در پارادایم اسلامی زنی که فریاد می‌زند، ارزشمند است

نوع مقاله : اجتماعی

10.22081/mow.2023.74873

چکیده تصویری

در پارادایم اسلامی زنی که فریاد می‌زند، ارزشمند است

موضوعات


 اجتماعی 

 

نگاهی به الگوی سوم زن مسلمان، پیشینه و آینده  

در پارادایم اسلامی زنی که فریاد می‌زند، ارزشمند است

بدنه جمهوری اسلامی کم‌کاری کرد نسبت به تحولی که امام و رهبری ایجاد کردند

دکتر زهرا داورپناه

استادیار پژوهشکده زن و خانواده

وقتی انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید، چشم سیاست‌مداران و رسانه‌های داخلی و خارجی به امام خمینی و تصمیم‌های ایشان بود؛ در مواردی مثل فعالیت‌ اجتماعی زنان، حضور در جامعه، حق تحصیل و اشتغال زنان. امام با اقدام‌های اساسی، نقش مهمی در به رسمیت شناختن و تقویت حضور زنان بعد از انقلاب دارند. در جمهوری اسلامی، زنان به‌شرط رعایت موازین شرعی، حق حضور در مناصب دولتی را دارند و جنسیت، مانعی برای آنان نبوده است. حکومت تازه‌تاسیس، از 12فروردین 58 یعنی حدود دو ماه پس از پیروزی، با تاکید بر حضور زنان در انتخابات، نگاه مثبت خود را درباره مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان، نشان داد. در سال‌های بعد هم، رهبر معظم انقلاب همان رویه را ادامه دادند. در ایرانِ پس از انقلاب اسلامی، جنسیت زنان، مانع پیشرفت آنها نیست.

****

بیانات مقام معظم رهبری در تمام سال‌های گذشته نشان می‌دهد، ایشان هم به گفتمان امام خمینی اعتقاد دارند، تا این‌که ایده‌ها شفاف و کم‌کم واژه «الگوی سوم زن مسلمان» پدیدار شد؛ مقوله‌ای که هم به جنسیت و توان‌مندی زنان توجه می‌کند و هم نقش‌های ویژه‌ای برای این قشر در نظر می‌گیرد. امروز سوال مهمی مطرح است؛ این‌که آیا الگوی سوم قرار است در آینده اتفاق بیفتد یا امروز هم زنانی برمبنای الگوی سوم در جامعه داریم؟ آیا زنان ما اول راه هستند و می‌خواهیم برویم جلو تا برسیم به الگوی سوم زن مسلمان؛ که نه شرقی، نه غربی است؟ یا الگوی سوم در گذشته رخ داده و امروز فقط آن را نام‌گذاری می‌کنیم؟ خیلی از کسانی که فکر می‌کنند الگوی سوم زن مسلمان هنوز رخ نداده، می‌گویند پرسش‌های زیادی داریم درباره زیست زنانی که سعی می‌کنند نه شرقی باشند، نه غربی. در این زمینه چالش‌های جدی داریم که اولا، نظام اسلامی پاسخگو نیست، ثانیا خودشان به راه‌حل و رویه روان و آرامش‌بخشی نرسیده‌اند.

 

از «الگوی سوم زن مسلمان» چه می‌دانیم؟

الگوی سوم زن مسلمان امری در آینده نیست. «الگوی سوم» عبارتی است برای نامیدن آنچه تاکنون رخ داده. البته به نظریه‌پردازی نیاز دارد، رهبر انقلاب این واژه‌ را مطرح کردند، اما شرح و بسط قضیه، وظیفه متخصصان است. «الگوی سوم» در مقام نظر، باید پرورانده شود، به سوال‌های احتمالی فکر شود، لوازمش از سوی حاکمیت و فرهنگ عمومی فراهم شود. ولی الگوی سوم زن مسلمان اتفاقی است که از گذشته آغاز شده. فرآیندی است که در جریان انقلاب و در نهضت و بعدها در عصر استقرار، رخ داد. زن ایرانی، نه مثل زن شرقی، خانه‌نشین بود که فقط به خانواده رسیدگی کند و در تشخیص خیر و شر، به همسر یا پدر وابسته باشد. نه مثل زن غربی بود که فقط دنبال موفقیت‌ و پیشرفت‌ مادی باشد و خانواده را رها کند. بانوانی که در انقلاب اسلامی و بعد در سال‌های جنگ، فعالیت ‌کردند و حالا هم کارهای مختلفی انجام می‌دهند، زنانی هستند که سعی می‌کنند از منظر تکلیف، رشد معنوی و انسانی در هر موقعیت و شرایطی، انتخاب کنند، تصمیم بگیرند و امور را پیش ببرند.

