سازه برآمده از فطرت است، وگرنه حضرت چنین اشارهای نمیکردند.