نوع مقاله : اجتماعی

10.22081/mow.2024.75810

چکیده تصویری

همیشه عاشق دبستانی‌ها بودم

موضوعات

اجتماعی

بانوی معلمی که این روزها محفل‌دار قرآن است

همیشه عاشق دبستانی‌ها بودم

آسیه سالم

عشق و علاقه به دانش‌آموزان به‌خصوص مقطع دبستان، باعث شد معلمی را انتخاب کند. پس از سال‌ها آموزش به فرزندان کشور، حالا بازنشسته شده، اما نه‌تنها خانه‌نشین نشده بلکه هنوز هم در زمینه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی و مذهبی فعالیت می‌کند. یکی از فعالیت‌های این بانوی معلم، برپایی جلسه قرآن در خانه‌اش است. ذوق این کار باعث شده طبقه پایین منزلش را به این کار اختصاص دهد. این حسینیه هم‌اکنون محفل قرائت قرآن برای بانوان محله است. خانم‌های دیگر محله هم که فضایی برای برپایی جلسه‌های قرآنی و مذهبی ندارند، می‌توانند از این حسینیه استفاده کنند. این بانوی محفل‌دار قرآنی حالا مدیریت مجتمع آموزشی دخترانه را نیز برعهده دارد. این گزارش، روایت سال‌ها تلاش او برای گسترش و علاقه‌مندی جوانان به اسلام و قرآن است.

 

«آنا ناظری» متولد1335 و اصالتا آذری است. از کودکی در شهرری همراه خانواده زندگی می‌کرد و پس از سال‌ها، همچنان در این محله ساکن است. صراحت کلام و خوش‌صحبتی این بانوی فرهیخته، ما را سر ذوق آورد تا ساعتی کنارش بنشینیم و از این معلم گران‌قدر بیشتر بیاموزیم. از کودکی به درس خواندن علاقه داشت. سال1352 زمانی که دانش‌آموز سال سوم دبیرستان بود در آزمون دانش‌سرای مقدماتی قبول شد. بعد از دو سال درس خواندن، دیپلم گرفت. 10 مهر 1354 به استخدام آموزش و پرورش درآمد و تدریس را از مدرسه ابتدایی شروع کرد. او که همیشه عاشق دانش‌آموزان مقطع ابتدایی بود، بالاخره به آرزویش یعنی معلمی رسید.

بعد از گذشت دو سال از معلمی، ازدواج می‌کند. یکی از شرط‌های خانم ناظری برای ازدواج این بود که به درسش ادامه دهد و با موافقت همسرش که همراه و حامی او بود، توانست تا مقطع دکترا پیش برود. او نه‌تنها خودش تا مقطع دکترا در رشته فقه و حقوق، درس خوانده، بلکه همه فرزندانش هم به مدارج بالای علمی رسیده‌اند.

 

لذت معلمی در دبستان

همیشه اولین‌ها در ذهن می‌ماند. نام اولین معلم، اولین دوست و... حکایت این اولین‌ها چیست؟ اولین مدرسه‌ای هم آنا ناظری در آن مشغول کار معلمی شد، در خاطرش مانده است. می‌گوید: «اولین مدرسه‌ای که در آن تدریس را شروع کردم «سادات خمسه» نام داشت که در باقرشهر بود. سال بعد معلم مدرسه «زکریای رازی» در میدان شهرری شدم که هنوز هم پابرجاست و فقط نامش تغییر کرده است. دو سال هم به‌عنوان معاون در این مدرسه کار کردم. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به‌عنوان مدیر در مدرسه «» مشغول کار شدم و 10سال مدیر این مدرسه بودم.»

یکی از مهم‌ترین اقدامات در زمینه اعتلای فرهنگ نماز در مدرسه‌ها، اختصاص فضای مناسب برای اقامه نماز است. ناظری سال1360، اولین نمازخانه را در مدرسه «عفت» شهرری ساخت. می‌گوید: «با ساختن نمازخانه، توانستیم بچه‌ها را تشویق کنیم در مدرسه نماز بخوانند. آن زمان، علاوه بر دانش‌آموزان، خانواده‌ها هم نسبت به اسلام علاقه زیادی داشتند. پس از پیروزی انقلاب، عده‌ای انگار تازه متولد شده بودند و علاقه زیادی نسبت به مسایل اسلامی و دینی داشتند. آن زمان رییس انجمن اولیا و مربیان مدرسه، مرحوم آقای «علایی» رییس حوزه علمیه برهان شهرری بود و پسرش دانش‌آموز مدرسه من بود. با حاج آقا علایی هماهنگ کرده بودم که برای نماز جماعت به مدرسه بیاید. یکی از برنامه‌های مدرسه، علاوه بر اقامه نماز، جلسه‌های پرسش و پاسخ در زمینه مسایل دینی و اعتقادی بود که برای دانش‌آموزان برگزار می‌شد و آقای علایی به سوال‌های آنها پاسخ می‌داد.