 

زن مطابق الگوی سوم کیست؟

«الگوی سوم زن مسلمان» در تقابل با دو الگوی دیگر است. در مقابل الگوی غربی، بر ویژگی‌های زنانه و اهمیت خانواده تاکید می‌کند. خصایص زنانه نکته بسیار مهمی است. به نظر ما زنی که مثل یک مرد است، حال بهتری ندارد. متاسفانه گاهی وضعیت زنان را شبیه مردان در نظر گرفتیم که این، هیچ فضلی ندارد. زنی، خوشحال، موفق و فرهیخته است که خصایص زنانه‌اش در اولویت باشد. مطالعه سطحی موج اول فمینیسم و نقد آن، شواهد و دلایل متقنی در اثبات این نظریه فراهم می‌آورد. مقایسه ظاهر زندگی زنان و مردان و امکانات و نیازهای هریک، کمکی به زن‌ها نمی‌کند. زن موجودی است که مراقبت براش مهم است؛ مراقبت از مادر، پدر، فرزند و همسر. خوشبختی، خوشحالی و سعادت یک زن در گرو داشتن مجال و امکان این است که به خانواد‌ه‌اش رسیدگی کند و از نظر خانوادگی، در امنیت و آرامش باشد.

اینها نکته‌هایی است که هم از نظر دینی اهمیت دارد و هم از نظر زیست‌بوم فرهنگ ایرانی. در بیانات امام خمینی و رهبری فکت‌های زیادی داریم. تاکید کردند خانم‌ها فعالیت اجتماعی داشته باشند، ولی خانواده یادشان نرود. اگر خانم‌ها فضانورد، دکتر و مهندس نشدند، مهم نیست چون صد آدم دیگر می‌توانند این کارها را انجام دهند، ولی هیچ‌کس مثل آنها نمی‌تواند جای خالی مادری و همسری را پر کند. این، نکته‌ای است که با هر عقل سلیمی جور درمی‌آید. بهترین پرستار را برای بچه‌ بگیریم، مثل مادر نیست.

الگوی سوم، هم‌زمان با تاکید بر نقش زن در خانواده، مقابل جریان تحجر می‌ایستد و سعی می‌کند نقطه تعادل را پیدا کند. اجازه نمی‌دهد به بهانه اهمیت خانواده، زن به هیچ‌چیز و هیچ کار دیگری فکر نکند. زن، یک انسان است. بچه و همسر مهم است، ولی اول خود زن اهمیت دارد. جنس زن، یک نفس جاوید و یک انسان است. فرصت یگانه‌ای دارد برای زندگی در این جهان، پس رشدش خیلی مهم است. این آدم اگر همیشه در خانه باشد، بیشتر رشد می‌کند یا این‌که فرصت داشته باشد، کارهای دیگری هم انجام دهد؟

