اجتماعی
متن کوتاهی از شهید مطهری درباره مشارکت زنان در ماجراهای انقلاب اسلامی
نقش زن در به ثمر رسیدن جمهوری اسلامی چیست؟
موضوعی که میخواهم درباره آن صحبت کنم: «ویژگیهای جمهوری اسلامی» است. جمهوری اسلامی ویژگیهایی دارد که یکی از آنها «نقش زن در جمهوری اسلامی» است. درباره این مساله از جنبههای مختلفی میتوان صحبت کرد؛ یکی این که نقش زنان در به ثمر رسیدن جمهوری اسلامی، یا نقش زنان در انقلاب اسلامی ایران که منتهی به جمهوری اسلامی شد، چیست؟ دیگر اینکه نقش زن در آینده چیست؟ در رژیم جمهوری اسلامی زنان چه نقش اجتماعی خواهند داشت؟ در جامعهای که جامعه اسلامی خواهد بود و با رژیم جمهوری اسلامی اداره میشود، خانمها چه نقشی خواهند داشت؟ آیا نقشی خواهند داشت، یا نه؟
اتفاقا یکی از جنبههای جالب و حیرتانگیز انقلاب اسلامی ایران که معیارهای جامعهشناسان را در هم ریخته و معادلات آنها را به هم زده، همین مساله است. یعنی انقلابی با ویژگیهایی در جامعه پیدا شده، که از نظر آنها (که برای خودشان معیارهایی دارند) غیرقابل پیشبینی و غیرقابل سنجش است. در غرب این تبلیغ زیاد شده، طوریکه برای خودشان باور آمده که زن در جامعه اسلامی از حقوق محروم بوده و هست و زنها عنصرهایی ناراضی میان مسلمانان هستند. بنابراین اگر به آنها عرضه شود که انقلابی در جهت اسلامی میخواهد پیدا شود، انقلابی که خواهان برقراری ارزشهای اسلامی است، آنها حتما در جبهه مخالف شرکت خواهند کرد. چون براساس فرضیه آنها زنها از اسلام و از جامعهای که با معیارهای اسلامی اداره شود، ناراضیاند. بنابراین در این انقلاب شرکت نخواهند کرد. ولی در عمل، زنها نهتنها شرکت کردند، بلکه اگر این واقعیت هم وجود دارد اگر آنها شرکت نمیکردند، این انقلاب به ثمر نمیرسید، چون زنان نه فقط شرکت مستقیمشان موثر بود، بلکه تاثیر شرکت غیرمستقیمشان (یعنی تاثیری که روی شوهران، فرزندان، پدران و برادرانشان داشتند) از تاثیر مستقیم، کمتر نبود و این، مساله فوقالعاده است.
نقش غیرمستقیم و نقش مستقیم زنان در انقلاب اسلامی
مرد الهامگیر از زن است و اگر در یک جریان اجتماعی زنها هماهنگی نداشته باشند، از تاثیر مرد هم فوقالعاده میکاهند. برعکس اگر زنها نقش موافق و احساسات موافق داشته باشند، نیروی مردها را چند برابر میکنند. یعنی نهتنها ترمزی برای مردها نمیشوند، نیروی محرکی هم برای مردها به شمار میروند. این مطلب، در این نهضت فوقالعاده مشهود بود. البته این علاوه بر نقش مستقیم فوقالعاده و خارق العادهای است که خانمها در این قضایا داشتند و آن، شرکتش در تظاهرات و راهپیماییها، آن هم با حفظ میزانها و معیارهای اسلامی و با شعارهای اسلامی، و از اینها بالاتر جلو گلوله رفتن است که در روز 17شهریور در میدان شهدا آنطور که نقل میکنند و فیلمها نشان میدهد- زنها بیشتر از مردها شهید دادند و این زنها بودند که در میدان شهدا نشستند و مقابل رگبار ظالمانه دشمن قرار گرفتند و چقدر زن در آنجا شهید شد! فاجعه 17 شهریور نقطه عطف عجیبی در انقلاب اسلامی بود. بعد از این تیرباران عجیب مردم- که بیش از هزار نفر به شهادت رسیدند و تا سه هزار شهید هم گفتهاند و فکر میکردند که دیگر انقلاب را خواباندند، همانطور که در 15 خرداد مشاهده کردید.[1] یعنی بعد از فاجعه 17 شهریور که از نظر کشتار، از فاجعه 15 خرداد مهمتر بود، گفته شد فرماندار نظامی وقت تهران رفت پیش شاه و گفت: قربان! تا 25 سال دیگر خیالتان راحت باشد. ولی از فردای آن روز دومرتبه قضیه شروع شد. اگر زنها شرکت نمیداشتند، مطمئنا از فردای آن روز هر زنی دست بچه یا شوهر خودش را میگرفت و میگفت دیگر نمیگذارم ازخانه بیرون بروی! ولی از فردای آن روز بیشتر تشویق و ترغیب کردند و این فاجعه نهتنها وقفهای ایجاد نکرد و چوب لای چرخ انقلاب نگذاشت، بلکه حرکت موتور انقلاب را شدیدتر و تندتر کرد. حالا ریشه این قضیه چیست؟ چه تحولی در طول این ده بیست سال رخ داد که زنان توانستند یک چنین نقش اجتماعی انقلابی را ایفا کنند؟
[1] در 15 خرداد زنان نقش زیادی نداشتند. بعد از 15 خرداد یک نوع حالت وحشت و عقب نشینی- ولو برای مدت موقت- در مردم پیدا شد. فاجعه خونین 15 خرداد پانزده سال این انقلاب را عقب انداخت.