 

بچه‌های امروز، بچه‌های دیروز

این بانوی فرهنگی که مدیر یکی از مجتمع‌های آموزشی در شهرری است، درباره تفاوت نسل امروز و گذشته می‌گوید: «یکی از تفاوت‌هایی که در نسل امروز دیده می‌شود، این است که الان خانواده‌ها و بچه‌ها درگیر مسایل سیاسی هستند و دغدغه اسلام را ندارند. دوران کودکی و نوجوانی‌ام را در زمان پهلوی سپری کردم. پدرم مرد مومنی بود، اما یادم نمی‌آید به من گفته باشد نماز بخوانم، روزه بگیرم، یا چادر سر کنم. من و تمام خواهرانم، هم حجاب داشتیم و هم نمازمان ترک نمی‌شد و انجام واجبات دین، برای‌مان بسیار جذاب بود. خانواده‌ها هم همین‌طور بودند. بعد از پیروزی انقلاب، وقتی در مدرسه مسابقه مذهبی و احکام برگزار می‌کردیم، همه دانش‌آموزان استقبال می‌کردند.»

 

مادرانگی در مدرسه

برخی فکر می‌کنند مادری کردن فقط در خانه معنا می‌شود اما خانم «ناظری»، این مادرانگی را در مدرسه برای معلم‌ها و همکارانش انجام داده است. او از روزهایی می‌گوید که مدیر مدرسه بود و برای معلم‌هایی که تازه مادر شده بودند، مادری کرده است: «خودم پنج فرزند دارم و می‌دانم یک مادر با چه سختی‌هایی برای بزرگ کردن فرزندش مواجه است، به‌خصوص اگر بخواهد کنار نگهداری از فرزند، فعالیتی بیرون از خانه داشته باشد. می‌خواستم معلم‌هایی که مادر هستند بدون دغدغه به کارشان بپردازند. بنابراین در مدرسه، همه پشتیبان هم بودیم. یادم می‌آید یکی از معلم‌های مدرسه، فرزندی به‌دنیا آورده بود و با فرارسیدن سال تحصیلی جدید، نگران نوزاد 10روزه‌اش بود که او را کجا بسپارد. به او گفتم نوزادت را با خودت به مدرسه بیاور و از خودت دور نکن. بچه را آورد و همه همکاران نوبتی از او نگهداری می‌کردیم. یک روز، معاون آموزش اداره برای بازدید به مدرسه آمد و صدای گریه بچه را شنید. به من گفت اینجا مهدکودک است یا مدرسه؟ من هم گفتم: «اگر یک معلم، خاطرش راحت و آسوده باشد، بهتر می‌تواند تدریس کند. این معلم وقتی بعد از زایمان به مدرسه آمده، در حقیقت ایثار کرده، پس ما هم باید به او کمک کنیم.» البته آن زمان برای این کار، توبیخ شدم! اما مهم نبود. الان همان نوزادی که با همکاران از او نگهداری می‌کردیم، پزشک شده و من مطمئنم کارم کاملا درست بوده.»

او علاوه بر شغل معلمی، فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دیگری هم دارد. خودش می‌گوید: «در منطقه به‌عنوان مدیر بسیار قوی شهرت داشتم. مسئولیت گروه‌های آموزش مدارس در آن سال‌ها با شهید ابوذری بود. من مسئول آموزش گروه بودم و فعالیت‌های آموزشی 21مدرسه را انجام می‌دادم. همچنین فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دیگری هم داشتم. وقتی انجمن اسلامی معلم‌ها تشکیل شد، همراه دیگر دوستانم در شهرری از بنیانگذاران این انجمن بودیم. آن موقع حرف از چپ و راست نبود، همه دنبال یک هدف واحد بودند. همه پیرو ولایت، امام خمینی رحمت‌الله علیه و همه عاشق امام و انقلاب اسلامی بودند.