رهبر انقلاب در مصاحبه‌ای با مجله «زن روز» در تاریخ  ۵ اردیبهشت ۱۳۶۰ می‌فرماید: «امروز زن ایرانی برای زن‌های کشورهای جهان سوم، به‌خصوص کشورهای اسلامی به‌صورت یک الگو درآمده، یعنی حجابی که شما دارید در کشورهای دیگر، حجاب نمونه شناخته شده. زن مسلمان فریاد زدن و دادن شعارهای اسلامی را بلد نبود و به آن عادت نداشت.» ببینید این صحبت رهبر، خیلی مهم است؛ یعنی زنی که فریاد می‌زند، در پارادایم اسلامی ارزشمند است. زن ساکت، ارزشمند نیست. زنان مسلمان ایرانی، در دنیای امروز این رسالت را برعهده دارند و به‌عنوان الگوی زنان جهان، باید پیام متعالی خود را در عرصه مختلف بشری به گوش جهان برسانند. در عرصه اجتماعی اتفاق‌های جدیدی برای زن مسلمان در سایه انقلاب اسلامی رخ داد. شکفتن تازه گلی که اسلام برخلاف فرهنگ غربی، شاداب‌ و طاهر می‌خواهد. در نتیجه تحولاتی که با انقلاب اسلامی در ایران ایجاد شد، زن‌های مسلمان کشورهای دیگر حجاب ‌پوشیدند و کارهای زنانه را تقلید کردند. حتی خاطرات زنانی را می‌خوانید که عضو مجاهدین بودند و بعدها معارض نظام شدند، می‌گویند «ما به حجاب اعتقاد نداشتیم، ولی احساس می‌کردیم در این جریان باید محجبه باشیم. حس می‌کردیم حجاب، این پیام را می‌دهد که ما آدم‌های جدی هستیم، نمی‌خواهیم فقط به ظاهر زنانه ما توجه شود. ما داریم رسالت عظیم اجتماعی را انجام می‌دهیم.» این، دقیقا همان جمله‌ای است که امام می‌گویند «ما می‌خواهیم زن، یک موجود جدی و کارآمد باشد.» جدی بودن زن، مهم است. یعنی عنصر سرگرمی زندگی مردان نیستید. جدی بودن هم اقتضائاتی دارد که هم مخالف فرهنگ غربی است و هم مخالف تحجر. یعنی من خانه نیستم برای این‌که خانواده را سرگرم کنم؛ وقتی در خانه هستم، باز هم وظیفه‌ام را انجام می‌دهم. بیرون از خانه هم وظایف دیگری دارم.

رهبر انقلاب در مصاحبه دیگری با مجله زن‌روز در سال 63 می‌فرماید: «امروز زنان و دختران ما به آرایش و به طلا و زیورآلات نمی‌اندیشند. گاهی می‌بینم چقدر زیورآلات در نظر آنها بی‌قدر شده. انسان احساس می‌کند انقلاب اثر عمیقی در فرهنگ حاکم بر همه زن‌ها گذاشته و باید این ادامه پیدا کند.» زنان بعد از انقلاب در زمینه‌های اجتماعی و سیاسی اثرگذار بودند. صحبت بر سر یک یا چند زن، یا گروهی زن تحصیل‌کرده و روشنفکر نیست. صحبت بر سر جامعه زنان است. اگر زن ایرانی را به‌صورت یک کل در نظر بگیریم، می‌بینیم دست‌آوردی که بعد از انقلاب داشته، قابل‌مقایسه با دست‌آوردهای تمام دوران تاریخی نیست. آن زمان فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی زنان، محدود بود. فقط عده‌ای از زنان تحصیل‌کرده و گروهی خاص، اتفاق‌های اجتماعی و سیاسی را پیگیری می‌کردند. در حالی‌که امروز فعالیت‌های زنان معطوف به میلیون‌ها ایرانی است؛ اعم از باسواد، دارای سطوح عالی، یا متوسط و حتی بی‌سواد. زن تهرانی، فرقی با زن فلان روستای دورافتاده ندارد، این عمومیت خیلی مهم است. این جریان، خیلی ارزشمند است و باید ادامه پیدا کند.

سال 76 در دیدار با نمایندگان زن مجلس، از ایشان سوال می‌شود درباره این‌که خانم‌ها مناصب عالی داشته باشند یا نه؟ می‌فرماید: «اگر زن یکی از مقامات عالی حکومتی را قبول کرد، البته نمی‌گویم چه مقامی، لزومی هم ندارد انسان بی‌مورد انگشت روی یک مقام بگذارد. یک مقام خیلی مهم که مراجعان فراوان مرد دارد، هیچ اشکالی ندارد و مانع حضور زن نیست. زن می‌تواند در این مقام از هزاران مرد و مراجعه، پذیرایی حکیمانه کند، خواسته‌های مشروع و به حق‌شان که از آن مقام توقع می‌رود، برآورده کند. هیچ مانعی و محدودیتی نیست. در میدان مبارزه و جنگ هم همین‌طور. در میدانی که حضرت زهرا، جناب حکیمه‌خاتون و حضرت زینب‌سلام‌الله علیهم وارد شدند، در میدانی که خواهر حضرت صادق‌علیه‌السلام وارد شدند، حضرت فرمودند بروید این مساله را از او سوال کنید. خواهر و همسر بعضی ائمه یا همسران پیامبر در میدان‌های گوناگون علمی، فرهنگی، سیاسی، انقلابی، مبارزاتی و نظامی وارد شدند. هیچ مانعی برای حضور در هیچ‌یک از این میدان‌ها نیست. اما حجاب وجوب دارد، آن را رعایت کنید و وارد میدان مبارزه شوید.»

در دیدگاه رهبری جایی نمی‌بینیم گفته شود مثلا خانم‌ها در فلان حوزه فعالیت نکنند، اما تاکید جدی وجود دارد برای حجاب؛ عدم اختلاط زن و مرد و در نظر گرفتن منافع خانواده. نباید به بهانه فعالیت اجتماعی، این واجبات از دست برود. رهبری سعی می‌کنند بین این دو مقوله توازن برقرار کنند. ولی کسانی‌که با این تعادل، مخالف‌اند، می‌گویند: «در ایران تاکید بر خانواده را پررنگ و نقش مادر تکریم می‌کنند. اینها اصرار دارند برای این‌که بچه بیاورید، پس می‌خواهند زن‌ها بنشینند در خانه و...» اینها حرف‌های بی‌مبنا و غیرمنطقی است. در مقابل جریان‌هایی هستند که احساس می‌کنند روندی که جمهوری اسلامی و رهبران نظام دارند، با اسلام اصیل فاصله گرفته و زیادی مدرن شده! مجبور است تن بدهد به اقتضائات جهان جدید. مدام سعی می‌کنند بگویند حضور اجتماعی برای زنان اولویت ندارد و...

اما راه صواب، نقطه تعادل بین این نقش‌های مهم است. البته تشخیص مصداق و جزییات، درنهایت با خود زن است. طبیعتا خانم مجرد، وقت بیشتری برای مشارکت در امور اجتماعی دارد. خانمی که بچه‌هایش بزرگ و آدم‌های مستقلی شدند خیلی متفاوت است با کسی که نوزاد دارد. مادری که بچه‌های کوچک دارد، وقت کمتری برای فعالیت اجتماعی برایش باقی می‌ماند.  

 

جمهوری اسلامی به حضور اجتماعی زن افتخار می‌کند

سوال مهمی مطرح است که چرا امام قبل از انقلاب با حضور زن در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی موافق نبودند، اما پس از انقلاب، نظرشان کاملا متفاوت شد و بارها اعلام کردند زنان باید در امور سیاسی و اجتماعی دخالت کنند؟ چون این زن‌ها، همان زن‌ها نیستند. متحول شدند. چه تحولی؟ تحول معنوی. یعنی زن‌ها پس از انقلاب، برای پیشرفت خودشان تحصیل کردند، نه به‌خاطر این‌که شاه ملزم کرده یا نظام سیاسی اجبار آورده، نه از ترس شغل شوهر یا به‌خاطر تمول بیش از حد یک شاهزاده قجری که خانواده‌اش را برای تحصیلات به خارج فرستاده، تحصیلات زنان اصلا به این دلایل نیست. زن پس از انقلاب، مشارکتی دارد که از عمق جان برخاسته و آدم دیگری شده. این تحول باعث شده فعالیت سیاسی و اجتماعی کند. این زنان می‌خواهند اسلام و حاکمیت اسلامی را برسانند به جایگاه استقرار، حتی به قیمت جان‌. اگر مجبور باشند، این رنج را به خود تحمیل می‌کنند و فرزندشان را هم بیرون می‌آورند.