 

مدرسه، جایی برای درس و زندگی

بعد از 10سال که مدیر مدرسه عفت بودم، به من گفتند که مدیر مدرسه «زکریای رازی» شوم؛ همان مدرسه‌ای که قبلا هم آنجا کار کرده بودم. وقتی به‌عنوان مدیر مشغول کار شدم در ابتدا، یک نمازخانه بزرگ حدود 200متر ساختم. مِلکِ مدرسه، متعلق به خانم شکروی بود که در آمریکا زندگی می‌کرد. مالک را راضی کردم که این ملک را وقف کند. او شرط گذاشت که نام مدرسه به نام پسر جوانش، «حاتم» که مرحوم شده بود، تغییر کند. مدرسه به «حاتم» تغییر نام یافت و هنوز هم به همین نام است. در این مدرسه هم 10سال، مدیر بودم. در نمازخانه مدرسه، علاوه‌بر اقامه نماز، مسابقه قرآن و آموزش قرآن برگزار می‌شد و اعتقاد داشتم بچه‌ها به‌ویژه در مقطع ابتدایی باید آموزش را با قرآن آغاز کنند و وقتی قرآن را سرلوحه زندگی خود قرار دادند، در فعالیت‌های اجتماعی دیگر هم حضور فعالی خواهند داشت.

بانو ناظری سال1372، به‌عنوان دبیر کمیسیون بانوان و مشاور فرماندار شهرری انتخاب شد. در همان سال از او در وزارت کشور هم دعوت به کار شد. ابتدا مخالفت کرد، زیرا نمی‌خواست از محیط آموزشی جدا شود، اما قرار شد کنار فعالیت در آموزش و پرورش، در وزارت کشور هم مشغول شود. در همان سال به‌عنوان مدیر نمونه کشور انتخاب شد. پس از مدتی که در وزارت کشور در حوزه بانوان فعالیت‌های گسترده‌ای را انجام داد، به‌عنوان مدیرکل نمونه کشوری مورد تجلیل قرار گرفت.

 

حمایت لازمه موفقیت

وقتی یک زن هم مدیر و هم معلم باشد و هم مادر چند فرزند، برای رسیدن به اهدافش راه سخت و دشواری را در پیش دارد. برای موفقیت، علاوه‌بر تلاش‌ و امید، نیاز به همراهی و حمایت اطرافیان، به‌خصوص خانواده دارد. خانم ناظری، با وجود پنج فرزند، همسری همراه و خانواده‌ای دارد که در تمام لحظات، او را حمایت کردند. در این‌باره می‌گوید: «بعد از ازدواج، دیوار به دیوار خانه پدری‌، زندگی می‌کردم و پدر و مادرم از فرزندانم نگهداری می‌کردند. همسرم از روزی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، مسئول عملیات کمیته‌های انقلاب اسلامی بود. زمان دفاع مقدس هم مدام به جبهه می‌رفت. بنابراین نگهداری از بچه‌هایم را مادر و پدرم به‌عهده داشتند. البته همسرم همیشه حامی من در کارهایم بوده است.»

 

چراغ محافل قرآنی باید روشن بماند

آنا ناظری، یکی از بانوان محفل‌دار قرآن در شهرری است. سال‌هاست که جلسه‌های قرائت قرآن را در منزل برپا می‌کند. این بانوی محفل‌دار قرآن می‌گوید: «از سال 1357، جلسه‌های قرائت قرآن را هفته‌ای یک روز در منزل برپا می‌کردم. حالا یکی از طبقه‌های خانه را به حسینیه تبدیل کرده‌ام تا چراغ محفل قرآنی همیشه روشن بماند. همچنین جلسه‌های ختم قرآن به شکل مجازی هم برقرار است. در شبکه‌های اجتماعی گروه ختم قرآن نور را داریم که به موازات آن چهار گروه دیگر هم فعالیت می‌کند و در هر یک، روزانه با مشارکت اعضای گروه، ختم قرآن به اشکال مختلف صورت می‌گیرد.»

این بانوی فعال فرهنگی و محفل‌دار قرآن معتقد است با شکل‌گیری این گروه‌ها، افراد بسیاری قرآن‌ می‌خوانند و به حفظ قرآن هم تشویق می‌شوند.

در حسینیه بانو ناظری، بانوان دیگر هم‌محله‌ای می‌توانند برنامه‌های قرآنی خود را اجرا کنند. حتی زمانی که می‌خواهند برای نوعروسان جهیزیه تهیه کنند، یا برای افراد نیازمند کمک‌های مورد نیاز را جمع‌آوری کنند، این حسینیه محل مناسبی برای جمع شدن بانوان خیّر است و این بانو، تمام این اتفاق‌ها را لطف خدا می‌داند.