بارها دیدیم خانم‌ها بچه بغل‌ کردند و به تظاهرات آمدند، این تصویر متاثرکننده‌ای است، چون در سرما و در گرما این خانم می‌تواند با بچه‌اش در خانه باشد. برای یک مادر یک رنج عظیمی است بچه‌اش را بیاورد جایی که پای جان در میان است. پس این تحول معنوی برای امام مهم است. امام که عوض نشدند، زن‌ها تغییر کردند و موقعیت مشارکت مردم عوض شده است.

دلیل دیگر امام برای تاکید بر مشارکت اجتماعی زنان، تکلیف‌محوری است. امام بحث جنسیتی ندارند، معتقدند این قیام برای خداست و تکلیف اقتضا می‌کند مشارکت کنند، پس زنان به تکلیف‌شان عمل می‌کنند، بنابراین حضور زنان را در مشارکت سیاسی و اجتماعی تایید می‌کنند. ر سال‌های کشف‌حجاب رضاخانی، تکلیف خانم این بود که مثلا در خانه بماند، زن‌های زیادی به تکلیف عمل کردند و پای‌شان را بیرون نگذاشتند. پس چیزی که برای ما مهم است ظاهر حضور زن‌ها نیست؛ ببینید تکلیف‌تان چیست. به نظر امام، استقرار نظام دینی یک تکلیف بوده برای همه، زن‌ها این کار را کردند پس محترم‌اند و مورد تایید.

شهید مطهری متن مختصری دارند، ظاهرا آخرین نوشته‌ای است که بعد از شهادت روی همان تختی که مطلب می‌نوشتند، پیدا شده با عنوان: «زن در جمهوری اسلامی» که چاپ نشده. مطلب خواندنی است. فعالیت زن بیرون از خانه، راه ظریفی است که باید برویم. اگر دقت نکنیم و به هر سمتی بلغزیم، سقوط است؛ چه به بهانه وظایف زنانه، زن را از رشد معنوی محروم کنیم و چه به بهانه رشد و پیشرفت، زن را از ساحت خانواده دور کنیم.

«الگوی سوم» همین زنانی هستند که انقلاب را رقم زدند، زنانی که جنگ را پشتیبانی کردند و همین زنانی که اطراف ما زندگی می‌کنند؛ مادر شما، خواهر من، پزشک متدین و خانواده‌داری که می‌شناسید، معلم فرزند‌تان، یک خانم مهندس و... اینها مصادیق الگوی سوم هستند. اگر در بُعد نظری، بیان ‌ما الکن است، دلیل بر عدم نیست، باید درباره این مساله کار نظری و فکری کنیم و بحث‌های نظری را بپرورانیم. فمینیست‌ها هم این‌طور نبودند که فقط کتاب بنویسند و بعد کنش فمینیستی انجام دهند. فمینیست‌ها کنش فمینیستی را از نوشتن درباره حق رأی شروع کردند و جریان‌ها حق رأی را به موازاتش درخواست دادند. این چرخه‌ای بود که فمینیسم را به بلوغ و غنای امروزی رساند. این اتفاق در کشور ما نیفتاده، البته طبیعی هم هست، چون عمر انقلاب ما آن‌قدر نیست و خانم‌ها خودشان هم باید بیشتر فعالیت می‌کردند. انقلاب اسلامی، الگوی جدیدی از فعالیت زنان ارایه کرد. البته می‌شود گشت در قدیم هم پیدا کرد کسانی را که بگوییم اینها موافق الگوی سوم‌اند، ولی باید نظریه‌پردازی شود.

 

انقلاب اسلامی نگاه جنسیتی به زن ندارد

تفکر انقلاب اسلامی «نگاه جنسیتی به زن ندارد، نگاه متعالی دارد. یعنی زن هر نقشی را می‌تواند بپذیرد، مگر نقشی که به شرایط جسمی او صدمه بزند، یا با پذیرش نقش، نتواند حجاب را رعایت کند. الزامی نداریم که خیلی از مسئولیت‌ها حتما زن باشد یا مرد؛ اگر زن خوب در این زمینه داشتیم، استفاده می‌کنیم و اگر مرد خوب داشتیم به او می‌سپریم.»

امروز نمی‌توانیم بگوییم تمام این قواعد را رعایت کردیم، چون در جریان‌های انقلابی، نظر علمای دینی خیلی تنوع دارد. نکاتی که مطرح شد، خیلی مخالف دارد. بعضی جریان‌ها برعکس، معتقدند رهبری و امام نمی‌خواهند زنان حضور داشته باشند، در رودربایستی خانم‌ها که کمک کردند، صحبت‌هایی کرده‌اند. مقابل جریان‌های غربی مدرنیته که جامعه و زنان را تغییر داده، نمی‌توانیم خلاف جریان راه برویم، پس اقتضای مصلحت‌اندیشی این است که کوتاه بیاییم. خیلی‌ها از داخل جریان‌های انقلابی معتقدند در این زمینه‌ اشتباه کردند، دلیلی نداشت این امر باطل را ادامه دهند. بیرون جریان‌ انقلاب را نمی‌گویم چون آنجا داستان کاملا فرق می‌کند. هرچه جلو آمدیم، بدنه جمهوری اسلامی کم‌کاری کرد نسبت به تحولی که امام و رهبری ایجاد کردند، درحالی‌که ظرفیتش وجود داشت. یعنی در دوران امام، مثال خانم دباغ را داریم. ولی بعضی آقایان به‌خاطر یک وزیر زن، اسلام را به باد رفته، دانستند!

نظر امام و رهبری درباره مسایل زنان، بسیار مترقی است و با روح اسلام، سازگار است. بدنه حاکمیت به پای آن نظر نرسیده و جریان‌های متحجر یا بی‌اعتنا به نظر رهبران، یک خانم باصلاحیت را به رسمیت نمی‌شناسند و نمی‌دانند چقدر با این تحجر، ضربه می‌زنند! هر چند‌وقت یک‌بار مساله‌ای از این حوزه، جنجال ایجاد می‌کند، دولت‌ها هم تن دادند به درخواست‌های جریان‌های متحجر. البته تصمیم‌های جبرانی در بعضی دولت‌ها گرفته شد، به‌همین خاطر کنش و واکنش‌ها، افراطی و تفریطی است.

 

حضور زنان در عرصه سیاست

درباره حضور زنان در عرصه‌های سیاسی اتفاق‌های بهتری باید تا امروز رخ می‌داد، ظرفیتش هم وجود داشت، ولی منظورم این نیست که در 40 سال قبل، به‌طور کلی خراب شده، اصلا این‌طور نیست. گاهی دوستان گله می‌کنند که «40 سال است زنان جدی گرفته نشدند!» می‌گویم 7 صبح از خانه بیرون بروید، این همه زن جدی که می‌بینید در خیابان هستند، دنبال کارشان می‌روند، 5 عصر نیست که بروند مهمانی. اینها برکاتی است که نمی‌توانیم نادیده بگیریم. مادربزرگ‌های ما خوابش را هم نمی‌دیدند. عده‌ای در این مملکت زحمت کشیدند تا به اینجا رسیدیم؛ از سر ملی‌گرایی یا دغدغه اسلامی. به هرحال فضا را باز کردند برای خانم‌ها، امروز امکان زندگی ‌ما بیشتر از مادرمان است. من برای دخترم آرزوهای بزرگ‌تری دارم نسبت به خودم. البته می‌توانیم لیست آرزوهای تحقق‌نیافته را بشماریم، در غرب هم همین است. اگر نگاه دینی داشته باشیم، خاصیت جهان ماده همین است. ظرفیت‌های تحقق‌نیافته زیادتر است.

متاسفانه حضور زنان در دولت‌ها غالبا زینت‌المجالس بوده، صرفا برای این‌که کسی نگوید شما زن‌ها را نیاوردید. البته کار نمادین، بی‌ارزش نیست، ولی به معنای حل مسایل زنان هم نیست. انتظار دارند نصف وزیران و نمایندگان مجلس و حتی رییس‌جمهور هم زن باشد، مثل اتفاقی که در هند افتاد که حضور زنان در رده بالا سیاسی زیاد است، ولی این کفایت نمی‌کند. چون همین امروز زنان هندی به‌دلیل نداشتن سرویس بهداشتی مجزا، مورد تجاوز قرار می‌گیرند. در این وضعیت، جایی برای افتخار کردن به رییس‌جمهور زن باقی می‌ماند؟ بحث حضور سیاسی خانم‌ها در ایران، بسیار مفصل است. متاسفانه گاهی منتقدان دقت نمی‌کنند و افترای وابستگی به جریان فمینیسم یا جریان ضد زن می‌زنند، که هر دو غلط است.

اگر قبول کنیم چنانچه رهبری توصیف می‌کنند، انقلاب برای امام و برای کسانی‌که مشارکت کردند، قیام لله بود، حضور زنان در فرآیند انقلاب در چنین پارادایمی فهم می‌شود و ادامه آن در چنین چهارچوبی پذیرفته می‌شود. ما به‌عنوان انسان می‌توانیم فعالیتی کنیم که ضمن آن، خودمان و افراد دیگر رشد کنیم. درنهایت جامعه، محیط بهتری خواهد داشت؛ هم ازجهت مادی و هم رشد الهی و معنوی برای یک زندگی جاودان.

در ادامه یک حکومت استقرار پیدا کرد به اسم «جمهوری اسلامی» با عملکردهای مختلف در حوزه‌های متنوع. قبل از این‌که به کارنامه جمهوری اسلامی در مساله زنان بپردازیم، یک نکته یادمان باشد تصور غالبی که میان مردم وجود دارد، معمولا درست نیست. البته در هر کشوری، دولت یک ساختار عظیم است که بر همه جوانب زندگی ما اثر می‌گذارد. دولت‌هایی مثل دولت ما که پول‌دارند و منابع در اختیارشان است و فقط وابسته به مالیات نیستند، مردم انتظارات زیادی از آنها دارند. می‌گویند نفت می‌فروشید، پس باید همه‌چیز را درست کنید. این توقع درست نیست، چون باعث می‌شود از ساختارهای اجتماعی و نیروهای اجتماعی، غافل شویم. نقش فرهنگ و عقبه تاریخی نیروهای مختلف یک جامعه اعم از گروه‌های مذهبی، قومیتی و اقتصادی را نباید دست‌کم بگیریم و بگوییم چرا دولت کاری نمی‌کند که فلان اتفاق بیفتد، هیچ دولتی نمی‌تواند جهان را تغییر دهد.

یادمان باشد اگر کارنامه جمهوی اسلامی مثبت است، به‌دلیل اقدامات دولت و حاکمیت بوده و البته مرهون فضای جامعه و خیلی فرصت‌های دیگر. اگر هم منفی بوده، همین‌طور. پس تحلیل‌ها نباید تک‌مولفه‌ای باشد. سوال مهم این است که: کارنامه جمهوری اسلامی در حوزه زنان و شاخص‌های توسعه چه وضعیتی دارد؟ اولا که ذات و عنصر انقلاب اسلامی تعهد نداده به شاخص‌های توسعه وفادار باشد، پس بعضی از این موارد ممکن است از منظر رهبران انقلاب یا بعدها کارگزاران جمهوری اسلامی مهم نباشد و اصلا قبول نداشته باشند. مثل اشتغال زنان که یکی از شاخصه‌های توسعه جوامع است و کشور ما همیشه در آن ضعیف است. حالا ما باید دولت را محکوم کنیم؟ البته دولت‌‌ها کم‌کاری داشتند، همان‌طور که در اشتغال مردها کم‌کارند.

به‌طور کلی در بیانات امام و رهبری شغل، مهم نیست. در پارادایم اسلامی شغل مرد هم مهم نیست. میثم تمار شغلش چه بود؟ خرمافروش. شغل مهم نیست، کسب روزی حلال اهمیت دارد. زنان موظف نیستند نفقه بدهند، ولی اگر کسی دلش بخواهد شغل داشته باشد نباید منع کرد، یا برای منع ،باید دلیل آورد. جمهوری اسلامی به بعضی شاخص‌های توسعه اصلا نپرداخته، حاکمیت نخواسته کار کند، اعتقاد نداشته در این زمینه باید کار کرد.